جنجال رسانه ای برای رسیدن به دستاوردهای حداقلی
اسرائیل با ایران نمی جنگد
دیپلماسی ایرانی: اسرائیل با ایران نمی جنگد. اگر چه بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل در نشست مونیخ به تندی علیه ایران سخنرانی کرد و تلاش کرد به زعم خود اجماع جهانی علیه ایران ایجاد کند اما خود او نیز خوب می داند که نمی تواند با ایران بجنگد. همه تمرکز نتانیاهو در نشست مونیخ معطوف به پهپاد سرنگون شده در مرزهای اسرائیل و سوریه بود. پهپادی که ادعا می کرد توسط ایران به سرزمین های اشغالی گسیل شده است. ادعایی که ایران رد کرده و آن را متعلق به دولت سوریه دانسته است. نتانیاهو هیچ اشاره ای به سرنگونی جنگنده اف – 16 رژیم صهیونیستی توسط نیروهای هوایی ارتش سوریه نکرد. به گونه ای حتی تلاش کرد با پیش کشیدن موضوع پهپاد ادعایی توجه ها را از موضوع سرنگونی جنگنده اسرائیلی منحرف کند. روشن است که سرنگونی این جنگنده باعث بهت اسرائیلی ها شده است. آنها فکر نمی کردند دولت سوریه آن قدر قدرت داشته باشد تا بتواند جنگنده اسرائیلی را سرنگون کند. شاید برای همین است که در ابتدا تلاش کردند موضوع بمباران های خود را برجسته کنند و سپس تلاش کردند به نوعی این موضوع را از صدر اخبار و تحلیل ها خارج کنند. شاید تصادفی نبود که زمان حمله اسرائیل به خاک سوریه با نشست مونیخ هم زمان شده بود. با این تفاوت که ظاهرا اسرائیلی ها در نشست مونیخ دستورالعمل خود را به یک باره تغییر دادند و توجهات را روی ایران هراسی و مساله پهپاد متمرکز کردند. شاید یکی از دلایل آن این بود که نمی خواستند موضوع سرنگونی جنگنده اسرائیلی زیاد دیده شود.
سرکیس نعوم، روزنامه نگار مشهور لبنانی در یادداشت خود در روزنامه النهار نوشت که اسرائیلی ها به محض سرنگونی جنگنده شان فورا با روس ها تماس گرفتند و به آنها اطلاع دادند که به هیچ وجه دنبال جنگ نیستند و مسکو به طرف های ایرانی و سوری اطلاع دهد که تل آویو دنبال جنگ نیست. مایکل اورین، معاون نخست وزیر اسرائیل در امور دیپلماتیک نیز در گفت وگو با بلومبرگ گفت که «تل آویو برای جلوگیری از هر گونه تشدید اوضاع به سمت جنگ، به مسکو تکیه دارد.» وی همچنین گفت که «ایالات متحده «خارج از بازی» باقی مانده است و «نفوذی در سوریه ندارد.» وی همچنین گفت که «روسیه طرفی است که می تواند جلوی مواجهه ای که در مرزها به وجود آمده را بگیرد، روسیه «فرصت کافی برای فشار قوی» بر دمشق و تهران و «در زاویه قرار دادن آنها» را دارد.» وی همچنین تاکید کرد که «به سود هیچ کس نیست که «وارد جنگ» شود.»
اسرائیل به دنبال چیست؟
اسرائیل اگر دنبال جنگ بود در رسانه ها هیاهو نمی کرد فورا وارد جنگ می شد. همان طور که در سال 2006 دیدیم که جنگ 33 روزه خیلی سریع و بدون هیچ مقدمه ای آغاز شد. یا در حمله جنگنده های اسرائیلی به تاسیسات اوسیراک در عراق در دهه هشتاد، بدون هیچ اعلام قبلی حتی اظهار نظری درباره تاسیسات هسته ای رژیم بعث به آن جا حمله کرد. اما وقتی که اسرائیل هیاهوی رسانه ای راه می اندازد مشخص است که هدف دیگری را دنبال می کند. فراموش نکنیم که اسرائیل دست کم 10 سال است ایران را به جنگ تهدید می کند، چه زمانی که دولت محمود احمدی نژاد بر سر کار بود چه زمانی که دولت روحانی بر سر کار آمده است، اما هیچ گاه به طور جدی سراغ گزینه جنگ نرفته است. اسرائیل همواره تلاش کرده است که این فضا را مدیریت کند تا امور از کنترل خارج نشود. اسرائیلی ها خیلی تلاش می کنند که فضای تنششان علیه ایران آن قدر بالا نرود که به سمت جنگ پیش برود. حتی زمانی که بحران سوریه شد با این که می دیدند ایران در سوریه حضور موثر و مستقیم دارد اما باز هم از هر گونه اظهار نظر یا عملکردی که منجر به جنگ شود یا از آن بوی جنگ استشمام شود، اجتناب می کردند. تهدید می کردند، هشدار می دادند اما دست به ماشه نمی شدند.
پس اسرائیل به دنبال چیست؟
نکته ای را نباید فراموش کرد و آن این که اسرائیل زمانی روی بحث حضور ایران در سوریه انگشت گذاشت و تلاش کرد روی آن مانور دهد که نیروهای حزب الله رفته رفته جایگزین نیروهای جبهه النصره در بلندی های جولان شدند. به محض این که اسرائیل این خطر را احساس کرد نتانیاهو راهی مسکو شد تا جلوی پیشروی نیروهای حزب الله و دیگر نیروهای هم سو با ایران در بلندی های جولان را بگیرد. طبیعی است در چنین حالتی تل آویو سیاست مطالبه حداکثری برای رسیدن به دستاورد مطلوب را پیش می برد، یعنی می گوید ایران نباید به هیچ وجه در سوریه حضور داشته باشد تا اگر بنا باشد مجبور شود که حضور ایران را بپذیرد، حضور نیروهای طرفدار ایران در نزدیکی مرزهای سوریه با اسرائیل نباشد. برای همین رسانه های عربی و غیر عربی می گویند که نتانیاهو در سه سفر اخیری که به روسیه داشته گام به گام خواسته هایش را تعدیل کرده است، در ابتدا گفته نیروهای حزب الله و متحدان ایران از بلندی های جولان عقب بکشند، وقتی که پوتین قول نداده که بتواند در این زمینه کاری برای او بکند، در سفر دوم از او خواسته است که نیروهای متحد ایران حداقل 35 کیلومتر از مرزهای اسرائیل فاصله داشته باشند. نهایت امر این طور به نظر می رسد که اسرائیل حضور ایران در سوریه را در نهایت تحمل خواهد کرد اما می خواهد حداقل این نیروها در مرز با اسرائیل نباشند.
البته نکته ای را هم نباید فراموش کرد، محیط ناامن کنترل شده می تواند در نهایت به سود اسرائیل باشد چرا که در این صورت می تواند حمایت بیشتری را از سوی امریکا و متحدان اروپایی اش جذب کند.
بنابراین، اسرائیل خوب می داند نه توان جنگیدن با ایران را دارد و نه الآن زمان جنگ است. پس به جنجال رسانه ای روی آورده است تا به خواسته های حداقلی اش برسد.
نظر شما :