سرنگونی جنگده صهیونیست، آغاز دوره جدید تحولات در سوریه
اسرائیل تمایلی به درگیری با ایران ندارد
عبدالرحمن فتح الهی – از ابتدای هفته جاری موج جدیدی از اتهامت با مطرح کردن حضور پهباد ایرانی در جولان اشغالی از جانب تل آویو متوجه تهران شد. اما از آن طرف نیز همزمان ایران ادعای اسرائیل درباره سرنگون کردن پهپاد خود را تکذیب کرد. به موازات این کش و قوس ها پدافند هوایی ارتش سوریه موشک هایی را به طرف جنگنده های رژیم صهیونیستی در نزدیکی جولان شلیک کرد که بر اثر آن، یک فروند جنگنده اف ۱۶ ارتش رژیم صهیونیستی سرنگون شد که این مساله موج حملات این رژیم را عیله ایران پررنگ تر کرد؛ گرچه از ظهر روز شنبه ٢١ بهمن ماه به بعد، اوضاع در مرزهای اسرائیل و سوریه آرام بود و درگیری تازه ای رخ نداده، به گمان کارشناسان ارشد نظامی اسرائیل، آن گونه که در رسانه های آن کشور بازتاب یافته، کشاکش نظامی بین تهران و تل آویو پایان نگرفته و در آینده غیرقابل پیش بینی دوباره چهره خود را نشان خواهد داد. از همین رو نیز دیپلماسی ایرانی برای تحلیل این اتهام پراکنی تل آویو و نیز بررسی دور جدید تنش میان سوریه واسرائیل در هفته جاری گفت و گویی را با محمد جواد جمالی نوبندگانی، دبیر کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مجلس شورای اسلامی ترتیب داده که در ادامه می خوانید:
از ابتدای هفته جاری موج جدیدی از اتهامت با مطرح کردن حضور پهباد ایرانی در جولان اشغالی از جانب تل آویو متوجه تهران شد که دور جدیدی از تنش ها را هم بعد از سقوط جنگده اسرائیلی توسط ارتش سوریه به راه انداخت. در این راستا نیز اسرائیلی ها از آمادگی برای آغاز یک درگیری با ایران و سوریه خبر دادند؛ ارزیابی شما از این رفتار تل آویو در هفته جای چیست؟
ببینید قبل از پاسخ به سوال شما باید گفت که اساسا منشا و مبدا واقعی بحران چند ساله سوریه و کل منطقه خاورمیانه خود رژیم صهیونیستی است. چرا که این رژیم برای شکل دهی به زعم خود خاورمیانه جدید دست به تجزیه سوریه و عراق زد و در این راه حتی تمایل به تجزیه و تقسیم کشورهای همسو با خود نظیر مصر و عربستان سعودی نیز دارد تا با تقسیم این کشورها و شکل دهی کشورهای کوچک تر و البته کم قدرت تر خطر و تهدیدی برای امنیت اسرائیل وجود نداشته باشد. به همین خاطر هم گروه های تروریستی مانند داعش و جبهه النصره را ایجاد کرد و در طول چند سال گذشته کل منطقه را به تنشی کم سابقه کشاند. اما در بحبوحه این بحران دولت جمهوری اسلامی ایرانی با دعوت رسمی سوریه به عنوان کمک مستشاری برای مبارزه با تروریسم وارد این بحران تحمیل شده به کشور سوریه شد. در راستای این کمک ها نیز از تمامیت ارضی سوریه و بعد هم عراق در مقابل تجاورزات تروریست ها در طول این سال ها دفاع کرد. این تلاش های مبارزاتی ایران در مقابله با تروریسم به قدری پررنگ بود که حتی خود دونالد ترامپ در میانه کارزارهای انتخاباتی به صراحت اعلام کرد که تنها دولتی که در مقابل تروریسم به شکل واقعی مبارزه کرد، ایران بوده است. اما نکته اینجا است که رژیم صهیونیستی طی برنامه ریزی خود این تصور را داشت که نهایتا ظرف چند ماه دولت قانونی دمشق توسط تروریسم داعش و النصره سقوط خواهد کرد، اما با گذشت بیش از 6 سال از بحران اکنون این داعش بود که نابود شود و تل آویو عامل اصلی برهم خوردن تمام نقشه های خود را محور مقاومت و به خصوص ایران دانست. این مساله نگرانی جدی را در صهیونیست ها ایجاد کرد. از همین رو نیز با ساختن سناریوهای مختلف سعی در به چالش کشیدن حضور ایران در سوریه با معرفی کردن جمهوری اسلامی به عنوان عامل اصلی ناامنی در منطقه را داشت. تا از این طریق بتواند با همراهی جامعه بین الملل ایران را تحت فشار بگذارد که البته طی اخباری هم سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلستان هم گویا در همراهی با رژیم صهیونیستی برخی موارد و فشارهایی را علیه ایران مطرح کرده اند. اما باید گفت که جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه کشور تهدید پذیری نبوده و نخواهد بود. در این راستا اگر کشور دست به هر گونه اقدامی بزند بر اساس ارزیابی های دقیق و در عین حال صحیحی است که از شرایط و اقتضائات سیاسی، امنیتی و نظامی منطقه خاورمیانه است. اگر بنا به تهدید پذیری بود که اساسا نباید ایران از ابتدا وارد بحران سوریه می شد. اما در راستای تنش اخیر هم در طول این سال های بحران سوریه، رژیم صهیونیستی با حملات مکرر هوایی و نقض تمامیت ارضی سوریه دست به کشتار و ویرانی های فراوانی در حمایت از تروریست های حاضر در بحران سوریه زده بود. اما پاسخ قاطع دمشق در هفته جاری با ساقط کردن جنگده صهیونیستی می تواند به عنوان جواب روشنی مبنی بر آسیب پذیری این رژیم از جانب سوریه تلقی شود. یقینا این مساله دور جدید از مناسبات را در منطقه رقم خواهد زد. در آن سو هم با این حرکت ایران در حمایت از مقاومت در منطقه هرگز عقب نشینی نخواهد کرد و در مقابل هر گونه اتهام و تنشی چه از جانب اسرائیلی ها و هر کس دیگری کوتاه نخواهد آمد.
اما بعد از ساقط شدن جنگده اسرائیلی در ادامه رفتار دو گانه ای از جانب تل آویو مشاهده شد. از سویی دمشق را به ادامه حملات و شروع دور جدیدی از تنش ها تهدید کرد، اما از سوی دیگر هم سخنگوی ارتش اسرائیل اعلام کرد که تل آویو تمایلی به بحران میان خود با دمشق و تهران ندارد. از دید شما ریشه این رفتار دوگانه تل آویو چیست؟
این رفتار دو گانه اسرائیلی ها به روشنی نشانه از این دارد که این رژیم هنوز به درک صحیحی از شرایط و مناسبات منطقه خاورمیانه نرسیده است. همین عدم درک صحیح هم سبب اشتباهات راهبردی صهیونیست ها در طول این سال ها شده است. این رژیم به خیال خود تصور می کرد که ظرف چند ماه می تواند سوریه و عراق را تجزیه کند. حتی پیش تر هم با همین بینش سطحی فکر می کردند که رژیم بعث می تواند طی چند هفته ایران را اشغال کند. من به واقع از این نکته متعجبم که این رژیم با در اختیار داشتن این میزان از کارشناسان سیاسی و نظامی چرا از چنین درک سطحی و پایینی از منطقه برخوردارند. همین درک و تحلیل پایین اسرائیل از شرایط منطقه سبب شده تا آنها به یک سردرگمی برسند. لذا همین سردگمی هم موجب شده تا نوعی دوگانگی را در مواضع رژیم صهیونیستی شاهد باشیم. البته این رژیم به قدرت ایران و محور مقامت به خوبی آشنا است. لذا می داند اگر بخواهد جنگی را علیه این محور و ایران شروع کند، شاید آغاز کننده این درگیری اسرائیل باشد، اما پایان دهنده آن دیگر تل آویو نخواهد بود. از همین رو هم تا کنون از آغاز تنش جدید در هفته جاری رفتار دست به عصا و محافظه کارانه ای را در پیش گرفته اند.
اما آیا اسرائیل می تواند مشابه با رفتار آمریکا بر سر دخالت دادن ایران در مساله یمن مساله پهبادی را به دست آویزی علیه کشور در محافل و سازمان های بین المللی بدل کند؟
در مساله اغتشاشات اخیر در کشور و تکاپوی آمریکا برای محکوم کردن ایران در شورای امنیت سازمان ملل هم شاهد شکست طرح های کاخ سفید بودیم. البته از آن سو به کرات ایران اعلام داشته که شورای امنیت و هر نهاد و سازمان بین المللی نباید به عنوان اهرم فشار آمریکا و اسرائیل عمل کند و باید استقلال عمل و رویه و نیز بی طرفی خود را در مسائل و مناقشات داشته باشد. البته هم در مساله اغتشاشات و هم در مساله موشکی که آمریکایی ها سعی در دخالت دادن ایران در جنگ یمن داشتند، دیدیم که کشورها به سطح خوب و واقع بینانه ای از شرایط و تحولات منطقه رسیده اند. لذا با آگاهی از نیات شوم و آشوب طلبانه اسرائیل، اگر این رژیم هم سعی در به چالش کشیدن ایران در تنش اخیر هم بر آیند، راه به جایی نخواهد برد.
اما تل آویو و واشنگتن اکنون به دنبال انجام و پیش بردن برنامه معامله بزگ قرن هستند؛ آیا این موج اتهامات علیه ایران در این برهه را می توان در راستای عملی کردن این طرح همزمان با قرار دادن نام اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس دانست؟
ما شاهدیم که رژیم صهیونیستی به همراهی آمریکا راهبردی را که برای گروه های و شخصیت های فلسطینی به کار می برد انجام معاملات گوناگونی است تا این گروه ها وشخصیت های از حالت مبارزه به حالت مصالحه درآیند. من بر این باورم که این گونه شخصیت ها و گروه های فلسطینی و حتی عربی مبارز در منطقه باید واکنش های هوشمندانه در مقابله با این گونه رفتارها داشته باشند تا در دام این گونه توطئه ها نیفتند. اما نکته بعد هم این است که یقینا این تنش و درگیری با سوریه و به خصوص ایران از هیچ بعدی به سود اسرائیل نیست. چرا که تنش با ایران نه تنها خود اسرائیل که حتی کل خاورمیانه را ممکن است که درگیر کند. ایران کشور کوچک و کم اهمیتی نیست. کشور کم توان و ضعیفی هم نیست. لذا هر گونه تنش با ایران ممکن است به قیمت به چالش کشیده شدن کل خاورمیانه بینجامد.
اما در سایه نکته که به آن اشاره داشتید کدام بعد از رفتارهای تل آویو را به واقعیت های میدانی در تحولات سوریه و منطقه نزدیک تر می دانید؛ ادامه تنش و یا عدم تدوام بحران صورت گرفته از جانب اسرائیل؟
رژیم صهیونیستی تا قبل از حضور انقلاب اسلامی در منطقه خاورمیانه نقش یک مهاجم را ایفا می کرد. لذا هر گاه هم در جنگی که با کشورهای عربی شرکت می کرد، پیروز و فاتح آن نبرد بود. اشغال صحرای سینای مصر، بلندی های جولان، قدس شرقی، جنوب لبنان و غیره؛ در راستای همین پیروزی ها هم شعار از نیل تا فرات را برای خود تعریف کرد. اما به قول شیمون پرز با وقوع انقلاب اسلامی ایران زلزله ای در خاورمیانه شکل گرفت که دامنه آن تا اسرائیل هم رسید. در طول این سال ها هم شاهدیم که چگونه اسرائیل در لاک دفاعی فرو رفته و دیگر خبری از آن فتوحات و پیروزی ها نیست. ما شاهد شکست مکرر این رژیم در جنگ های 33 روزه، 22 روزه 8 روزه و عقب نشینی از جنوب لبنان و غزه هستیم. در سایه این مساله مهم اکنون اسرائیل دیگر به دنبال گسترش نفوذ خود نیست، بلکه به دنبال تثبیت همین مناطقی است که تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به دست آورده است. لذا در این دوگانگی مواضع آن چه که به واقعیت وشرایط منطقه نزدیک تر است، عدم تداوم درگیری و تنش از جانب اسرائیل است. چرا که خود این رژیم بر قدرت روز افزون گروه های مقاومت لبنانی و فلسطینی آگاه است. لذا کارشناسان امتیتی و نظامی مشورت های خود را در خصوص درگیر نشدن رژیم صهیونیستی با ایران را به نتانیاهو و سایر جنگ افروزان تندرو این رژیم خواهند داشت. به نظر می آید که در سایه همین ترس از قدرت محور مقاومت هم تا کنون اسرائیل محتاطانه رفتار کرده است.
نظر شما :