فلسطین تاوان عدم محبوبیت ترامپ در حزب اش را می پردازد
راه حل آمریکا به نفع صلح در خاورمیانه نیست
دیپلماسی ایرانی: دونالد ترامپ هیچ گاه شواهدی مبنی بر اینکه راه حلی تازه، نوین، و امیدواره کننده برای به توافق رسیدن اسرائیل و فلسطین در اختیار دارد ارائه نکرده است. بیانیه های وی در خصوص این مطلب بیشتر خودستایی از خودش برای داشتن توانایی بالا در بستن قرارداد بوده است. حتی با وجود اینکه بحث های موجود پیرامون صلح میان اسرائیل و فلسطین، موانع بر سر راه را به صراحت آشکار نمی کند، اما مدت هاست این موانع کاملا مشخص شده اند.
کاخ سفید به جای ارائه راه حل هایی منصفانه و پایدار، بر اینکه بیگانگان به خصوص برخی دولت های عربی، تصمیم خود را در این خصوص بر فلسطینیان تحمیل کنند، تأکید می کند. به این رویکرد، "خارج به داخل" می گویند. این رویکرد، با تمایل برخی از دولت های دیگر به تعیین استراتژی برای خاور میانه تطابق دارد.
یکی از این تمایلات آن است که آمریکا به طور کامل با جناح راست دولت اسرائیل همکاری می کند. ترامپ گوش به فرمان فرمان دولت نتانیاهو است و این موضوع ریشه در توافق با متحدان نتانیاهو در زمان مبارزات انتخاباتی وی دارد. زمانی که ترامپ بر سر کار آمد، وکیل خود را که بیشتر از منافع آمریکا، حامی جناح راست اسرائیل بود سفیر اسرائیل قرار داد. جارد کوشنر، داماد ترامپ، که پرونده صلح اسرائیل و فلسطین در اختیار وی قرار گرفته است، به ایجاد چنین توافقنامه ای کمک می کند.
با وجود اظهار علاقه زبانی نتانیاهو به برقراری صلح با فلسطین، دولت وی مخالف پس دادن مرزهای اشغالی یا ایجاد دولت فلسطین است. نتانیاهو زمانی که با نیروهای داخلی خود و دیگر اعضای ارشد ائتلاف حاکم صحبت می کند، بر این امر تأکید می کند. بدین صورت، رسیدن به توافقی واقعی برای صلح، در دستور کار معامله گر گوش به فرمان اسرائیل در کاخ سفید نیست.
تمایل دیگر دولت ترامپ که با رویکرد "خارج به داخل" وی کاملا همخوانی دارد، همکاری کامل با شاهزاده محمد بن سلمان، حاکم جوان عربستان سعودی، است که باز هم کوشنر شخصیت اصلی در این رابطه است.
دولت نتانیاهو همیشه برای اینکه نشان دهد برای منزوی نشدن کشورش، نیازی به حل مشکل فلسطین ندارد، به دنبال روابط چشمگیر با دولت های عربی بوده است. از منظر محمد بن سلمان نیز، ارتباط خوب با اسرائیل به منزله کمکی است که در میان مسائل موجود در خصوص تحکیم قدرت داخلی و مشکلات به وجود آمده در امور سیاست خارجی کشور، بدست آورده است.
هر سه نقطه در این مثلث، ایران را دستاویزی برای توجیه کارها و تصمیمات خود قرار می دهند. نتانیاهو برای منحرف کردن توجهات از خود در تمامی زمینه ها از نام ایران استفاده می کند. محمد بن سلمان از مخالفت با ایران برای توجیه عملیات نظامی در یمن و دیگر اقداماتش استفاده کرده و ترامپ نیز بدون دلیل خاصی، همواره در سیاست خاور میانه آمریکا، رویکردی ضد ایرانی داشته است.
هیچ یک از اینها ارتباطی با مسائل مربوط در مناقشات میان اسرائیل و فلسطین بر سر زمین های اشغالی ندارد. بار دیگر، فلسطینیان قربانی اهداف غیر مرتبط دیگر کشورها شده و آسیب های جانبی متحمل شده اند. پیش از این در تاریخ درگیری های بین اسرائیل و فلسطین، مردم فلسطین تاوان نسل کشی اروپاییان را دادند. در حال حاضر نیز فلسطینیان باید پاسخگوی اهداف یک شاهزاده جوان عربستانی باشند که سعی دارد جایگاه خود را حفظ کند، و همچنین تقاص اقدامات یک رئیس جمهور غیر محبوب آمریکایی را بدهند که می خواهد در حزب سیاسی اش محبوبیت بیشتری کسب کند. اما مناقشات میان اسرائیل و فلطسین، تا زمانی که راه حلی مناسب، به دور از گزینه های جایگزین تحمیل شده، ارائه نشود، حل نشده باقی خواهد ماند.
گاهی اوقات زمانی که یک موضوع لفظی، غالبا و با هدف های متعدد تکرار می شود، مانند آنچه در خصوص شیطانی قلمداد شدن ایران رخ داده است، خود این دولت ها نیز حرف های خود را باور می کنند. بهره برداری سیاسی نتانیاهو از ایران، با توجه به بزرگترین دستاورد آن طی سالهای اخیر، یعنی امضای توافق هسته ای، و تضاد آن با منافع امنیتی اسرائیل، فاصله عظیم منافع ایالات متحده و سیاست های نتانیاهو را نشان می دهد.
به رغم توافق همکاری سودمند دوجانبه بر سر نفت و امنیت، عربستان سعودی نیز همیشه منافع متفاوتی نسبت به ایالات متحده داشته است. این اختلافات با به قدرت رسیدن محمد بن سلمان، شاهزاده جوان سعودی، و مبارزه اش بر سر ادعای قدرت برتر بودن در منطقه، بیشتر نیز شده است.
دونالد ترامپ، با همکاری کامل با این دو کشور، با این امید واهی که فلسطین سر تعظیم فرود خواهد آورد، نه به منافع ایالات متحده و نه به ایجاد صلح در خاورمیانه، هیچ گونه کمکی نمی کند.
منبع: نشنال اینترست / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :