عاقبت جنگ با کره شمالی

تابوی هسته‌ای نباید بشکند

۰۲ مهر ۱۳۹۶ | ۲۱:۳۰ کد : ۱۹۷۱۸۴۳ اخبار اصلی آمریکا آسیا و آفریقا
ترامپ در طول زندگی‌اش طرفدار همه جور بمب و بمباران بوده است. او در سال 1984 اعلام کرد که به تنهایی می‌تواند روسیه را مجبور کند که به آتش بس تن بدهد.
تابوی هسته‌ای نباید بشکند

نویسنده: پل ماسون

دیپلماسی ایرانی: نوامبر 1950، زمانی که نیروهای کره شمالی در برابر نیروهای آمریکایی قرار گرفتند، رئیس جمهور ترومن کنفرانس مطبوعاتی مشهوری را برگزار و در طی آن او تهدید جنگ هسته ای را مطرح کرد. پس از بیانیه ای خفیف و چند دقیقه ای درباره مسائل دیپلماتیک، یک روزنامه نگار پرسید که آیا امکان دارد که ایالات متحده از سلاح هسته ای استفاده کند؟ ترومن نه تنها اظهار داشت که نیروهای نظامی مربوط به این زمینه فعال هستند بلکه فرماندهان نظامی مربوطه تصمیم خواهند گرفت که آیا به سمت اهداف نظامی شلیک خواهد شد یا غیرنظامی. همچنین او احتمال حمله به چین را رد نکرد.

اما عواقب چنین حمله ای وخیم است. حمایت از مداخله نظامی در کره شمالی در حال فروکش است حتی در بین متحدان آمریکا از جمله سازمان ملل و در میان رای دهندگان این سازمان. این رویه به دستور کار تن ندادن به سیاست هسته ای تبدیل شده است آن هم در دورانی که ترامپ با تهدید «آتش و خشم» خود را علیه پیونگ یانگ دنبال می کند.

حالا و پس از ششمین آزمایش هسته ای کیم جونگ اون به نظر می رسد که ترامپ مصمم است تا خسارت دیگری ایجاد کند. ترامپ کره جنوبی را برای معامله تجاری با ایالات متحده تحت فشار قرار داده است. چین را به تحریم اقتصادی تهدید کرده و هشدار می دهد که ممکن است از سلاح های هسته ای استفاده کند. همانطور که گفته ام اما همکاری بین المللی در مورد بحران کره شمالی کاهش پیدا کرده است.

از نظر ایالات متحده اما جنگ هسته ای همیشه قابل فهم است. این سنتی است که نمونه آن را در مورد ژاپن و در هیروشیما شاهد بودیم. نیتز یکی از کسانی بود که در بیشتر مدت زمان کاری اش طرفدار ایده استراتژی هسته ای آمریکا بود. او بسیار تلاش کرد ایده جنگ هسته ای را برای آمریکایی ها قابل فهم کند اگرچه در اواخر عمرش طرفدار خلع سلاح هسته ای یکجانبه شد. او معتقد بود که می توان جنگ هسته ای را با این ایده که تنها راه زنده ماندن و برنده شدن در جنگ است توجیه کرد.

این دقیقا مساله ای است که ترامپ و استراتژیست های طرفدار جنگ هسته ای روی آن دست می گذارند و آن را تاثیرگذار می دانند. ترامپ در طول زندگی اش طرفدار همه جور بمب و بمباران بوده است. او در سال 1984 اعلام کرد که به تنهایی می تواند روسیه را مجبور کند که به آتش بس تن بدهد. او به یک خبرنگار گفت: «تنها یک ساعت و نیم طول خواهد کشید تا همه چیز را درباره موشک ها یاد بگیرد. من همیشه درباره مساله جنگ هسته ای جدی هستم. این عنصر مهمی در فرآیند فکری من است. مفروضات سنتی پشت قضیه عدم استفاده از سلاح هسته ای در درازمدت از سوی ایالات متحده همگی مزخرف هستند.»

اما در مورد پرونده هسته ای ایالات متحده در دوران پس از جنگ از ترومن تا بوش پسر، عدم استفاده از چنین سلاح هایی دیده می شود. مثلا نیتز بارها تلاش کرد تا قراردادهای استراتژیک کاهش ذخایر بمب هسته ای را حتی با استفاده از اهرم فشار نظامی و اقتصادی بر روی روسیه، طراحی کند. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1981 و ایجاد توهم قدرت یکپارچه و مطلق جهانی آمریکا، عطش داشتن نیروی هسته ای فروکش کرد و جای خود را به خواسته های نابود کردن بمب های هسته ای داد. حالا اما در هر صورت ایالات متحده در حال ضعیف شدن است. تصمیم ترامپ برای استفاده از اسباب بازی های هسته ای و تهدید کردن کشورها با آن نمایش کاملی از این ضعف است.

مون جه این، رئیس جمهور جدید کره جنوبی پس از تظاهرات میلیونی علیه پارک گئون های در ماه می بر مسند قدرت رسیده است. او وعده داده که قوانین امنیت ملی را که برای سرکوب جناح چپ از آن استفاده می شده لغو کرده و سطح آشتی با کره شمالی را ارتقا دهد. این سیاستی برخلاف میل واشنگتن است و حتی با طرح گسترس سیستم های دفاع موشکی ایالات متحده در تضاد است.

استیو بنن معتقد بود که اگر می خواهد به جنگ نیابتی با چین بروید بهتر است که مطمئن شوید یک سیستم تندرو و قوی این کار را برای شما خواهد کرد. این چیزی است که ایالات متحده در اختیار ندارد. ابتدا به علت دموکراسی لرزان کره شمالی که پس از فسادهای مالی گسترده و جدی دوران پارک ایجاد شد. دوم به این علت که مردم کره شمالی چین را بهتر از ایالات متحده درک می کند و خواستار هژمونی ایالات متحده در منطقه نیستند. در جهان کنونی چین و روسیه متحدان منطقه ای بسیار مناسبی برای یکدیگر هستند و کره نمی تواند زوج مناسبی برای پیشبرد خواسته های ایالات متحده باشد. این حقیقت جهانی است که ترامپ آن را نادیده گرفته است.

بیایید فرض کنیم که کیم موشکی هسته ای به سمت گوام یا ژاپن پرتاب کند. سپس ایالات متحده دو یا سه نقطه نظامی را با بمب هسته ای در کره شمالی هدف خواهد گرفت و نیروی دریایی پیونگ یانگ را نابود خواهد کرد. پیامد کوتاه مدت آغاز جنگ نابود شدن سئول و کره شمالی خواهد بود. چین شوکه شده و این مساله را می پذیرد که به علت عواقب بد هر عملی پاسخ ندادن بهترین کار است. این احتمالا حداقل نتیجه مخرب اولین حمله هسته ای پس از سال 1945 خواهد بود. اما این پیش بینی ها چه درسی برای چین و روسیه خواهد داشت؟ عملا آنها خواهند فهمید که استفاده از سلاح های هسته ای می تواند نتایج ژئوپلیتیک موفقی برای آنها داشته باشد اما به لحاظ اخلاقی به آنها می آموزد که نابودی هسته ای خوب است. در جهانی که قدرت ایالات متحده در آن رو به زوال است این سیاست هسته ای می تواند نابودکننده باشد. خطری که هم اکنون با آن روبه رو هستیم شکسته شدن تابوی هسته ای است. تابویی که با دمدمی مزاج بودن کیم و ترامپ بیش از هر زمان دیگری در خطر قرار گرفته است و این امکان وجود دارد که سیستم پیشرفته جهانی نابود شود.

بنن که از کاخ سفید توسط برخی ژنرال های سابق، که سعی دارند ترامپ را کنترل کنند، بیرون انداخته شده، مخالفان خود در این رابطه را «مخالفان منطقی» می نامید. از نظر او در مواجهه با ظهور سریع چین در نظام قدرت جهانی، تطبیق منطقی است. تطبیق به این معنی نیست که شما انتقاد از اقدامات کشورهای دیگر را متوقف کنید یا از حمایت برای برقراری دموکراسی در کشورهایی مانند چین و کره شمالی دست بردارید. تطبیق به این معنی نیست که نیروهای متعارف را با یک جانبه نگری بنگرید بلکه به معنی گفت وگو است.

منبع: گاردین/ مترجم: روزبه آرش

کلید واژه ها: جنگ هسته ای کره شمالی ایالات متحده امریکا کره جنوبی


( ۱ )

نظر شما :