ظریف: امیدوارم کسانی که حین مذاکرات بیلبورد زدند، در برابر وجدان خود آسوده باشند
«محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در گفتگویی ویدیویی با «انتخاب» با صراحتی کم سابقه به بی اخلاقی ها و اتهامات برخی افراد و گروه ها و ادعاهای این روزهای برخی از کاندیداها در مورد برجام و دیپلماسی دولت یازدهم پاسخ داد.
وی در این گفتگو از بیلبوردهای معروف شهرداری در حین مذاکرات هسته ای می گوید و این سئوال را طرح می کند: پول این بنرها از کجا آمده؟ حتما یک فرد نبوده.»
ظریف همچنین به ادعای یکی از کاندیداها در دومین مناظره انتخابات مبنی بر دیپلماسی ملتمسانه دولت واکنش نشان داد و گفت: «تعجب می کنم از دوستانی که چنین تصوری را که ممکن است در داخل فوایدی برایشان داشته باشد ولی در خارج برای نظام و کشور هیچ فایده ای که ندارد، ضرر هم دارد که به خارجی ها بگوییم دیپلماسی ما ملتمسانه است که کم کم هم باورشان می شود. یعنی فکر می کنند که افرادی که با این صلابت در مقابلشان می نشینند و مذاکره می کنند درواقع از نظر داخلی ها دارند التماس می کنند! و این خیلی پیام بد و آدرس غلطی است که به خارجی ها در این زمینه ها بدهیم.»
وزیر خارجه ضمن گلایه از اتهامات ناروا به تیم مذاکره کننده و توافق بدست آمده گفت: «چرا فراموش کردند تیتر بزرگشان را «پرواز هواپیماهای کاغذی در فضای انتخابات»؟! آیا این هواپیما کاغذی بود که خودشان رفتند و دراین هواپیما نشستند؟ دوستانی که در هواپیما نشستند، روی بادبادک نشستند و به هوا رفتند؟ هواپیما، کاغذی بود؟ فراموش کردند فرمایشات خودشان را؟ فراموش کردند تیترهای خودشان را؟»
ظریف می افزاید: « دوستان ما در داخل می گویند که پرواز هواپیماهای کاغذی در فضای انتخابات یعنی دارند به خارجی خط می دهند که آقای عزیز و آقای غیرعزیز! شما قرار نیست که این هواپیما را به ما بدهید و ما آماده ایم که تعهدات شما اجرا نشود. این حرفها را دارند می زنند. »
*این روزها که دوباره فضای سیاسی کشور و برخی جریانات منتقد دولت و جنابعالی برای حمله به شما مهیاست، حال و روز شما چطور است؟
بسم الله الرحمن الرحیم. بنده هم خدمت شما و همه دوستان سلام عرض می کنم. به هر حال به لطف خدا در طول 20، 30 سال گذشته مخصوصا در طول 3 سال گذشته به محبتهایی که توسط برخی صورت می گیرد، عادت کرده ام. امیدوارم نقطه نظراتی که مطرح می شود، اولا مطابق با واقعیت باشد. چون متاسفانه خیلی صحبتهایی که شنیده می شود، اصولا ارتباطی با واقعیت ندارد. مخصوصا در حوزه سیاست خارجی، ادعاهایی می شود. مثلا اینکه پول نفت هنوز نمی تواند به ایران بیاید! هربار هم که دولت، دیگران، وزارت نفت، بانک مرکزی و وزارت خارجه اعلام میکند، ظاهرا دوستان قرارشان این است که پول به کشور وارد نشود و به همین دلیل هم شاید این را دوست دارند و متاسفانه تکرار می کنند. ما عادت کرده ایم. من و همکارانم عادت کرده ایم. دوران سختش را هم پشت سر گذاشتیم. دوران سختش زمانی بود که ما برای مذاکره می رفتیم و توقع داشتیم که از ایران حمایت دریافت کنیم. چون همه گفته بودند که این افراد در صف مقدم نبرد دیپلماتیک هستند. مقام معظم رهبری، بارها بامحبت و بزرگواری بی نظیرشان از گروه مذاکره کننده حمایت کرده بودند اما در زمان مذاکره مجبور بودیم از یکطرف مراقب شش قدرت برتر دنیا باشیم که منافع ما را زیر سوال نبرند چون ما در یک محیط نابرابری تلاش می کردیم، حقوق ملت را احیاء کنیم. با اینکه آنها شش کشور بودند و ما یک کشور بودیم، الحمدلله به مردممان متکی بودیم. درحالی که شورای امنیت قطعنامه های متعددی علیه ما صادر کرده و کارهای خلاف دیگری که علیه این مردم تهیه کرده بودند را داشتند و ما باید همه آنها را از سر راه بر می داشتیم. در این مصاف دشوار، هر روز نگران اتهامات حتی بیش از اتهامات، افتراهایی که در داخل علیه ما مطرح می شد هم بودیم و هم زمان باید مذاکره هم می کردیم. سختی اش مال آن دوران بود. به هر حال امروز یک قسمت نقد است که حتما از نقد صادقانه و صریح استقبال می کنیم. اما یک قسمتش واقعا تلاش برای پوشاندن واقعیت است. یک قسمتی هم ظاهرا تلاش برای ایجاد یک احساس سرخوردگی در بین مردم است. من نمی فهمم چه دلیلی دارد؟! مردمی که همه دنیا می گویند مردم سربلندی هستند. مردمی که همه دنیا در برابر مقاومت و ایستادگی شان و در برابر انتخاب هوشمندانه شان سر تعظیم فرود آورده اند. کسی را در دنیا پیدا نمی کنید که ادعا کند ایران در مذاکرات هسته ای، متضرر شد. اگر تمام تبلیغات را ببینید، حتی کسانی که در طرف مقابل می خواهند از کار خودشان دفاع کنند، هیچگاه این ادعا را نکرده اند. من تاسف می خورم که چرا یک گروهی از افرادی که دلسوز انقلاب و نظام هستند، در تبلیغاتشان جوری وانمود می کنند که انگار کسی می تواند با نمایندگان این مردم جز از راه تعظیم و تکریم برخورد کند. این قسمت بنده و همکارانم را قدری آزرده می کند که چرا برای برخی منافع زودگذر، اصل اقتدار نظام زیر سوال می رود؟ دوستان باید همه بدانند که ما همه در یک کشتی نشسته ایم و نباید اقتدار نظام را که در هر زمانی توسط دولت آن زمان به دنیا ارائه می شود، اینگونه زیر سوال برد.
*حدود اطلاعات این افراد را چگونه توصیف می کنید با توجه به اینکه برخی این اواخر گفته اند که در مورد بحث هسته ای در جلسات زیادی شرکت می کنند! آیا اساسا حضور در جلسات می تواند اطلاعات را در زمینه هسته ای و سیاست خارجی تکمیل کند؟
من نمی توانم راجع به اطلاعاتی که افراد محترم دارند، قضاوت کنم. اما خیلی از آنچه که در مورد واقعیات برجام اظهار و ادعا می شود، خلاف واقع است. مثلا گفته می شود که ما نتوانستیم پول نفت را به کشور برگردانیم! که این خلاف واقع است یا اظهارات دیگری که می شود از قبیل اینکه ما مجبوریم پول نفت را با کالای بنجل وارد کشور کنیم. تعجب می کنم اینها واقعیاتی بود که 4، 5 سال پیش اتفاق می افتاد. 4، 5 سال پیش بود که مجبور بودیم به جای پول نفت مان کالاهای مصرفی یا کالاهای بسیار لوکس وارد کنیم تا بدین طریق پول وارد کشور شود. اما آن زمان متاسفانه کسی صحبتی نمی کرد. آن زمان من کمتر نقد می شنیدم. اما امروز که پول نفت مان را به ارزهای معتبر بین المللی وارد می کنیم و مجبور نیستیم هیچکدام از آن روشهای از یک طرف ظالمانه و از یک طرف پرفساد که در دوره گذشته اتفاق می افتاد را تجربه کنیم و از آن روشها استفاده کنیم، دوستانی که در تمام آن هشت سال سکوت کرده بودند و یا حمایت می کردند و یا آن اقدامات را نشانه اقتدار ملی می دانستند!، امروز نمی دانم براساس کدام داده ها می آیند و ادعاهای خلاف می کنند. البته درست است که آمریکا بدعهدی کرده و درست است که آمریکا هیچ جا از روی علاقه و آمادگی برای اجرای تعهداتش وارد نشده. درست است که در مسیر باز کردن همکاریهای بانکی، همکاران بنده و همینطور همکاران ما در نظام بانکی کشور، تلاش زیادی کرده اند اما این به این معنا نیست که باز نشده بلکه به این معناست که تلاش و کوشش کردیم و این هم قسمتی از دیپلماسی است. من متاسفم که چرا این اطلاعات غلط را به دوستان داده اند یا دوستان براساس برخی مستنداتی که یا تاریخش گذشته یا برای جای دیگری بوده، مثلا اظهاراتی که ما در محیطهای خارجی میکنیم، اظهاراتی که در برابر زیاده خواهی های طرف مقابل می کنیم، برای فشار بر طرف مقابل است و قرار نیست از آن به عنوان یک روشی برای کوبیدن دستاوردهای سیاست خارجی استفاده شود. به هر حال من امیدوارم که با یک نگاه واقع بینانه تری با قضایا برخورد شود تا ان شاءالله همه مردم که به تدریج آثار برجام را مشاهده می کنند، نسبت به آینده اقتصاد کشور و معیشت خودشان، خیلی امیدوارتر باشند.
*گفتند که برجام تصمیم نظام بود و هر دولتی که بود این مسیر را می رفت. به نظر شما اگر دولت دیگری بود و تیم مذاکره کننده دیگری این مسیر را می رفت، آیا سرانجام برجام همینی بود که امروز بود؟
من قطعا پیشگو نیستم و قطعا هم نمی توانم در مورد اگرها صحبت کنم ولی می توانم در مورد گذشته صحبت کنم. چون بالاخره کسانی که این صحبتها را بعضا مطرح می کنند، همکاران و همفکرانی دارند که هشت سال مسئولیت مذاکره را برعهده داشتند با شرایط بسیار آسان تر و سهل تر. در شرایطی که ما تحریم بین المللی نداشتیم یا در شرایطی که اگر تحریمی هم بود، بسیار محدود بود و هنوز تحریم هایی که در سالهای پایانی یعنی در سالهای بین 90 تا 92 علیه ایران اعمال و تحمیل شده بود، هنوز به نتیجه نرسیده بود. خب، آن زمان چگونه مذاکرات به نتیجه نرسید؟ چرا هر دوری که دوستان ما مذاکره کردند، نتیجه مذاکره این شد که یک تحریم جدید علیه کشور تصویب شد؟ چرا ملاک و درجه اندازه گیری دوستان ما، واقعیات نیست؟ چرا نگاه نمی کنند که چند تا تحریم در آن دوره تصویب شد؟ چرا فکر نمی کنند که هر بار که نخست وزیر رژیم صهیونیستی به آمریکا رفت یا در واشنگتن تحریم جدیدی علیه ایران گرفت یا در سازمان ملل متحد، تحریم جدیدی علیه ایران گرفت؟ چرا نگاه نمی کنند که در سه سال و نیم گذشته، هیچ تحریم جدیدی علیه ایران تصویب نشده؟ تنها تحریم هایی که -- البته ما به آنها اعتراض کردیم و معتقد هم هستیم که خلاف روح برجام بوده -- اضافه شدن افراد به تحریم های قدیمی و گذشته بوده است. دوستانی که این میزان در مورد این موارد جدید صحبت می کنند، اصلا ظاهرا به خاطر نمی آورند که هر شش ماه یک تحریم جدید به تحریم های ایران اضافه می شد. تا جایی که تقریبا هر تحریمی که در تاریخ علیه کسی اعمال شده بود، فهرستش علیه ایران درحال کامل شدن بود و همه آنها برای ما شکل گرفته بود. این واقعیات را نگاه نمی کنند. لذا اینکه پیش بینی شود اگر دولت دیگری هم بود، همین اقدام را انجام می داد، ممکن است درست باشد ولی گذشته چنین چیزی را قطعا نشان نمی دهد.
* بیلبوردهایی که در سطح شهر توسط شهرداری تهران گذاشته شده بود را در ایامی که مذاکره می کردید، قطعا دیده بودید.
البته من نمی دانم چه کسی این بیلبوردها را گذاشته بود ولی امیدوارم کسانیکه این اقدام را کردند، احساس کنند فشاری به افرادی که به فرموده مقام معظم رهبری «امین و شجاع و غیورو متدین» بودند که چنین تلاشی را شبانه روز انجام می دادند، نیاورده اند و در برابر وجدان خودشان آسوده باشند که این تلاش و حرکتی که می کردند، همکاران من را که برخلاف گذشته که در یک روز ممکن بود حداکثر 4، 5 ساعت مذاکره شود و هیچوقت هم از دو روز بیشتر نمی شد اما در دوره ما بعضا سه تا چهار هفته و هر روز و بعضی روزها 10 تا 12 ساعت مشغول مذاکره بودند، آزرده نکرده باشد. حتما شنیده اید که یک مذاکره بنده با آقای کری 9 ساعت یکسره از ساعت 9 شب تا 6 صبح روز بعد بدون توقف ادامه داشت. خبرنگاران و اصحاب رسانه ای که در لوزان بودند، این را شنیدند و دیدند و بعد هم گفتند که در تاریخ آمریکا طولانی ترین مذاکره ای است که وزیر خارجه آمریکا داشته. خب، این همه فشار را ببینید. برای تعریف کردن داستان کسی 9 ساعت با همدیگر نمی نشیند. فشار بوده، مذاکره بوده و تلاش بوده برای به حداکثر رساندن منافع کشور. در این فضا دوستان ما یکی پس از دیگری این پوسترها و بنرها و پلاکاردهایی که ساخته می شد که من نمی دانم چگونه و از کدام بودجه ساخته می شد را در سطح شهر نصب می کردند. من در بعضی از راهپیمایی هایی که شرکت می کردم، می دیدم بنرها و پلاکاردهای متحدالشکل، تمام رنگی، مقوا علیه بنده و همکارانم ساخته شده و دست بعضی دوستان هست که با حرکتهای نامناسب و خارج از شئونات یک جامعه اسلامی این بنرها را نشان می دادند. حالا اینکه این بنرها و پلاکاردها و پوسترها، روحیه رزمندگان صف اول دیپلماسی را تضعیف می کرد، به کنار؛ اما پولش از کجا آمده؟ کدام منبع مالی در این حجم وسیع؟ من بعید می دانم کار فردی بود. چون هیچکدام از اینها دستنویس نبود بلکه متحدالشکل، یک شکل و یک قیافه با بهترین چاپ رنگی بود که حتما از بودجه بنده که خارج است که بخواهم شخصی یا حتی سازمانی چنین کاری را بکنم. تعجب می کنم این پولها از کجا آمد و چگونه خرج شد؟ چه فایده ای داشت و چه کمکی به هیات مذاکره کننده کرد؟ به پیش بردن اهداف نظام در مذاکرات چه کمکی کرد؟ جز خراب کردن روحیه کسانی که باید با استقامت مقابله می کردند. اما اینجا هم باید یک نکته را بگویم؛ مردم ما آنقدر لطف کردند. چون آنها (مخالفین) یک گروه کوچکی هستند هرچند که امکانات وسیعی دارند، متاسفانه، اما تعداد، تعداد بسیار محدودی است. اکثریت جامعه ما با حمایتها و محبتهایی که می کردند و با پیامهایی که ارسال می کردند، آنچنان به هیات مذاکره کننده روحیه می دادند که این چند نمونه -- که امیدوارم از سر ناآگاهی باشد، چون یقین دارم که همه دوستان نیت خیر داشتند و نمی خواستند به منافع ملی ضرر بزنند-- فکر می کنم آنقدر دریای محبت مردم و مقامات عالی نظام بویژه محبتهای مقام معظم رهبری و حمایتهای رئیس جمهور شجاع ما زیاد بود که فکر می کنم این مهرورزی ها روی همکاران من خیلی تاثیر نمی گذاشت!
*همانهایی که بیلبوردها را در سطح شهر می زدند همین الان به گفته آقای روحانی با برجام عکس یادگاری می گیرند و الان هم برجام را سند ملی می دانند.
بنده بسیار خوشحالم که دوستان ما همه همین اعتقاد را دارند. درست است که برخی در همین چند روز محبتهایی هم در همین زمینه کردند اما معلوم است که بزرگترهایشان و درواقع مسئولین شان آنقدر درایت دارند و به نظرات مردم آگاهند که امروز نسبت به برجام کاملا واقفند که ما باید حداکثر بهره برداری را از برجام داشته باشیم. این واقعا جای خوشحالی است که برجام امروز یک اجماع ملی است و این مهمترین عامل برای موفقیت برجام است و ان شاءالله خواهد بود. اینکه با یک اجماع ملی که امیدوارم بدنبال اظهارات حمایتی از برجام در عمل هم مجموعه دیدگاه ها و گروه های سیاسی به اجرا کردن برجام و گرفتن حقوق مردم ما کمک کنند؛ به برهم زدن طرح تندروهای آمریکایی هم کمک کنند. من یک نکته ای را خدمت شما عرض می کنم؛ ببینید! لوایحی که در مجلس آمریکا مطرح می شود؛ البته چون سیستم آمریکا کمی با ما فرق دارد ما به آن طرح قانونی می گوییم یعنی چیزی که از مجلس نشات می گیرد. از ابتدای اجرایی شدن برجام تا امروز، شاید 53 طرح قانونی در مجلس نمایندگان و در سنای آمریکا برای اعمال تحریم جدید علیه ایران پیشنهاد شده اما هیچکدامشان تصویب نشده. چرا این طرح ها پیشنهاد شده؟ باید این سوال را از خودمان بپرسیم که چرا این طرح ها را پیشنهاد می کنند و چرا این طرح ها را بدون اینکه تصویب بشود تبلیغ می کنند؟ چرا هر روز یک حرف منفی علیه ایران می زنند؟ چرا زمانی که دولت جدید آمریکا، دولت آقای ترامپ می خواهد به کنگره اعلام کند که ایران برجام را اجرا کرده همزمان کاخ سفید به وزارت خارجه دستور می دهد که شما باید این حرف مثبت را در یک زرورق تلخ منفی بپیچید؟ چون همیشه یک ماده تلخ را در یک کپسولی می گذارند که تلخی اش معلوم نباشد اما اینها برعکس می گویند. شما خواندید روزنامه وال استریت ژورنال گزارش داد که کاخ سفید به وزارت خارجه دستور داده بود که شما نمی توانید مثل گذشته فقط اعلام کنید که ایران برجام را اجرا کرده. اما اگر اعلام نمی کردند، نقص برجام بود و نمیخواستند ناقص برجام باشند چون همانطور که ما قبلا پیش بینی کرده بودیم هرکس برجام را نقص کند در جامعه بین المللی خودش را منزوی می کند؛لذا نمی خواستند این کار را بکنند. اما گفتند نباید اجازه دهیم این اقدام مثبت فضای جهانی را به نفع ایران مثبت کند بلکه باید این را با اتهامات قدیمی علیه ایران، تلخ کنیم. حالا اگر شما این را به عنوان رفتار طرف مقابل ببینید. ببینید که 53 لایحه قانونی به مجلس می برند که بگویند فضا مناسب نیست. وقتی می خواهند حتی اعلام ادامه روند برجام را بکنند، همزمان 4 تا اتهام تلخ هم علیه ایران می زنند. هدفشان چیست؟ هدفشان این است که از شکل گیری یک فضای مثبت بین المللی مانع شوند برای اینکه ایران نتواند از مزایای برجام بهره مند شود. خب، در چنین شرایطی وظیفه یک دلسوز داخلی چیست؟ آیا وظیفه یک دلسوز داخلی این است که در سخنرانی اعلام کند هیچ آدم عاقلی در ایران سرمایه گذاری نمی کند؟! یعنی به همین فضای تنش و تشنج دامن بزند؟ یا باید به دنیا بگوید که ایران بهترین فرصت سرمایه گذاری است که واقعیت هم هست. تمام مقالاتی که در مورد وضعیت ایران می نویسند این است که ایران بهترین فرصت سرمایه گذاری است. من اینجا تاکید می کنم چرا ما بهترین فرصت سرمایه گذاری هستیم؟ برای اینکه ما پیشرفتمان، امنیت مان و آرامش مان را متکی به مردم هستیم و این را همه دنیا می فهمند. بنابراین من امیدوارم، اجماعی که امروز ایجاد شده در اینکه برجام یک خواست و تعهد ملی است، در عمل در روزهای آینده و بویژه در ماه و سالهای آینده به شکلی باشد که ما بتوانیم بیشترین استفاده را از برجام بکنیم و بیشترین استفاده از برجام بردن، نیازمند ایجاد فضای اطمینان برای سرمایه گذار داخلی و سرمایه گذار خارجی است. ما نباید سرمایه گذار داخلی را از ایران برانیم. ما نباید سرمایه گذار خارجی را نگران آینده سرمایه اش بکنیم که در ایران سرمایه گذاری نکند. بعضی شعارها، تنها نتیجه اش این است که سرمایه گذار را از کشور می راند و نه تنها سرمایه گذار خارجی جلب نمی کند که سرمایه گذارهای خودمان را هم از دست می دهیم. چون منابع داخلی ما، منابع بسیارخوبی است. فقط باید کارآفرینان داخلی تشویق شوند که در داخل سرمایه گذاری کنند و من امیدوارم این اجماعی که چند روزه مشاهده کردیم در آینده هم ادامه پیدا کند.
*به این 53 طرحی که اشاره کردید و هیچوقت هم تصویب نشده در داخل و در برخی رسانه ها برجسته می شود.
سوال من هم همین است دیگر. اگر ما معتقدیم که آمریکا هیچ چیز که مصلحت ما در آن باشد را نمی خواهد؛ اما می بینیم تندروترین افراد آمریکایی هر روز دارند بر طبل این حرفها می کوبند. حتی سناتور تندروی آمریکایی به ما نامه می نویسد و مثلا مشفقانه به ما راهنمایی می کند که به آقای اوباما متکی نباشید. آیا این سناتور، دلش به حال ما سوخته؟ نه. او میخواهد فضا را ملتهب نگه دارد. دوستان ما هم در داخل با این روشها و این کارهای تبلیغاتی و رسانه ای که به نظرم با برخی اهداف احتمالا سیاسی از دو، سه سال قبل شکل گرفته، همان کار را انجام می دهند. یعنی با همان هدف به دنیا اعلام می کنند که وضعیت ایران مناسب نیست و ایران جای سرمایه گذاری نیست. 53 تا تحریم علیه ایران است! تحریم هایی که هیچ وقت تصویب نشده و هیچ انعکاس در جهان نداشته و فقط توسط برخی از دوستان داخلی تبلیغ می شده است. من یادم نمی رود در دوران دولت گذشته، چون سیاستهای دولت را قبول نداشتم ولی معتقدم که در حوزه سیاست خارجی نباید دولت مستقر را با انتقادهای مکرر رسانه ای تضعیف کرد به همین دلیل هم شما ملاحظه می کنید از روزی که از سازمان ملل متحد برگشتم، تا روزی که مسئولیت را برعهده گرفتم، مصاحبه ای انجام ندادم. شاید یکی، دو تا سخنرانی که آنهم در یک محفل غیرعلنی بود و بعدا بعضی از همین دوستان تلاش کردند که آن را علنی کنند. اما سخنرانی نکردم گرچه نظر داشتم و نظراتم را کتبی برای مقامات عالی نظام می فرستادم. پیشنهادهایم را مطرح میکردم اما مصاحبه ای نکردم. نکته سر این است که چه میزان از آن همه تحریم که در آن زمان علیه کشور می شد، تحریم واقعی و نه طرح تصویب نشده، در رسانه های دوستان مطرح می شد؟ چند تا؟ چون دوستان که ظاهرا خیلی اعتقاد ندارند باید از دولت مستقر، دفاع و حمایت کرد. اگر نظرشان این بود که باید مردم آگاهی داشته باشند و اگر نظرشان این بود که مردم باید بدانند در خارج دشمنان این نظام و مردم علیه شان چه کار میکنند و اگر معتقد بودند که دانستن واقعا حق مردم است، چرا هیچکدام از این تحریم ها، هیچ انعکاسی در داخل نداشت؟ چرا قطعنامه شورای امنیت که انواع مجوزهای اقدامات خلاف حقوق بین الملل را به بدخواهان ایران می داد، از اقدامات اقتصادی گرفته تا فراتر از آن، محروم کردن دانشجویان ایرانی از درس خواندن در کشورهای خارجی، چرا هیچکدام از اینها منعکس نمی شد؟ چرا هیچکدام از اینها برای افکار عمومی تشریح نمی شد که بعضی از مردم خیال کنند اینها چیزهای جدیدی است. 53 طرح تصویب نشده، حتما دهها برابر تحریم هایی که در طول هشت سال قبل از این دولت تصویب شد، اجرا شد و بر اقتصاد ایران تاثیری گذاشت که در طول سه، چهار سال گذشته فقط مشغول آواربرداری و تلاش بر بازگرداندن اقتصاد بر ریل قبلی اش بودیم، اما چرا هیچوقت راجع به اینها صحبت نمی شد و چرا این میزان راجع به این 53 طرح تصویب نشده صحبت می شود؟ این سوالی است که من فکر می کنم حتما باید به آن پاسخ داده شود.
*بعضا ترجمه های غلط هم از این قطعنامه می شده و رسانه ها از آن استفاده می کردند. شما موردی را به یاد دارید که کلمه ای جابجا بشه یا جمله ای غلط به مخاطب ارائه شود؟
زیاد بود. امروز هم از ترجمه های غلط زیاد می بینیم و هم در دور گذشته، ترجمه های غلط استفاده می شد. البته در دو جهت متضاد! یک مورد که خیلی فاحش بود این بود که در قطعنامه ای- صرفنظر از جزئیات چون بنا ندارم مردم را از آنچه که در آن زمان اتفاق افتاده نگران کنم- بندی آمده بود که هیچ چیز در این قطعنامه کشورها را "مجبور نمی کند" که بعضی اقدامات را بکنند. دوستان ما ترجمه کرده بودند و هنوز هم ادعا می کنند که این عبارت یعنی اینکه "اجازه نمی دهد" بعضی اقدامات را علیه ایران بکنند؛ که البته چیز عجیبی بود! آن کلمه ای که در انگلیسی به کار رفته اگر هر دایره العمارف یا فرهنگ لغت را زیر و رو هم بکنید، حتی جزو آخرین یا کم استفاده ترین معانی اش "اجازه دادن" نیست. به هر شکلی که می خواستند ترجمه کنند باید از "اجبار" در آن ترجمه استفاده می کردند. چیزی که به نظر من یکی از خطرناک ترین جملات قطعنامه های شورای امنیت بود را با ترجمه غلط به اینکه اتفاقا این قطعنامه خیلی خوب هم هست، چون "اجازه نمی دهد" چنین کاری علیه ایران صورت بگیرد!
*در این ایام مجددا بحث حمله به سفارت عربستان طرح شد. مخصوصا این ماجرای حمله به سفارت عربستان هم در داخل و هم در صحنه بین المللی چه مضرات و چه آفاتی را برای کشور داشته است؟
سیاستهایی که دولت عربستان اعمال می کرد مخصوصا اعدام شیخ نمِر، سیاستهایی بود که جز محکومیت برای دولت سعودی حاصلی نداشت. دنیا امروز به خوبی فهمیده که حمایتی که از افراط و تندروی در دنیا صورت گرفته، منبع مالی و تسلیحاتی اش از کجا بوده. در این شرایط یک اقدام نابخردانه و به نظر من اقدامی که حتما ناآگاهانه بوده ولی نتیجه اش برای کشور ما خیانتبار بوده، باعث شد که یک فرصت تنفسی و حتی یک فرصت یارگیری به سعودی ها بدهد و حتما اقدامی بود که برای کشور بسیار ضایعه بزرگی بود همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند. همان طور که سایر مقامات کشور گفتند. ما کشوری هستیم که براساس موازین بین المللی عمل می کنیم و هیچگاه چنین چیزی نباید در کشور ما اتفاق بیفتد.
*همین چند روز اخیر یک اتهامی که به آقای روحانی می زدند، می گفتند که در حین مذاکرات ایشان گفتند که خزانه خالی است و آن را به مثابه یک پیغام خیلی بد به طرف مقابل در مذاکره تعبیر کردند. اساسا این سخن واقعا می تواند برای آن طرف پیغام منفی باشد؟ سوال دوم هم اینکه شما به بحث بیلبورد اشاره کردید و یکسری حملات نسبت به تیم هسته ای که بعضا اتهامات سنگینی بود را بیشتر دل تیم مذاکره کننده را خالی می کرد یا این سخن آقای روحانی؟
شرایط اقتصادی کشور برای همه دنیا بسیار واضح است. گزارشهایی که در دنیا چاپ و پخش شده بود، کاملا مشخص بود و اینطور نبود که اظهارات ریاست محترم جمهوری خبر جدیدی را به دنیا بدهد. آنها با طراحی برای این کار برنامه ریزی کرده بودند و دقیقا می دانستند که دارند چکار می کنند. شما ببینید! وقتی می خواستند ایران را تحریم نفتی بکنند، شش ماه به خودشان فرصت دادند که بتوانند براساس آن برنامه ریزی کنند و نیاز خودشان را کم کنند. ما هم اتفاقا در دولت قبل، اجازه دادیم که آنها از این شش ماه فرصت استفاده کنند! یعنی به عبارت دیگر، همه این محاسبات را دنیا کرده بود. باید برویم نگاه کنیم که چرا برخلاف تصوری که دوستان داشتند، وقتی تحریم نفتی ایران اجرایی و عملیاتی شد بجای اینکه قیمت نفت به 200 دلاری که دوستان پیش بینی کرده بودند، برسد، روند نزولی قیمت نفت شروع شد. چون در آن شش ماهی که می خواستند نفت ایران را تحریم کنند، سعودی و دیگران آمدند و به تدریج نه تنها جای نفت ایران را گرفتند بلکه بازار را آنچنان اشباع کردند که ما نتایجش را تا مدتها بعد هم دیدیدم. لذا این اطلاعات در باره وضعیت نابسامان اقتصاد ما برای تمام دنیا کاملا واضح بود و آن صحبت ها اطلاعات جدیدی به آن ها نمی داد. اما آنچه مهم است اقداماتی است که این دولت انجام داد که باعث شد ما در مذاکرات بتوانیم موفق باشیم و آن این بود که وضع اقتصادی ایران را بهبود بخشید. ما در اوج تحریم با توجه به اینکه در یکسال و نیم اول تحریم ها برداشته نشد، فقط توانستیم از اضافه شدن تحریم ها جلوگیری کنیم و بعد از توافق ژنو، ماهیانه 700میلیون دلار پول نقد وارد کشور کنیم که برای کشور بسیار مهم بود اما این دو نکته به تنهایی باعث نمی شد که کشور بتواند در وضعیت دولت قبل که هر روز تورم بالا می رفت و رکود شدیدتر می شد، وضعیتش را بهبود ببخشد. شما ملاحظه بفرمایید که دولت اگر نمی توانست تورم را کنترل کند، رکود را کنترل کند آنوقت بود که برای مذاکره کنندگان پیام غلط می رفت؛ و آن وقت بود که طرف مقابل احساس می کرد جمهوری اسلامی نیازمند رسیدن به نتیجه است. ما درواقع توانستیم با اقداماتی که صورت گرفت و با نظم و انضباط مالی و اقتصادی، کشور را به شکلی به جامعه بین المللی معرفی کنیم که با اتکاء به مردم وضعیت اقتصاد علیرغم تحریم ها قابل بهبود است. همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند آنچه که برای ما امنیت و پیشرفت آفریده، مردم ما هستند. این مردم بودند که با حضورشان در انتخابات طرف مقابل را از اینکه از طریق تحریم بتواند اراده مردم ما را بشکند، ناامید کردند. همین مردم بودند که با انتخابشان دولتی را سر کار آوردند که این دولت توانست ظرف مدت کوتاهی تورم را از 45 درصد به 25 درصد برساند و در زمانی که هنوز مذاکره می کردیم و هنوز تحریم ها برداشته نشده بود، تورم کشور به زیر 20 درصد رسید؛ رکود متوقف شد. این پیام واقعی بود که به دنیا منتقل شد. پیام واقعی که به دنیا منتقل شد این است که جمهوری اسلامی حتی با تحریم می تواند اقتصاد خودش را احیاء کند و به پیش ببرد. البته برای شکوفایی اقتصاد، نیاز است که این زنجیرهایی که تحریم بر دست و پای اقتصاد کشور بسته و بر معیشت مردم کشور بسته، برداشته شود و این هدف دولت بود. اما در مقابل بعضی حرفهایی که در مورد تیم مذاکره کننده می زدند که به لطف خدا و با درایت مقام معظم رهبری و با مداخله های مکرر ایشان که فرمودند هیات مذاکره کننده ما این خصوصیات را دارند و مورد اعتماد ما هستند، اگر این فرمایشات مقام معظم رهبری نبود، پیامی که برخی گروه ها به خارج می دادند، این بود که طرفهایی که در مقابل شما نشسته اند، افراد ضعیف، غیرباورمند به توانمندی های مردم و انقلابند؛ که این هیچ قدرتی برای مذاکره برای ما باقی نمی گذاشت. ما خدا را شاکریم که ضمن حمایت مردم، مقام معظم رهبری در بزنگاه های تاریخی، ورود کردند و این حرکت بسیار خطرناک و مخرب امنیت ملی را شکاندند و اجازه ندادند خارجی ها احساس کنند کسانی که در مقابلشان در پشت میز مذاکره نشستند، افراد ضعیفی هستند و افرادی اند که در کشور خودشان به آنها باور ندارند و افرادی اند که در کشور خودشان، معتقدند که اینها کسانی نیستند که بخواهند از حقوق ملت دفاع کنند. تقاضا می کنم دوستانی که بعضی حرفها را می زنند مثلا به دروغ می گویند که هیات مذاکره کننده برای منافع حزبی مذاکره کرد! حرفی سخیف تر و غیرواقعی تر و خطرناک تر از این نمی توان گفت. به خاطر اینکه اگر یک خارجی فکر کند که شما برای منافع داخلی دارید مذاکره می کنید، حتما با شما درست مذاکره نمی کند و من از برخی دوستان تعجب می کنم که چنین آدرس های غلطی را به خارج می دهند.
*بحث از مردم شد. امروز برخی از همین جریانها یک دوقطبی 96 درصدی و 4 درصدی دارند ایجاد می کنند که آقای روحانی گفتند این یک کپی از جنبش والستریت است. آنجا 92 درصد بوده و اینجا به چه دلیلی شده 96 درصد؟!، اساسا شباهتی بین جنبش والستریت در آمریکا و چیزی که امروز در کشور ما هست، وجود دارد؟
من اصولا اعتقاد دارم آنچه که باعث موفقیت مردم و نظام شده و آنچه که باعث شد انقلاب پیروز شود، همانی است که حضرت امام(ره) فرمودند «وحدت کلمه» بود. ما یک مردمیم، یک جامعه ایم، یک هدف داریم. مردم را دسته دسته نباید بکنیم. ما باید بپذیریم که آنچه که براساس نص صریح قرآن توانست امت اسلامی را نجات دهد، وحدت، همدلی و نزدیک شدن آنها بود و نقطه مقابلش را قرآن کریم به «وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها» تعبیر کرده و به این عنوان ترسیم می کند. یعنی دو دستگی، دو قطبی شدن درواقع ورود به یک آتشی است که دامن همه را خواهد گرفت و به واسطه اسلام از آن نجات یافتیم. مردم این کشور، مردمی اند که در سایه انسجام و اتحادشان و در سایه همدلی شان زیر پرچم منافع ملی و حمایت رهبری توانستند به این میزان از توفیقها برسند. همه این مردم را تکریم کنیم و به همه شان احترام بگذاریم و از همه شان بخواهیم که برای ساختن یک ایران بهتر، مقتدرتر، پیشرفته تر و یک ایران با شرایط اقتصادی و وضعیت معیشتی بسیار بهتر برای همه ایرانیان و برای صد درصد مردم ایران تلاش کنیم.
*در مورد شباهت ...
من وارد مقایسه های داخلی نمی شوم.
*در همین مناظرات دو تا بحث مطرح شد؛ یکی اینکه گفتند وزارت خارجه و تجارت بین الملل ایجاد می کند. اول اینکه اساسا امروز چیزی جز این را شاهد هستیم و دیگری هم در مورد بحث تولید برق از زباله مطرح شد. ظاهرا تکنولوژی این مبحث از آلمان و با کمک وزارت خارجه بوده است. در این مورد اگر نکته ای هست، بفرمایید.
همانطور که عرض کردم من دأبم این نیست که در مورد افراد صحبت کنم و در مورد بحثهای انتخاباتی. اما واقعیت امر این است که روزی که بنده مسئولیت وزارت خارجه را پذیرفتم، در مجلس اعلام کردم که ما قصد داریم که وزارت خارجه از این به بعد هزینه ای بر معیشت مردم نباشد و تمام تلاشمان را بکار خواهیم بود تا بتوانیم کمک به توسعه و پیشرفت کشور و معیشت مردم باشیم. اولین اقدامی که در این زمینه کردیم، برداشتن موانع تحریم ها بود که فکر می کنم باعث شده موانع بسیاری از اقداماتی که صورت گرفته، رفع شود. آوردن بعضی فناوری هایی که قبلا یا امکان پذیر نبود یا اگر امکان پذیر بود، با چندین واسطه و چندین دور ناکامی صورت می گرفت. ممکن بود یک پمپ را از سه جا بخریم تا بتوانیم یکی از آنها را وارد کنیم. یعنی این سه برابر هزینه و چندین مورد هزینه های واسطه گری، هزینه انتقال پول و همه اینها به این مردم تحمیل می شد فلذا وزارت خارجه در برجام خواست که این موانع را بردارد و بحمدالله این موانع برداشته شده و امروز ابزارهایی که نه کالاهای وارداتی مصرفی که بحمدالله بعد از برجام ورود این کالاها کم شده و درواقع ورود کالاهای سرمایه ای، فناوری، تکنولوژی و ورود ابزارهایی که برای تولید نیاز بوده، امکانی بوده که با رفع تحریم ها فراهم شده است. نکته دوم، هدف گیری اقتصادی در سیاست خارجی است. این نکته بسیار درستی است که وزارت امور خارجه باید در خدمت توسعه اقتصادی کشور باشد اما این کار را وزارت خارجه لااقل در سه سال و نیم گذشته، یا سه سال و هشت ماه گذشته با جدیت دنبال کرده است. بنده در بسیاری از سفرهایم، هیات اقتصادی همراه خودم دارم. در اکثر سفرهای من، تعداد اعضای هیات اقتصادی از بخش خصوصی و بخش دولتی که همراه بنده هستند، چندین برابر هیات سیاسی است که همراه من است. من در سفری که به آمریکای لاتین داشتم، هفتاد نفر از کارآفرینان بخش خصوصی را همراه داشتم. در سفری که به اروپای شمالی داشتم، بیش از شصت نفر و در سفرهای دیگری که به آفریقا داشتم و در سفری که به آسیای میانه داشتم و تقریبا در همه سفرهای من، حضور بخش اقتصادی بسیار پررنگ بوده و در بسیاری از سفرهایم، حضور بخش خصوصی حتی پررنگ تر از بخش دولتی بوده است. بخش فناوری و صادرات خدمات فنی و مهندسی و بخش صادرات فناوری های پیشرفته، ما تقریبا در تمام سفرهایمان هیاتی از شرکتهای دانش بنیان و هیاتی از معاونت فناوری ریاست جمهوری داشتیم. اینها در این سفرها توانستند قراردادهای مهمی برای صادرات فناوری و تکنولوژی ببندند. در حوزه نانوتکنولوژی خاطرم هست در سفری که به آمریکای لاتین داشتیم، هیات ما توانست موافقت های خیلی خوبی در این زمینه شکل دهد. لذا هدف گیری اقتصادی یکی از اولویت های مهم سیاست خارجی بوده که فقط در حد برنامه هم نبوده و عملیاتی و اجرا شده و ما در سه سال و نیم گذشته می توانیم یک سابقه نسبتا قابل قبولی را از این کار ارائه دهیم. گرچه اقدامات و طراحی بسیار بیشتری باید صورت بگیرد و همانطور که مقام معظم رهبری در فرمایش هایشان در سال گذشته فرمودند، هماهنگی بیشتری باید بین بخش خصوصی و بخش دولتی و بخش سیاست خارجی صورت بگیرد تا ما بتوانیم از این فرصتها بهترین بهره برداری را بکنیم. برای این کار وزارت خارجه، طراحی هایی کرده است. ما یک بانک اطلاعاتی فراگیر ایجاد کردیم که هم فرصتها در ایران را به خارج معرفی کنیم و هم فرصتهای خارج را برای حوزه هایی که در اولویت ما هستند به کارآفرینان داخلی معرفی کنیم. اولویت خودمان را در سه حوزه صادرات و سه حوزه واردات قرار دادیم و من این را بارها اعلام کرده ام. سه حوزه صادرات؛ صادرات کالاهای غیرنفتی، صادرات خدمات فنی و مهندسی و در مواردی که مناسب باشد، صادرات نیروی کار حرفه مند و متخصص است. و در حوزه واردات؛ واردات سرمایه، واردات علم و فناوری و واردات توریسم و گردشگر. ما در این شش حوزه، هدفگذاری کردیم و مهمتر از همه در حوزه ایجاد فضای مناسب بین المللی، برای سرمایه گذاری در کشور که امیدواریم در این حوزه دوستان سیاسی ما بیشتر به ما کمک کنند و فضای کشور را یک فضای آرام- همانطور که هست- یک فضای شاد، پرنشاط و پرامید به دنیا معرفی کنند و نه خلاف آن.
*یکی دیگر از این افراد، دیپلماسی دولت را ملتمسانه خواند و در بخش دیگری از صحبتهایش برای اثبات بی اثر بودن برجام، مستندات حرفش را به صحبتی از شما که گفته بودید «آمریکایی ها نه به متن و نه به روح برجام پایبند بودند» بست.
من قضاوت در مورد اینکه دیپلماسی ایران، دیپلماسی مقتدرانه و عزت مندی بوده به افکار عمومی داخلی و بین المللی واگذار می کنم. همه دنیا معتقدند که دیپلماسی ایران، دیپلماسی عزت مند، متعادل و دیپلماسی مبتنی بر تعامل از موضع قدرتی که زائیده از حضور مردم در صحنه و توانمندی های متعدد کشور است، بوده است. من به توانمندی اقتصادی اشاره کردم که چگونه توانست ما را کمک کند. حتما توانمندی دفاعی ما، حتما انتخاب های صحیحی که در منطقه در مبارزه با تروریسم و در مبارزه با افراطی گری داشته ایم، کمک کرده به این اقتداری که به لطف خدا در صحنه بین الملی داشتیم و من تعجب می کنم از دوستانی که چنین تصوری را که ممکن است در داخل فوایدی برایشان داشته باشد ولی در خارج برای نظام و کشور هیچ فایده ای که ندارد، ضرر هم دارد که به خارجی ها بگوییم دیپلماسی ما ملتمسانه است که کم کم هم باورشان می شود. یعنی فکر می کنند که افرادی که با این صلابت در مقابلشان می نشینند و مذاکره می کنند درواقع از نظر داخلی ها دارند التماس می کنند! و این خیلی پیام بد و آدرس غلطی است که به خارجی ها در این زمینه ها بدهیم. ما حتما برای اینکه منافع این مردم را پیش ببریم، محکم در صحنه بین المللی ایستاده ایم و محکم با زیاده خواهی ها و بدعهدی های آمریکا از ابتدا مقابله کرده ایم. اگر این مقابله ها و تلاش ما برای احقاق حداکثری حقوق مردم نبود که مذاکرات 18 ماه طول نمی کشید. کمااینکه برخی ادعاهای خلافی را در این زمینه متاسفانه مطرح کرده اند و به این و آن هم نسبت داده اند که همه نسبت ها حتما خلاف است. مذاکرات با تلاش فراوان؛ هر قدم این مذاکرات با مجاهدت کسانی که برای گرفتن حقوق مردم مذاکره می کردند، پیش رفت. ما چیزی را از خارجی ها هیچوقت نخواستیم و فقط حقوقمان را خواستیم و برای گرفتن این حقوقمان، ذره ذره اش را در 18 ماه مذاکره کردیم و برای عملیاتی کردن حقوقی که در برجام گرفته بودیم، باز هم ذره ذره مذاکره کردیم. مثل اینکه 9 ماه طول کشید تا ما بتوانیم دولت آمریکا را ناگزیر کنیم تا تعهدی که برای فروش هواپیما به ایران کرده بود، اجرایی کند. خاطرتان هست آن دوستانی که آن روز به ما ایراد می گرفتند، معتقدند بودند که یکی از این هواپیماها به ایران نخواهد آمد. من پیشنهاد می کنم دوستان مطالبی که خودشان در بعضی روزنامه ها نوشتند را بروند و بخوانند. دوستان بعد از توافق ژنو اعلام کردند که توافق به ایران اجازه نمی دهد که در خاک ایران غنی سازی داشته باشد. من تقاضا می کنم، مردم ما یادشان باشد که این حرف زده شده و در روزنامه دوستان نوشته شده! می توانند بروند و ببینند که الان سانتریفیوژهای ما درحال غنی سازی و پیشرفت است. ما به بالاترین سطح فناوری خودمان در این حوزه رسیده ایم. چرا یادشان رفته که در روزنامه هایشان چه نوشته بودند؟ چرا فراموش کردند تیتر بزرگشان را «پرواز هواپیماهای کاغذی در فضای انتخابات»؟! آیا این هواپیما کاغذی بود که خودشان رفتند و دراین هواپیما نشستند؟ دوستانی که در هواپیما نشستند، روی بادبادک نشستند و به هوا رفتند؟ هواپیما، کاغذی بود؟ فراموش کردند فرمایشات خودشان را؟ فراموش کردند تیترهای خودشان را؟ ما حرفهای دقیق برای جذب حداکثری منافع کشور زدیم و به حرفهایی هم که می زنیم، افتخار می کنیم. به خاطر اینکه ما برخلاف آنچه که برخی می گویند حتی یک لحظه برای پیگیری منافع مردم، ملاحظات داخلی را در نظر نگرفتیم. ملاحظه ما، فقط حفظ منافع مردم بود و برای همین هم هست که ایستادیم و گفتیم که آمریکا نه تنها اقداماتی که می کند، با روح برجام سازگار نیست بلکه با متن برجام هم سازگار نیست. خاطر مبارکتان هست که من چه زمانی این صحبت را کردم؟ من زمانی این صحبت را کردم که آقای ترامپ ادعا کردند که اقدامات ایران با روح برجام سازگار نیست و بنده در پاسخ او گفتم که اقدامات ما هم با روح برجام و هم با متن برجام سازگار است و کارهای شما نه با روح و نه با متنش سازگار است. ما این حرکتها را می کنیم برای اینکه در برابر طرف خارجی، با عزت، صلابت، سربلندی و قدرتمندی عمل کنیم. دوستان ما در داخل می گویند که پرواز هواپیماهای کاغذی در فضای انتخابات یعنی دارند به خارجی خط می دهند که آقای عزیز و آقای غیرعزیز! شما قرار نیست که این هواپیما را به ما بدهید و ما آماده ایم که تعهدات شما اجرا نشود. این حرفها را دارند می زنند. حرفهایی که مکرر می زنند، دارند به طرف آمریکایی می گویند ما که خودمان را آماده کرده ایم که تو تعهدات برجامی ات را انجام ندهی. از طرف دیگر دارند به جامعه بین المللی می گویند آنچه که ما به دست آوردیم، درواقع یکسری کاغذ است! بعد به حرف من روز بعد از اجرایی شدن برجام استناد می کنند که من گفتم فعلا آمریکا تعهداتش در برجام را روی کاغذ اجرا کرده. بله، هنوز هم می گویم. ما ناگزیر بودیم، تک تک این تعهدات کاغذی آمریکا را عملیاتی کنیم و این تلاشی بوده که همکاران من شبانه روز بعد از اجرایی شدن برجام انجام دادند و بحمدالله تا حد زیادی اجرایی و عملیاتی شده. فقط من می خواهم دوستانی که گفتند «پرواز هواپیماهای کاغذی در فضای انتخابات» را ببینیم یا آنها که گفتند «اجازه نخواهند داد که در ایران غنی سازی صورت بگیرد» یا آنها که گفتند «توافق ژنو اجازه نمی دهد که ما بتوانیم تحریمهای هسته ای را برداریم» یا آنهایی که گفتند «آمریکایی ها نمی پذیرند که ایران غنی سازی داشته باشد و نمی توانیم با آنها به نتیجه برسیم». اینها که دیگر حرف نبوده و نوشته شده و بحمدالله روزنامه، سایت و خبرگزاری هم زیاد داشتند، یک راستی آزمایی بکنند. اصلا لازم نیست راجع به آینده صحبت کنیم تنها یک راستی آزمایی راجع به گذشته بکنیم. ببینیم چقدر از این حرفهایی که دوستان نوشتند، اجرایی شده و بعد آنوقت راجع به آینده صحبت کنیم.
*همین حضرات پا را فراتر گذاشته و برجام را باعث خفت و خواری ملت ایران دانستند و خواستار محاکمه شما شدند! در این مورد اگر صحبتی دارید، بفرمایید.
از آنها سپاسگزارم که بار تقصیرهای گذشته مرا به دوش می گیرند و کم می کنند و امیدوارم که خودشان این آمادگی را آنجا که همه ما محاکمه خواهیم شد، داشته باشند. یعنی روزی که «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ الاَمانَ یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَی اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» روزی که این عده و عده ها و این جماعتهایی که جلویش این شعارها را می دهند، به کار کسی نمی آید. آنجا قلب سلیم است. من پیشنهاد می کنم به قلب خودشان مراجعه کنند و ببینند آن وجدان انسانی همه شان که ان شاءالله دست نخورده باقی مانده، این حرفی که راجع به کسانی زدند که شبانه روزشان را برای دفاع از منافع کشور صرف کردند ، می پذیرد؟ اگر وجدانشان پذیرفت آنوقت بعد می توانند امیدوار باشند که در برابر دادگاه واقعی، یعنی دادگاه عدل الهی هم پاسخگو هستند.
*درباره کلیپهایی که منتشر شده، گفته اند که دست آقای روحانی می لرزد و این را به حالت تمسخر بیان کردند. گویی ایشان از طرف مقابل ترسیده! شما وقتی این صحبتها را شنیدید با توجه به اینکه سابقه آشنایی شما با آقای روحانی به سالهای دور برمیگردد چه نظر و واکنشی داشتید؟
واقعا متاسف شدم که برخی دوستان تا چه حد حاضرند آخرت خودشان را فدای یک منفعتی که خیلی هم زیاد نیست و یک چیز زودگذر است و شاید کسی که این را نوشته، 10 ثانیه دلش را خوش کرده که این حرف را زده، می کنند؟ من یقین دارم که دوستان می دانستند دارند خلاف می کنند و این واقعا باعث تاسف است.
*کلیپی هم در ابتدا از تلویزیون و بعد هم در شبکه های اجتماعی از یک کمدین پخش شد که گفتند منظورشان حضرتعالی بوده است. جمله نه چندان جالبی که «اگر کار بلد نیستی، برو فلان کار را بکن»، در این مورد اگر صحبتی دارید، بفرمایید.
فرمودند که منظورشان بنده نبودم و من هم اصل را بر همین گذاشتم.
*یعنی به شما پیام دادند.
نه، اعلام کردند.
*یکسری تحریمها که گفته می شود با وجود برجام همچنان وجود دارد درحالی که غیرهسته ای است را توضیح دهید. معتقدند که تحریم ها همچنان پابرجاست و این تحریهای هسته ای که برداشته شده، درواقع ارتباطی با آن تحریم هایی که سابقا بوده، ندارد!
البته دوستان ما به صورت کلی می گویند که تحریم ها برداشته نشده! خوشحال می شدیم که انقدر دقیق بگویند که تحریم های هسته ای برداشته شده و تحریم های غیرهسته ای برداشته نشده. واضح هم هست چون ما وارد مذاکره در مورد تحریم های غیرهسته ای نشدیم و قرار هم نبود که بشویم. ما از بنیه دفاعی، از سیاستهای منطقه ای کشور دفاع می کنیم و حاضر نیستیم در آن حوزه ها با دیگران مذاکره کنیم. در آن حوزه ها، متاسفانه در طول چندین سال دولت قبل، با استفاده از آن فضاسازی جهانی و امنیتی سازی ایران، تحریم های دیگری هم علیه ایران تصویب کرده بودند. خیلی از این تحریم ها در همان هفت، هشت سال تصویب شد؛ اما به دلیل هسته ای تصویب نشد بلکه به بهانه های دیگر تصویب شد. گرچه از فضاسازی امنیتی که با هسته ای ایجاد کرده بودند، بهره بردند. ما در برجام قرارمان این بود که تحریم های هسته ای برداشته شود. تحریم های اصلی هسته ای در سه حوزه بود؛ نفت، بانک، حمل و نقل. البته یک تحریمهای کناری هم بود مثل فلزات گرانبها و پتروشیمی که به نفت مرتبط می شد. همه اینها همگی برداشته شد. واقعیتش هم قابل لمس است. روزی که مذاکره را شروع کردیم، حتی یک کشتی ما بیمه جهانی نداشت اما امروز 70 کشور ما بیمه جهانی دارد، یعنی همه کشتی ها. روزی که ما تحریم را شروع کردیم، یک بانک خارجی با ایران رابطه سوئیفت نداشت، رابطه کارگزاری نداشت اما امروز نزدیک به 300 بانک خارجی با ایران رابطه کارگزاری دارند و در سال گذشته دهها هزار مورد ارتباط سوئیفتی داشتیم. روزی که ما مذاکرات را شروع کردیم، نفت ایران 900 تا 950هزار بشکه فروش می رفت اما امروز 2 میلیون و 500هزار بشکه فروش می رود. درواقع اینها دیگر شعبده بازی نیست بلکه عدد است. خب، آقایان می گویند که تحریم برداشته نشده، نشان دهند که چگونه برداشته نشده؟ ما نفت می فروشیم و پولش را می گیریم اما در آن زمان نفت می فروختیم و پولش را هم نمی توانستیم بگیریم و مجبور بودیم در برابر پولش، کالا بیاوریم. آنهم چه نفتی؟ نفتی که هر شش ماه یکبار، 20 درصد از فروشش کم می شد. ضمن اینکه یکسری از کشورها بعد از شش ماه اصلا خرید نفت ما را متوقف کردند. یک گروه دیگر هم که معدود کشورهای طرف معامله ما بودند، هر شش ماه 20 درصد خرید نفتشان از ایران را کاهش می دادند تا مورد تحریم آمریکا قرار نگیرند. هیچ بانکی هم که اجازه تبادل نداشت. آنچه دوستان می گویند یک بانک در ترکیه و یک بانک در کشور دیگر، آن اطلاعات مالِ 4 سال قبل است. آن اطلاعات مال زمانی است که هیچکس هیچ در مورد وضعیت تحریم ها نمی گفت. امروز دهها بانک در اروپا، در منطقه، در چین، در ژاپن، در روسیه، در کره جنوبی و در همه کشورها دارند با ایران به صورت روزمره کار می کنند که اینها جزو تحریم ها بوده ولی الان برداشته شده. البته بعضی تحریمهای دیگر منجمله های دوجانبه آمریکا برداشته نشده، هیچوقت هم کسی ادعا نکرد که تحریمهای دوجانبه آمریکا و غیرهسته ای آمریکا و اتحادیه اروپا برداشته می شود ضمن اینکه ما همه این تحریمها را غیرقانونی و ظالمانه می دانیم اما در آن حوزه ها به انتخاب ما، مذاکره ای صورت نگرفت. ما انتخاب کردیم که مذاکره نکنیم. یعنی نظام انتخاب کرد که مذاکره محدود به حوزه هسته ای باشد. در حوزه هسته ای مذاکره کردیم و در حوزه هسته ای به تفاهم رسیدیم و در حوزه هسته ای توانستیم ضمن حفظ دستاوردهای هسته ای، تحریم ها را هم برداریم. موضوع مذاکره ما هم همین بود. البته آمریکا 38 سال است که ایران را تحریم می کند اما قسمت اعظم تحریمهای آمریکا در 8 سال دولت گذشته اتفاق افتاده است. واقعا جالب است که دوستان ما که خودشان در زمان مسئولیت خودشان هم تحریم های هسته ای و هم سایر تحریمهای دیگر را به کشور تحمیل کردند و کسانی که مسئول آن اتفاقات نابهنجار بودند، امروز سوال می کنند که چرا تحریم ها برداشته نشده؟ چرا وقتی تحریم ها تحمیل می شد ساکت بودید و حتی افتخار می کردید؟ چرا فروش نفت به صورت رسمی و توسط وزارت نفت امروز از دید دوستان "خام فروشی" است ولی آن روزها که برای همین "خام فروشی" از دلال هایی که میلیاردها دلار سرمایه مردم را غارت کردند استفاده می شد کسی حرفی نمی زد؟ تحریم های هسته ای همانطور که گفتم برداشته شده، بنادر ما امروز فعال شده و تحریم نیست. بانکهای ما فعال شده و علاوه بر آن ما توانستیم در بعضی حوزه ها که ارتباطی هم به هسته ای نداشته، مشکل حمل و نقل کشور را حل کنیم که مهمترین آن حوزه هواپیماست. 37 سال بود برای خرید یک هواپیما ناگزیر بودیم سراغ شرکتهایی برویم که هواپیمای مستعمل خودشان و هواپیمایی که اقلا 5، 6 سال کار کرده بود را به ما می فروختند و بعد ما کسانی که این کار را می کردند، تشویق می کردیم! اما حالا دوستان ما سه تا هواپیمای نو خریدند و به ایران آورده اند و مردم سوارش می شوند، براساس یک فضاسازی کاذب می گویند که این هواپیماها مرجوعی اند! برای اینکه هواپیما را خارج از نوبت خریدند و رفتند نوبت دیگران را که قبلا هواپیما سفارش داده بودند و به هر دلیلی سفارشان را متوقف کرده بودند و هواپیما را نبرده بودند، ما برای اینکه بتوانیم سریع تر هواپیما را در اختیار مردم قرار دهیم و مردم استفاده کنند و این روند ان شاءالله هرچه سریع تر به بار بنشیند و آثار و تبعات بین المللی داشته باشد، - همان هواپیمای کاغذی در فضای انتخابات!- را وارد کشور کردیم و حالا دوستان تبلیغات راه می اندازند که هواپیما مرجوعی است! خب، 37 سال بود که ما در بهترین شرایط هواپیمای 5 تا 10 سال کارکرده می خریدیم حالا هواپیمای نویی که 10 ساعت هم پرواز آزمایشی انجام نداده، هواپیمای مرجوعی است؟ چرا عزت و سربلندی این مردم را که همه چیزمان را به آنها مدیونیم همانطور که رهبری و حضرت امام فرمودند که این مردم ولی نعمت ما هستند، تحقیر می کنید؟ چرا هواپیمایی که وارد کشور شده را می گویید مرجوعی؟ چرا این همه امکانات که با مقاومت و اراده این مردم برای کشور فراهم شده را اینطور برخورد می کنید و تخطئه می کنید و درواقع امید و سربلندی این مردم را زیر سوال می برید؟
*خیلی متشکرم.
نظر شما :