لزوم درک واقعیتهای منطقه
کردها همچنان گرفتار ایدئولوژی چپ هستند
نویسنده: هوشنگ اوسی، نویسنده کرد سوری
دیپلماسی ایرانی: خاورمیانه دوره بسیار سخت و ملتهبی را سپری می کند. در آستانه تولد جدیدی است که بسیار سخت و دردناک است. همه گونه مشکلات قومی و دینی آن را فرا گرفته و در راس همه درگیری ها قرار دارد. اما خاورمیانه تا ابد در این جهنم نمی ماند. حتی اگر انقلاب ها شکست بخورند علم جامعه شناسی سیاسی همچنان آنها را انقلاب می نامد، برای این که در بنیاد اجتماعی و فکری منجمد جامعه خلل ایجاد کرد و آن را لرزاند، و زمینه را برای تحولات و تولید افکار جدید مهیا کرد.
این حرف را زدم تا به موضع سلبی حزب کارگران کردستان در برابر انقلاب های منطقه بپردازم. حزبی که خطابش نسبت به این انقلاب ها تفاوتی با خطابه کسانی که می خواهند به هر وسیله ای، طعنه ای به آن بزنند و آن را «توطئه امپریالیستی علیه نظام های مدرن می نامند» ندارد. حزب کارگران کردستان نسبت به انقلاب لیبی به بهانه دخالت ناتو و فعال شدن گروه های اسلام گرای سیاسی شبهه وارد کرد. بعضی از رهبران آن می گویند: «قذافی روزی در کنار ما ایستاد.» در حالی که فراموش کرده اند که قذافی دیکتاتور طغیان گری بود که شرارتش حتی به خارج از لیبی رسید. او جایزه حقوق بشر را در حالی را به اردوغان داد که او کرد ها را سرکوب کرد!
اگر کردها واقعا به فکر رسیدن به حقوق خود هستند باید در صف اول مدافعین انقلاب ها در منطقه باشند. اما متاسفانه اسیر مصالح تنگ نظرانه حزبی خود شده اند و واقعیت های منطقه را فراموش کرده اند. کردها هم برای توجیه مواضع سلبی خود دخالت های امریکا و ترکیه و قطر و عربستان و امپریالیست در این انقلاب ها را بهانه می کنند. این صحیح. اما نباید فراموش کرد که درگیری کردها در ترکیه برای رسیدن به حقوقشان بود.
اوجالان در طول سال های مدید بازداشتش تلاش سیاسی و فکری بسیاری کرد تا بتواند صفحه تازه ای در جنگ خود در ترکیه بگشاید. می توان گفت اردوغان به اوجالان مدیون است برای این که او بود که کمک کرد حزب عدالت و توسعه موفقیت های در خور توجهی به دست آورد و به دستاوردهای سیاسی و اقتصادی برسد، اگر اردوغان به این دستاوردها رسید به دلیل آسان گیری ها و تساهل و کوتاه آمدن های بسیار اوجالان بود که در حل قضیه کردی به او کمک کرد. اوجالان تلاش بسیاری کرد که حزبش تحت کنترل بماند، علاوه بر آن تلاش کرد که حزبش را از اردوگاه نظامی به حیات مدنی وارد کند. این صحیح است که کردها از جمله رهبر آنها، اوجالان در بسیاری از دیدگاه های خود تجدید نظر کردند و تلاش کردند مفاهیم جوامع دموکراتیک و آزاد را درک کنند، اما واقعیت این است که هنوز گرفتار ایدئولوژی سابق چپ خود هستند و هنوز نتوانسته اند از آن فاصله بگیرند. از جمله در سوریه که همچنان با همان رویکرد چپ گرایانه برخورد می کنند، به گونه ای که انگ خیانت ساده ترین چیزی است که به هر کسی که با آنها مخالفت می کنند، می بندند.
آیا اوجالان واقعا می داند که حزبش در سوریه چه می کند؟ آیا می داند که ذهنیت خیانت بر عملکرد کردها و تلاش های حزبش مسلط است و در تمامی طرح ها و افکارش دنبال می شود؟ آیا می داند که حزبش از خشونت علیه همه حتی کردهای سوریه و تمام فعالان سیاسی و روزنامه نگاران مخالف استفاده می کند و شهروندان عادی را در شهر عامودا و کوبانی می کشد؟ آیا می داند که حزب او جنگ رسانه ای و سیاسی شدیدی را علیه حزب دموکراتیک کردستان عراق و مسعود بارزانی آغاز کرده و او را متهم به خیانت می کند؟ آیا اوجالان از فعالیت های شیطنت آمیز بارزانی که ماه ها است در عراق و سوریه دنبال می کند، خبر دارد؟
به گمان من بیشتر اطلاعاتی که به اوجالان درباره کردها سوریه و عراق می رسد سرشار از مبالغه و گمراهی است. شاید به او خبر می دهند که بارزانی خائن و مزدور ترکیه است و علیه حزب توطئه می کند. اما اوجالان باید بداند که عده ای با دروغ به فکر نفاقند. اوجالان باید بداند در این برهه تاریخی مسئولیت بزرگی به دوش دارد و اگر واقعا به فکر جلوگیری از خونریزی ها است باید در رفتار و افکارش تجدید نظر کند. در غیر این صورت حزبش به برگه بازی ای در دست دیگران تبدیل خواهد شد.
منبع: الحیات / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :