کشوری که نباید برنامه اتمی داشته باشد
معذوریتها و محدودیتهای هستهای آلمان
نویسنده: علی اصغر سلطانیه، سفیر سابق ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی*
دیپلماسی ایرانی: آلمان به دلیل استراتژی امنیتی، عضویت در اتحادیه اروپا و همچنین ناتو مجبور به فعالیت در چارچوب تعریف شده است. سابقه آلمان در جنگ جهانی دوم موجب شده دیگران اجازه ندهند این کشور پای خود را از گلیمش درازتر کند. آنچه اکنون شاهد آن هستیم، اینست که آلمان شرح وظایف جدیدی برای خود تعریف کرده و به دنبال نقش آفرینی در معادلات بین المللی به خصوص بحران ها و به خصوص در خاورمیانه است. برگزاری کنفرانس امنیتی مونیخ و دیگر جلسات در این زمینه و همچنین سفر مسئولان آلمانی به ایران و سپس عربستان، گویای تعریف جدید آلمان از نقش خود بوده که بتواند پررنگ تر فعالیت کند. این استراتژی جدید آلمان طی سه – چهار سال اخیر است. آنها به مراتب این موضع را در سخنرانی های مختلف _ چه خانم مرکل و چه دیگر مقامات _ برای آینده خود مطرح می کنند. از زمان شروع مذاکرات هسته ای ایران در سال 2003، آلمان ابتدا یکی از سه کشور طرف مذاکره بود و سپس یکی از اعضای گروه 1+5 شد. آلمان طی 12 سال مذاکرات یکی از بازیگران پرونده هسته ای شناخته شده که به این کشور جایگاه ویژه ای بخشید. ضمن آنکه ارزیابی مسئولان آلمانی درباره پرونده هسته ای ایران به گونه ای بود که سعی می کردند، مواضع متعادل تری داشته باشند. این مساله برآمده از آینده نگری آنهاست. با توجه به زمینه ها و سابقه ای که آلمان در افکار عمومی ایران داشت، سعی می کرد از این فرصت استفاده کند و بارها در ملاقات های مسئولان آلمانی با ما مطرح می کردند که این موضوع را درک کرده و به نحوی به دنبال حل مشکل و یافتن راه حل هستند. در واقع آلمان به دنبال ایجاد زمینه اعتماد برای ایران و کشورهای منطقه به خصوص خاورمیانه است. در عین حال سعی بر این دارد تا آنجا که ممکن است قواعد بازی را بر هم نزد. حال این قواعد بازی می تواند در ابعاد کوچک یا بزرگ مانند مسایل بین المللی و دفاعی باشد.
همچنین مشاهده می کنیم که پس از حوادث اوکراین، موضع آلمان نسبت به روسیه به نحوی بود که سعی می کرد از مواضع خشونت بار یا تند فاصله بگیرد. حتی اطلاعاتی وجود داشت که آلمان از روش خط ۲ سعی بر برقراری ارتباط داشته تا مساله بدتر نشود.
مساله دیگر درباره جایگاه آلمان در سازمان ملل است. آلمان سعی می کند یکی از اعضای فعال گروه مینی دوبلین در مبارزه با مواد مخدر باشد و سعی کرده نقش جدی تری ایفا کند. این مساله صرف نظر از آن است که می دانیم در افغانستان دست به چه اقداماتی زد. ضمن اینکه موضع گیری های آلمان درباره مداخلات نظامی درباره اشغال عراق نیز در یادها مانده است. با این حال سعی کرده نقش کلیدی در مبارزه با تروریسم و جرایم سازمان یافته داشته باشد. البته سعی کرده اینگونه فعالیت ها را در چارچوب ضوابط سازمان ملل یا مصوبات اتحادیه اروپا یا ملاحظات ناتو انجام دهد.
درباره مدیریت جهانی هسته ای نیز بحث های زیادی درباره نقش آلمان مطرح شده است. یکی از انتقادهای مطرح شده درباره حضور سلاح های هسته ای آمریکا در اروپا به خصوص آلمان است. آلمان از این مساله ناراحت است اما معذوریت هایی دارد. برخی تلاش می کنند بگویند این مساله حاشیه امنیتی برای آلمان ایجاد می کند. اما مساله مهم آن است که بر اساس ماده 2 ان پی تی، کشورهایی مانند آلمان، ایتالیا و هلند خلاف کرده اند. گرچه توجیه می کنند که این تخلف نبوده و این پایگاه ها در اختیار آمریکاست، اما در اینجا مساله حاکمیت مطرح می شود. این کشورها حاکمیت خود را از دست داده اند. بحث اصلی که حتی قرار است در اجلاس سران در واشنگتن درباره امنیت هسته ای مطرح شود، مسئولیت پذیری امنیت سلاح های هسته ای در اروپا از جمله آلمان است. اینکه چه کسی مسئولیت امنیت آن را برعهده دارد.
نقش آلمان در خاورمیانه چندان پررنگ نبود. قرار بود درباره عاری سازی خاورمیانه از سلاح اتمی اجلاسی در سال 2012 برگزار شود. این اجلاس بر اساس مصوبه سال 2010 بود. آلمان تلاش کرد به نحوی این کنفرانس برگزار شود و جزو کشورهایی بود که با موضع گیری های آمریکا فاصله می گرفت. اما آمریکا با برخورد یکجانبه کنفرانس را لغو کرد. این مساله خوشایند آلمان نبود و ناراحتی خود را از این مساله بیان می کرد.
موضوع دیگر درباره آلمان، موضع گیری های این کشور به صورت علنی بوده که بعضا در حاشیه جلسات بین المللی درباره مسایل امنیتی درباره سلاح های بیولوژیک و میکروبی مطرح می شد که قرار بود در این باره سازمانی همانند آژانس بین المللی انرژی اتمی تشکیل شود و حتی تا مرحله امضا پیش رفت، که با روی کار آمدن بوش و مخالفت آمریکا، منتفی شد. اروپایی ها و به خصوص آلمانی ها گفتند صنایع بیوتکنولوژی ما رقیب صنایع آمریکایی است، حال چرا آنها بازرسی نشوند و ما بازرسی شویم، این مخالف استراتژی کلی ماست. در نهایت 12 سال کنوانسیون و سازمانی که قرار بود در این زمینه تاسیس شود، بلاتکلیف مانده است. این یکی از مسایل جدی میان اروپا به خصوص آلمان با آمریکاست.
یکی از موضوعات دیگر به دلیل حساسیت های موجود، کنترل فعالیت های هسته ای است. بحث های جدی در این باره شکل گرفت. کنفرانسی درباره معاهده FMCT _ Fissile material cut-off treaty_ در ژنو برگزار و به چهار موضوع پرداخته شد: خلع سلاح، استفاده صلح آمیز از ماهواره جو_ پاروس، NSA، امنیت دادن به کشورهای عاری از سلاح هسته ای و کنترل فعالیت های هسته ای. این موارد بخشی از عدم تعهد درباره خلع سلاح بود که آلمان یکی از کشورهای اصرارکننده برای اجرای آن بود. یکی از مشکلات جدی اتحادیه اروپا این است که آلمان در اتحادیه ای قرار داد که دو کشور فرانسه و انگلستان دارای سلاح هسته ای بوده و این برای آلمان گران تمام شده است. آلمان هرچند خود مواضع ضد سلاح هسته ای دارد اما در عین حال باید مواضعی در اتحادیه اروپا بگیرد که ملاحظات دو کشور فرانسه و انگلیس را مدنظر قرار دهد. گرچه این تناقض دارد. آلمان سلاح هسته ای ندارد و مخالف آن است، اما با دو کشور دیگر اروپایی ناهماهنگی وجود دارد، و در عین حال سلاح هسته ای آمریکایی در خاک آلمان مستقر است.
بعد از حادثه چرنوبیل، تحرکاتی توسط حزب سبز صورت گرفت _ البته توانسته اند کرسی های بیشتری نیز در مجلس به دست آوردند_ که عملا کاربرد صلح آمیز هسته ای نیروگاه ها و انرژی هسته ای را کنار بگذارند، زیرا این مساله پتانسیلی برای آلمان ایجاد می کرد. اما می خواهند به بهانه حادثه چرنوبیل آن را کنار بگذارند. گرچه عده ای مخالف بوده و با استناد به آژانس بین المللی انرژی اتمی می گویند، انرژی هسته ای پاکیزه ترین انرژی _ منهای دو حادثه پیش آمده_ است.
ضمن آنکه آلمان تهدید شده که نباید غنی سازی داشته باشد. از این رو شرکت مشترکی با هلند و انگلیس ایجاد کرده که آلمان نمی تواند کنترلی بر آن داشته باشد. آنها می خواهند جلوی این توانمندی که می تواند برای آلمان پتانسیلی ایجاد کند، بگیرند. آلمانی ها نیز این موضوع را درک کرده اند اما چاره ای جز کار کردن ندارند. آلمان عضو گروه یا کلوپ کنترل مواد هسته ای است. اینکه آلمان کجا ایستاده به استراتژی امنیتی آن بستگی دارد. اینکه چگونه می خواهد به عنوان کنترل کننده عمل کند.
همکاری آلمان با اسرائیل نیز از جمله مواردی است که آلمان ناچار به انجام آن است، زیرا به گفته آلمانی ها، به این جمع بندی رسیده اند که چاره ای جز جبران خجالت و شرمندگی هولوکاست برای اسرائیل ندارند. حال این همکاری به صورت زیردریایی یا موارد دیگر باشد، باید آلمان را در این چارچوب قرار داد. آلمان نسبت به مسایل پیش آمده برای اسرائیل احساس دین می کند.
*متن سخنرانی در سیاست خارجی و امنیتی آلمان نسبت به خاورمیانه در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه
انتشار اولیه: یکشنبه 11 بهمن 1394 / انتشار مجدد: شنبه 17 بهمن 1394
نظر شما :