مشکل نتانیاهو با ایران چیست؟

۱۶ اسفند ۱۳۹۳ | ۱۸:۳۸ کد : ۱۹۴۵۰۴۱ سرخط اخبار

بیایید موضوع را با منطق بنیامین نتانیاهو در مورد ایران آغاز کنیم. او ایران را کشوری تهاجمی توصیف کرد که «حال بر چهار پایتخت عربی بغداد، دمشق، بیروت و صنعا تسلط دارد»، کشوری که به سوی مطیع سازی می رود. سپس در همان سخنرانی او ایران را یک «نظام بسیار آسیب پذیر» توصیف می کند که در آستانه خم شدن است. بالاخره ایران کدامیک از این تفاسیر است؟ 

 
به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از نیویورک تایمز، نخست وزیر اسرائیل توافق احتمالی هسته ای که هنوز جزئیاتش به طور کامل مشخص نیست را رد کرده و آن را «یک توافق بسیار بد» می خواند که «مسیر ایران در دستیابی به بمب را هموار می کند.» او می گوید فقط فشار ها بر ایران را حفظ کنید و مثل اینکه بخواهد جادویی رخ دهد «یک توافق بسیار بهتر» ایجاد خواهد شد. نتانیاهو می داند اگر مذاکرات به نتیجه نرسد، نخستین اتفاقی که رخ می دهد این است که چین و روسیه همبستگی تحریم های موثر علیه ایران را خواهند شکست. 
 
بنابراین کدام اهرم آن «توافق بسیار بهتر» را تضمین خواهد کرد؟ 
 
نتانیاهو ایده توافق هسته ای ۱۰ ساله را مورد سرزنش قرار می دهد (باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا این ۱۰ سال را حداقل بازه زمانی برای توافق دانسته است). او این یک دهه را به عنوان دوره ای توصیف می کند که با گذشت هر یک سالش، تمایلات تهاجمی ایران به طور اجتناب ناپذیری افزایش می یابد. اما ایده قابل قبول تر مبنی بر اینکه ارتباطات اقتصادی گسترده تر ایران با جهان و ظهور تدریجی نسل جوانی که دیدگاه آشتی جویانه تری با غرب دارد، چنین حالت تهاجمی را تعدیل می کند را نادیده گرفت. 
 
وی با یک تردستی مشابه این واقعیت را رد می کند که اقدام نظامی تنها باعث می شود برنامه ایران در بهترین شرایط چند سالی به تعویق بیافتد اما تضمین می کند که ایران پس از این حمله وارد مسابقه دستیابی به بمب خواهد شد. 
 
کدام گزینه امنیت اسرائیل را بهتر تامین می کند؛ یک دهه محدودیت سرسختانه و بازرسی برنامه هسته ای ایران که مانع از تولید بمب می شود یا جنگی که این برنامه را برای چند سال به تعویق می اندازد، افراطی ترین جناح ها در ایران را تحریک می کند و ناآرامی ها در خاورمیانه را تشدید می کند؟ نیازی به فکر کردن نیست. 
 
هیچ جای تعجبی ندارد که نانسی پلوسی، رهبر اقلیت دموکرات ها در مجلس نمایندگان سخنرانی نتانیاهو در کنگره را «توهینی به فهم آمریکا» دانست. 
 
به طور کلی اعتبار نتانیاهو در سطوح پائینی است. وی در مقاله ای که در سال ۱۹۹۳ با عنوان «صلح در زمان ما؟» برای نیویورک تایمز نوشته بود، اسحاق رابین را به دلیل امضای پیمان اسلو با نویل چمبریل (که با هیتلر سازش کرد) مقایسه کرد و همسر رابین وی را هرگز نبخشید. حال نزدیک به بیش از یک دهه است که او گفته ایران در آستانه دستیابی به بمب است و این کشور را تهدید به اقدام نظامی اسرائیلی کرده- و البته امیدوار بوده که اظهارات اغراق آمیزش فراموش شود. وی توافق موقت سال ۲۰۱۳ با یاران را یک «اشتباه تاریخی» خواند؛ این توافق یک دستاورد تاریخی بود که شتاب هسته ای ایران را گرفت. 
 
محبت آمیز ترین واکنشی که می توان نسبت به تلاش های نتانیاهو برای مقایسه ایران با گروه وحشی و قرون وسطی داعش و نادیده گرفتن این واقعیت که ایرانیان امروز به اولویت استراتژیک آمریکا برای شکست داعش کمک می کنند، این است که این اقدام نتانیاهو را یک کشش غیرمحتمل بدانیم. درست است که نتانیاهو در سخنرانی خود به هامان هخامنشی که یهودیان را نابود کرد، اشاره کرد اما به کوروش کبیر اشاره ای نکرد که به دوران اسارت یهودیان در بابل پایان داد. عقده های این نخست وزیر اسرائیلی برای بد جلوه دادن چهره ایران با شرح گزینشی تاریخ همراه است. 
 
درست است که ایران دشمن اسرائیل است، با حزب الله همکاری می کند و گرایشات ضدآمریکایی دارد اما مهم ترین دیپلماسی با دشمنان شکل گرفته است. با توجه به موقیعت بر تر ایران در چرخه سوخت هسته ای، هیچ خروجی بهتری برای اسرائیل و جهان وجود ندارد، جز دستیابی موفقیت آمیز به توافق سختگیرانه اوباما. 
 
یک کلمه در سخنرانی نتانیاهو به هیچ وجه شنیده نشد: فلسطین. بدون کشور ماندن فلسطینیان تهدید بلندمدتی برای اسرائیل محسوب می شود. و ایران در اغلب مواقع موضوعی بوده که نتانیاهو با هوشمندی از آن برای منحرف کردن اذهان از مسئله فلسطین استفاده کرده است.

نظر شما :