چرا تحریم‌ ایران بی‌فایده است؟

خرابکاری در مسیر توافق هسته‌ای

به عقیده پل پیلار، عضو ارشد موسسه بروکینگز، طرز فکر «ما نیاز به دادن امتیازهای بیشتر نداریم» تظاهری از عادت تاسف برانگیز امریکایی هاست که برای آن‌ها دیپلماسی این است که امریکا درخواست‌هایی را مطرح و بقیه کشورهای را موظف به قبول آن کند.
خرابکاری در مسیر توافق هسته‌ای

نویسنده: پل پیلار*

دیپلماسی ایرانی: مذاکرات ایران و امریکا در ژنو با هدف توافق بر سر محدود کردن برنامه هسته ای این کشور مجددا از سر گرفته شد. هنوز شک و تردیدهای زیادی بر سر به نتیجه رسیدن مذاکرات وجود دارد. طرح کلی توافقی که تامین کننده نیاز ها و اهداف هر دو طرف باشد، تقریبا روشن است و در موافقت نامه موقتی که یکسال پیش امضا شد، گنجانده شده است. ایران محدودیت ها و ترتیبات بازرسی را پذیرفت که پیش از این بر کشور دیگری در این سطح اعمال نشده است، اما باعث شد خواست هر دو طرف که همانا بازگشت کامل ایران به جامعه جهانی با امنیت بالا و حضور ایرانی بدون سلاح اتمی است، ممکن شود.

اما موانع روبروی چنین خواستی هنوز هم از سوی کسانی بروز می کند که نه توافق با ایران را می خواهند و نه بازگشت این کشور را به جامعه بین المللی صرف نظر از توافق و مسائل مرتبط با تسلیحات اتمی. این عده همچنان به خرابکاری های خود در چندین جبهه ادامه می دهند: ایران را متهم به تخطی از توافق موقت می کنند، هر چیز منفی را علیه ایران علم می کنند و نگاه می کنند ببینند چه اتهامی به ایران بهتر می چسبد و اصلا مهم نیست تا کجا این مطالب در جریان مذاکرات هسته ای حل و فصل می شود.

خرابکاری به این شیوه در عین حال می تواند مانع اجرای توافق موقت بشود یا به قدری به تردید ها درباره اجرای آن دامن بزند که بطور کلی مانع از رسیدن به هر توافق دیگری بشود. بخش مهمی از مذاکرات تندرو ها در کنگره درباره تصویب تحریم های بیشتر علیه ایران با هدف افزایش تردید ها در طرف ایرانی نسبت به اراده یا توانایی سیاسی واشنگتن در اجرای توافق موقت کنونی است. نادرستی کار کسانی که ادعا می کنند این دست بحث ها در کنگره برای تسهیل در رسیدن به توافق است هر روز بیشتر می شود. اخیرا تام کاتن، سناتور جمهوری خواه از ارکانزاس گفته است که تحریم های بیشتر، مسیر مناسبی برای متوقف کردن این مذاکرات است.

در کنار خرابکاری آنهایی که هیچ توافقی با ایران را بر نمی تابند، دلیل دیگری هم که رسیدن به توافق را غیرقطعی می کند، آن عده ای هستند که واقعا خواهان توافق هستند: آن ها بر این باورند که امریکا برای بدست آوردن یک امتیاز نیاز به دادن امتیازهای بیشتر ندارد. حتی در بین طرفداران رسیدن به توافق با ایران در کنگره عده ای می گویند ایالات متحده توافق معقولی را پیشنهاد داده است و دیگر دست ایران است تا با دادن امتیازهای بیشتر و مورد نیاز برای نهایی کردن توافق کنار بیاید. اگر این موضع گیری در مورد مذاکرات بر دیگر گرایش ها و برداشت ها غلبه پیدا کند و موضع امریکا را بنحوی تعیین کند، احتمالا مذاکرات به شکست می کشد.

سخت است که مشخصا تعیین کنیم تا چه حد این دیدگاه در کنگره می تواند بر دولت اوباما غلبه پیدا کند؛ هنوز علائم خوبی از ادامه مذاکرات در پشت درهای بسته دیده می شود. اما در هر فراز و نشیبی دیدگاه فوق در کنگره به مشخص کردن فضای سیاسی یا فقدان آن برای دولت در رسیدن به توافق کمک کرده است. دولت اوباما هم نباید همه هم و غم خود را فقط برای رسیدن به توافق بگذارد، بلکه باید به فکر دفاع از آن در داخل امریکا و میان حامیان مرسوم و مقابله با اقدامات خرابکاران جان سخت توافق هم باشد.

طرز فکر «ما نیاز به دادن امتیازهای بیشتر نداریم» تا حدودی تظاهری از عادت تاسف برانگیز امریکایی هاست که دیپلماسی را چانه زنی دادن - گرفتن و فرآیند آشتی دادن منافع واگرا و متضاد نمی بینند، در عوض برای آن ها دیپلماسی این است که امریکا درخواست هایی را مطرح و بقیه کشورهای را موظف به قبول آن کند. این عادت در این پرونده خاص واقعا مایه تاسف است، چرا که آشکارا این ایران بوده است که برای توافق اولیه سال گذشته امتیازهای بیشتری را بخشید. این طرز فکر نمونه خوبی است از اینکه چگونه مردم در مقابل چیزهایی تعهدات زیادی قبول می کنند که در بهترین حالت این تعهدات مانعی برای خلاص شدن از خود آنهاست، گاهی هم اصلا تعهدی وجود ندارد.

این وضعیت برای تصویب تحریم ها علیه ایران هم وجود داشته است: نوعی تعهد به تصویب تحریم؛ در حالیکه، تعیین نوعی زمان بندی برای رفع تحریم یکی از حوزه های اختلاف برانگیز در جریان مذاکرات بوده است. طیف وسیعی از سیاستمداران امریکایی عادت کرده اند درباره تحریم های ضد ایرانی حرف بزنند و حتی اینکه تحریم ها خود برای امریکا هم اقدام مثبتی بوده است. باید گفت، واقعا چنین نبوده است. به لحاظ اقتصادی تحریم ها امریکا را متضرر کرده است. تنها وجه مثبتی که داشته این بوده که مشوق ایرانی ها برای توافق بوده است که در واقع این هم جزئی از منافع امریکا است. به محض اینکه به هدف رسیدیم، تحریم ها برای ما دیگر بی فایده هستند.

یک جنبه مهم تر بازدارنده از این طرز تفکر ماندن روی مفهوم «گریز هسته ای» است. هر چه دراز مدت تر و طولانی تر باشد برای مناقع ایالات متحده امریکا مناسب تر است در حالی که این چنین نیست. منافع امریکا ایجاب می کند که ایران اساسا به بمب اتمی دسترسی نداشته باشد. مسئله «گریز هسته ای» در مقابل مسائل دیگر تنها زمانی اهمیت پیدا می کند که ما بتوانیم در مقابل خروج فرضی ایران از توافق، پاسخی در یک چارچوب زمانی جمع و جور کنیم. اما تفاوت مثلا میان شش ماه یا یکسال زمانی که هر پاسخ قابل تصوری مثل حمله نظامی یا اجرای تحریم های خردکننده درعرض تنها چند هفته هم قابل اجراست، واقعا بی معنی است. حتی این سوال را هم مدنظر نداریم که چرا ایران باید چنین انگیزه ای داشته باشد که همه نتایج مثبت توافق بدست آمده را که تلاش زیادی برای آن کرده دور بریزد؟ یا بخواهد به یک یا چند بمب اتمی برسد که هیچ راهی عملی برای استفاده از آن ندارد. تاکید زیاد بر مفهوم «گریز هسته ای» چندان درست تعیین نشده است. به راحتی باید گفت این موضوع اصلا اهمیتی ندارد.

اگر خرابکاران راه خود را ادامه دهند در نتیجه ما نمی توانیم محدودیت ها و برنامه های نظارت بر برنامه هسته ای ایران را ادامه دهیم، برنامه هایی که صلح آمیز بودن برنامه هسته ای این کشور را تضمین می کند. شکست فرآیند دیپلماتیک به بالا گرفتن تنش ها و مناقشات در خلیج فارس تا آستانه بروز یک جنگ کمک خواهد کرد. شکست تلاش های دیپلماتیک واقعا غمبار است، حتی برای آنهایی که با حسن نیت از این زاویه نگاه می کنند که برای حصول توافق، امریکا مجبور نیست از خود انعطاف بیشتری نشان دهد. چنین انعطافی برای نهایی کردن توافق نیاز است و می تواند بدون هیچ خسارتی به منافع واقعی امریکا عملی شود.

* عضو ارشد مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون و عضو ارشد موسسه بروکینگز

منبع: نشنال اینترست/ مترجم: فرنگیس بیات

کلید واژه ها: مذاکرات هسته ای ایران


نظر شما :