سایه سنگین تردید بر مذاکرات هسته ای
نویسنده: علی خرم
اعتماد: تا اجلاس وین 6 پرونده هسته یی ایران بدون مشکل در مسیر اصلی حرکت می کرد و ایران و گروه 1+5 از اعتماد و همکاری متقابل برخوردار بودند. از اواخر اجلاس وین 6 این احساس از درون جلسه به بیرون انتقال یافت که گویی برخی مسائل اختلاف برانگیز بین طرفین به وجود آمده که دیگر مذاکرات به راحتی گذشته طی طریق نمی کند. هنگام تمدید چهار ماهه مذاکرات نیز سیگنال های ناامیدی مبنی بر عدم اطمینان از پایان یافتن مذاکرات در مدت تعیین شده بروز کرده که بر احساس قبلی افزوده شد اما با پایان یافتن اجلاس وین 6 طرفین رسما در تبلیغات یکدیگر را به باد انتقاد گرفتند و یکی دیگری را به اتخاذ مواضع حداکثری و ایجاد مانع در راه مذاکرات متهم کرد. به این ترتیب چندین هفته بعد از اجلاس وین 6 طرفین بدون هرگونه فعالیتی به ارزیابی مواضع موجود پرداختند تا دوباره با فعالیت های ایران و ابراز تمایل خانم اشتون، تماس های دیپلماتیک جدیدی برقرارشود و ایران جلساتی با روسیه و آنگاه با امریکا و سپس فرانسه، آلمان و انگلیس برگزار کرد که بر تشکیل اجلاس نیویورک توافق شد اما چه شد که فضای اعتماد متقابل در ظرف دو ماه گذشته به تحلیل رفت و ایران و گروه 1+5 مذاکرات را به پرنشاطی گذشته دنبال نکردند؟ به نظر می رسد در گام اول یکی یا هر دوطرف در ادامه راه و پیشبرد مذاکرات دچار تردید شده اند. در این صورت چرا باید تردید به وجود آمده باشد؟ به نظر نمی آید در نفس مذاکرات تردیدی به وجود آمده باشد و چنین تردیدی احتمالامربوط به تحولات منطقه یی و جهانی است. نخستین عامل تردید، تحولات اوکراین بود که نقشی کلیدی را بین روسیه و غرب بازی کرد و منتهی به صف آرایی شرق و غرب به طور غیررسمی شد و غرب اقدام به تحریم روسیه کرد. واکنش غرب و تحریم روسیه آنقدر به این کشور گران آمد که سعی کرد سازمان اقتصادی شانگهای را فعال تر کرده و نقش امنیتی آن را به عنوان سیگنال به غرب پررنگ کند. از جمله به جهت مشابهت تحریم های غرب علیه روسیه و ایران این کشور سعی کرد نظر مثبت ایران را به خود جلب کند. به این ترتیب روسیه روابط تجاری و اقتصادی وسیعی حداقل در سطح یادداشت تفاهم و موافقتنامه با ایران امضا کرد و ایران هم به خاطر تحریم های غرب به ابتکار روسیه پاسخ مثبت داد و این سرآغاز تجدید نظر غرب روی همکاری های خود با ایران در پرونده هسته یی شد.
دومین عامل تردید، در موضوع مبارزه با داعش هویدا شد. ایران و امریکا هرکدام براساس ملاحظات منافع و امنیت ملی خود به مبارزه با پدیده داعش پرداختند و موفقیت نسبی نیز کسب شد.
حاصل آن، اقداماتی موثر از نظر نظامی علیه این گروه تروریستی بود اما با جدی شدن مبارزه و تشکیل ائتلاف صحنه عوض شد و کشورهایی وارد ائتلاف شدند که دارای اهدافی متفاوت با ایران بودند. در ائتلاف ناتو با کشورهای منطقه، عربستان، قطر، امارات و بقیه کشورهای عربی وارد این مبارزه شدند که از نظر نظامی نه توانی دارند و نه قرار است اقدامی کنند، ولی چون غرب و ناتو برای حفظ مشروعیت حمله به داعش نیاز به حمایت وسیع منطقه دارند، لذا نقش سیاسی کشورهای عربی و ترکیه در این ائتلاف را پررنگ و خود به خود نقش سیاسی ایران را کمرنگ کردند.
ایران و امریکا که در موضوع روسیه و اوکراین دچار سوءتفاهم شده بودند، فضای خالی به کشورهای عربی دادند که این سوءتفاهم را وسیع تر و قوی تر سازند تا جایی که ایران به اجلاس پاریس دعوت نشد و ایران و امریکا علیه یکدیگر و علیه همکاری با هم موضع گیری کردند. این وضعیت تاثیراتی پیش بینی نشده روی پیشرفت پرونده هسته یی خواهد گذاشت در صورتی که به موقع درمان نشود، مذاکرات تا سوم آذرماه به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید. یقینا پرونده مهمی چون پرونده هسته یی که آینده و سرنوشت ایران به آن بستگی دارد، مواظبت و نگهداری فراوانی می طلبد تا از گزند مسائل سیاسی در منطقه و جهان بر حذر باشد. سیاست خارجی و مذاکره کنندگان کشورمان، سرمایه گذاری زیادی روی این پرونده کردند تا به دوران اعتماد سازی نزدیک شوند. کلیه فنون و آداب دیپلماتیک به کار گرفته شد تا توافقات این پرونده در فضایی آکنده از احترام و متقابل انجام شود. اگر اجزای توافقات بین ایران و گروه 1+5 در هم ریزد، هیچگاه نمی توان گفت دوباره و تحت چه شرایطی، جهان شاهد صلح، ثبات و آرامش خواهد بود.
نظر شما :