چهل و سومین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
در مصر چه خبر است؟
دیپلماسی ایرانی: امسال سومین سالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی را که ماحصل سفر هر ساله وی به امریکا است، با هماهنگی او ترجمه و منتشر می کند. یادداشت هایی که در پی دیدارهای او با مقام های امریکایی در واشنگتن و نمایندگی های جامعه جهانی در نیویورک نوشته شده اند و به دلیل به روز بودن آنها اهمیت خاصی دارند. همانند همیشه نعوم نامی از مصاحبه کننده نمی آورد اگر چه سمت او را ذکر می کند، و به رویه همیشگی اش مصاحبه اش بیش از آن که مصاحبه باشد، گفت وگو و بحثی خواندنی است.
نعوم در مقدمه امسال یادداشت های خود آورده است: در طول 15 سال شاید هم بیشتری که هر سال در ماه مارس به واشنگتن سفر می کنم و نزدیک به پنج هفته ای را که هر سال در آن جا می گذرانم، به اداره های مختلف امریکایی و مراکز پژوهشی متنوع و صاحب نامی که ارتباطات بسیاری با سیاست خارجی و داخلی امریکا دارند، سر زده ام. امسال نیز به عادت هر ساله نزد همه آنها رفتم و به نیویورک که بعضی ها به آن لقب جهان داده اند، نیز سر زدم. با مقام های عالی رتبه نهادهای بین المللی چه اعضای سازمان ملل، چه دیپلمات های کشورهای مختلف و چه پژوهشگران مشهور مراکز پژوهشی فعال در ایالات متحده نیز دیدار کردم و همانند همیشه با برخی از چهره های ذی نفوذ در نهادهای امریکایی و حتی صهیونیستی هم دیدار کردم و به گفت وگو نشستم. در سلسله جدید از یادداشت هایم درباره شرق و غرب جهان عرب و همچنین تحولات خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین ایران اسلامی و ترکیه به طور مفصل خواهید خواند. البته افغانستان و پاکستان و کشوری که به تازگی تهدیدی برای امنیت ملی امریکا شده، یعنی کره شمالی نیز از قلم نینداخته ام. درگیری های فلسطینی – اسرائیلی را نیز فراموش نکرده ام.
در زیر چهل و سومین بخش از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم را می خوانید:
در ابتدای دیدارم با مقام مهم که درگیر امور مصر و شرق عربی در کاخ سفید است، درباره روابط امریکا با اخوان المسلمین پرسیدم، سوال کردم که از چه وقت و چگونه این روابط آغاز شد. جواب داد: «تا قبل از این که انقلاب مصر آغاز شود، ارتباطات عملی با آنها نداشتیم. البته با آنها وقتی که یک جنبش مردمی منظم و گسترده ایجاد کردند و توانستند گسترش یابند و در انتخابات قانون گذاری پیروز شدند، ارتباط داشتیم. در امریکا دو دیدگاه وجود داشت که هنوز هم هست. یکی می گوید که نباید با اخوان المسلمین ارتباط داشته باشیم برای آن که به دنبال یک فرد و صدای واحد هستند و در صورتی که در هر انتخاباتی پیروز شوند کشور را به سمت دیکتاتوری جدید در مصر هدایت می کنند، با این تفاوت که این بار اسلامی یا دینی است. و دیدگاه دیگر می گوید که باید با آنها گفت وگو کرد و حتی شاید با آنها همکاری داشت چرا که آن چه مهم است نجات مصر از ناآرامی است و برای این که هدف اول ایجاد حکومت دموکراتیک است. چه آنها بخشی از آن باشند چه نباشند. حقیقت این است که آنها در انتخابات پیروز شدند و توانستند اکثریت مهمی را به دست آورند. اما بعد از آن مشکلات میان آنها و نهادهای اداری و مدنی کشور ایجاد شد و قضایای دیگر به وجود آمد. محمد مرسی تجربه کمی دارد یا این که اصلا می توان گفت که به هیچ وجه تجربه ندارد. او نوعی "پارانوئید" دارد، نمی داند چگونه کلامش را متوجه همه مصری ها کند. او به هیچ کس جز اخوان یا تیم سیاسی – دینی ای که به او تمایل دارند، توجه نمی کند. این مساله سبب شده است تا این گونه گفته شود که آنها می خواهند مصر را اخوانی کنند، یعنی همه مصر از حکومت و ریاست جمهوری و دستگاه قضایی و اداری و اقتصاد و رسانه و ارتش و پلیس همه را اخوانی کنند.»
وی در ادامه می گوید: «قطعا در این اتهام ها مبالغه می شود به رغم این که می دانیم مرسی و اخوانی ها چه رفتارهای اشتباهی انجام داده اند. اما بر خلاف آن چه مخالفان می گویند ما هیچ گونه میلیشیای اخوانی ای لمس نکرده ایم، ما مخالفان آنها را بر حفظ فرایند سیاسی ترغیب می کنیم، و نمی خواهیم که مواضع خود را تغییر دهند اما از آنها می خواهیم که تعقل به خرج دهند. آنها می گویند که حکومت دموکراتیک می خواهند اما حقیقت این است که وضعیت غیر دموکراتیک شده است. آنها از برگزاری انتخابات سر باز می زدند به این بهانه که دموکراسی در آن نیست یا از تقلب اخوانی ها می ترسند. برای همین می گویند باید از انتخابات محروم شوند و نامزد و پیشنهادی هم نداشته باشند. تحریم و محروم کردن در نظر ما راه حل نیست. لازم است که فعالانه مشارکت کرد و در انتخابات نشاط داشت. با همین دیدگاه بود که مخالفان از ارتش مصر خواستند دخالت کند یا حتی دست به کودتا بزند از ترس این که مبادا اخوانی ها حکومت کنند. آنها می خواهند دیکتاتوری ای که از آن می ترسیدند را با دیکتاتوری نظامی ها تغییر دهند و از قبل نیز همه آن را بپذیرند، این دیگر چه منطقی است؟»
پرسیدم: «آیا ارتش مصر یک ارتش اسلامی است؟ و آیا مرسی واقعا تلاش کرد به نحوی همان شیوه حزب عدالت و توسعه ترکیه را استفاده کند و ارتش را از دست فرماندهان مهم سکولار خارج کند یا این که همان شیوه ای که قبل از آن حاکمان لاییک ترکیه استفاده می کردند و هر سال افسران اسلام گرا را از ارتش پاکسازی می کردند، او عکس آن را انجام دهد؟» جواب داد: «فکر نمی کنم چنین باشد. قطعا ارتش مصر اکثرا مسلمان و مومن هستند. ایمان صفتی عام برای مصری ها است. شاید افسران جوانی باشند که بر خلاف افسران بزرگ دیانت خود را تظاهر می کنند. اما ارتش همچنان مواضع و جایگاه خود را حفظ کرده است. مخالفان می خواهند به بهانه ای آنها را درگیر کنند تا از اخوانی ها مصون بمانند، اما تو به من بگو کدام کشور است که می خواهد بعد از فروپاشی پلیس و فرار آن ارتش درگیر شود و مخالفان را قلع و قمع کند؟ ارتش همچنان وسط باقی مانده است، یک جا سد می گذارد و مشکلات را حل می کند، اما نمی خواهد با کسی درگیر شود.»
نظر دادم: «شاید ارتش مستقیما قدرت را تحویل دهد اما نه الآن. ملت مصر دیوار ترس را شکستند و به خیابان ها آمدند و به این سرعت هم از خیابان ها خارج نمی شوند. و هر گونه تحرک عجولانه باعث می شود تا ارتش هدف تظاهرات مردمی قرار بگیرد. شاید بعد از این که از دست اخوانی ها و مخالفان خسته شدند و بر ناآرامی ها مسلط شدند، همه آماده حکومت نظامیان بشوند.» جواب داد: «شاید، نمی دانم. باید منتظر باشیم و ببینیم.»
گفتم: «وزیر دفاع مصر، ژنرال السیسی فرد متدینی است و از یک خانواده اخوانی آمده است، خانواده اش جایگاه مهمی نزد اخوان المسلمین دارند.» نظر داد: «آن چه می گویی صحیح است اما السیسی اخوانی نیست. اطلاعات بسیاری داریم که ثابت می کند روابط او با رئیس جمهور اخوانی ها خوب نبوده است.»
گفتم: «در منطقه حرف های بسیاری درباره گفت وگوهای شما با اخوان المسلمین در مصر شنیدم که باعث ایجاد اتهام های متعددی علیه شما شده است. و آن چه از تو می شنوم نشان می دهد که تمایل دارید آنها را قبول کنید. این مساله باعث تقویت شبهات بسیاری می شود. از جمله این که شما از اخوان تعهد گرفتید که جنبش حماس در فلسطین را ساکت و آرام کنند، همچنین کمک به خروج مقام های ارشد سوری از دمشق کنند، همچنین به معاهده صلح امضا شده با اسرائیل توسط حکومت سابق مصر احترام بگذارند، اگر چه می دانید که اخوانی ها می خواهند برخی از بندهای آن تعدیل شود. همچنین ملزم به ایجاد پوشش لازم برای فراهم شدن صلح میان فلسطینی ها و اسرائیلی ها شوند.» جواب داد: «از این اتهام ها زیاد زده می شود اما بگذار یک چیز را به تو بگویم: احترام به الزامات بین المللی چیز عجیب و غریبی نیست و نباید کسی آنها را زیر پا بگذارد. همچنین تلاش برای قانع کردن طرف یا طرف هایی برای انجام کاری که به آن قانع نیستند. این که حماس را آرام کنند یا قانع کنند که غزه را آرام نگه دارد که عیب نیست. اما صلح در منطقه این هم مرهون اراده اهالی آن است. و مصر هم مثل همه کشورهای عربی دیگر و حتی کشورهای منطقه مصلحتی در این زمینه دارد.»
انتشار اولیه: شنبه ٢٦ بهمن ١٣٩٢/بازانتشار: پنجشنبه ٣٠ بهمن ١٣٩٢
نظر شما :