بیست و پنجمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
تبدیل اورانیوم 20 درصدی کار تلاویو را سخت کرد
دیپلماسی ایرانی: امسال سومین سالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی را که ماحصل سفر هر ساله وی به امریکا است، با هماهنگی او ترجمه و منتشر می کند. یادداشت هایی که در پی دیدارهای او با مقام های امریکایی در واشنگتن و نمایندگی های جامعه جهانی در نیویورک نوشته شده اند و به دلیل به روز بودن آنها اهمیت خاصی دارند. همانند همیشه نعوم نامی از مصاحبه کننده نمی آورد اگر چه سمت او را ذکر می کند، و به رویه همیشگی اش مصاحبه اش بیش از آن که مصاحبه باشد، گفت وگو و بحثی خواندنی است.
نعوم در مقدمه امسال یادداشت های خود آورده است: در طول 15 سال شاید هم بیشتری که هر سال در ماه مارس به واشنگتن سفر می کنم و نزدیک به پنج هفته ای را که هر سال در آن جا می گذرانم، به اداره های مختلف امریکایی و مراکز پژوهشی متنوع و صاحب نامی که ارتباطات بسیاری با سیاست خارجی و داخلی امریکا دارند، سر زده ام. امسال نیز به عادت هر ساله نزد همه آنها رفتم و به نیویورک که بعضی ها به آن لقب جهان داده اند، نیز سر زدم. با مقام های عالی رتبه نهادهای بین المللی چه اعضای سازمان ملل، چه دیپلمات های کشورهای مختلف و چه پژوهشگران مشهور مراکز پژوهشی فعال در ایالات متحده نیز دیدار کردم و همانند همیشه با برخی از چهره های ذی نفوذ در نهادهای امریکایی و حتی صهیونیستی هم دیدار کردم و به گفت وگو نشستم. در سلسله جدید از یادداشت هایم درباره شرق و غرب جهان عرب و همچنین تحولات خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین ایران اسلامی و ترکیه به طور مفصل خواهید خواند. البته افغانستان و پاکستان و کشوری که به تازگی تهدیدی برای امنیت ملی امریکا شده، یعنی کره شمالی نیز از قلم نینداخته ام. درگیری های فلسطینی – اسرائیلی را نیز فراموش نکرده ام.
در زیر بیست و پنجمین بخش از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم را می خوانید:
با مقام مسئول در یک سازمان امریکایی که رسما از سیاست های اسرائیل دفاع می کند به موضوع ایران رسیدیم که اظهارات سلبی ای بیان داشت، مثلا مدعی شد که ایران کشور تروریستی است و دستیابی اش به سلاح هسته ای خطر بزرگی برای منطقه است. در جواب این ادعای او گفتم: ایران در مفهوم شما طرفدار تروریسم است. بسیار خوب، به ادعای شما ایران کشور خطرناکی است. اما از دو طریق قابل درمان است، یا به آن حمله کنید به گونه ای که دیگر نتواند از تروریسم حمایت کند یا این که با آن به تفاهم برسید، که در این صورت فعالیت هایی که به ادعای شما تروریستی است را متوقف کند. اما با تروریسم اسلام گرایان تندرو (که اجمالا هم سنی هستند) که مورد حمایت رسمی هیچ کشوری نیست، می خواهید چه کنید؟ جریان هایی که مثل قارچ در جهان اسلام رشد می کنند و 85 درصد از آنها را مسلمانان اهل سنت تشیکل می دهند و همه شان هم مخالف امریکا به دلیل اسرائیل هستند، با این تروریسم می خواهید چه کنید؟ چگونه می خواهید با آن برخورد کنید؟ این خطر حقیقی است و برخورد با آن سخت است و نیاز به همکاری های بین المللی به ویژه همکاری امریکایی – اروپایی – روسی – ایرانی – عربی (اعراب متمایل به امریکا یا اعراب اعتدال گرا) دارد.
پرسید: «چه کسی به ایران حمله خواهد کرد؟» جواب دادم: رئیس جمهور اوباما گفت که اگر ایران برنامه هسته ای اش را متوقف نکند به آن حمله نظامی خواهد کرد. و گفت که اجازه نمی دهد ایران هسته ای به وجود آید.
نظر داد: «اگر هم به تاسیسات هسته ای ایران حمله کند آیا می تواند جلوی آن را بگیرد یا کاملا تاسیسات هسته ای اش را ویران کند؟» جواب دادم: می خواهد به زیربناهای مدنی یا نظامی ایران بر اساس تنوع آن حمله کند. اما همان لحظه می تواند فورا به بازسازی آن بپردازد. اگر چه پول های بسیاری می خواهد و زمان زیادی می برد.
جواب داد: «اوباما نمی تواند حمله نظامی سراسری و ویرانگری به ایران انجام دهد.» گفتم: اسرائیل هم نمی تواند چنین حمله ای کند. شاید بتواند یک حمله ای را آغاز کند اما برای تکمیل کار خود نیاز به امریکا خواهد داشت. به هر حال اوباما اسرائیل را قانع کرد که این حمله را سال گذشته انجام ندهد.
نظر داد: «مساله فقط قانع کردن نبود. ایران کاری کرد که اسرائیل قانع شد حمله به آن آسان نیست. بخشی از اورانیوم 20 درصدی خود را برای استفاده های مسالمت آمیز و مدنی به کار برد.»
پرسیدم: صلح با اسرائیل چه می شود؟ پرسید: «درباره کدام صلح صحبت می کنی؟» گفتم: صلح میان اسرائیل و فلسطینی ها. وزیر امور خارجه شما جان کری، چه تدبیری برای خاورمیانه در پیش گرفته است؟ دلایل این حماسه برای رسیدن به راه حالی مسالمت آمیز در حال حاضر چیست؟ آیا اوباما پشت این تحرکات دیپلماتیک اوست؟
جواب داد: «بعضی از این کشورهای عربی منفجر می شوند. بعضی از آنها نیز طغیان می کنند. و همه آنها در حالتی از بی ثباتی هستند. ایران و اسلام گرایان سنی و شیعه. اکنون چه کسی به فکر عملیات صلح آمیز است؟ به هر حال ضرب المثلی است که می گوید: دیوانه کاری می کند که هیچ گاه کارش همانند سابق موفق نباشد.»
پرسیدم: نظرت درباره اردن چیست؟ جواب داد: «وضعیتش بسیار سخت است. اسرائیل از آن حمایت می کند اما نیاز به پول دارد. عربستان یک یا دو سال پیش به آن پول داد. اما دیگر این بخشش تکرار نشد. وعده پرداخت یک و نیم میلیارد دلار را به آن داد اما بخش نه چندان بزرگی از این وعده را پرداخت کرد (200 میلیون دلار). چرا پول های بیشتری را به آن نداد؟ برای این که اردن در فساد به سر می برد و اهالی شرق اردن از مسئولان عالی رتبه راضی نیستند.»
سپس ادامه داد: «فقیر هستند و اسلام گرایان، "اخوان" و "سلفی ها" در میانشان وجود دارند. از عمد نیز حساسیت های میان فلسطینی های اردن و اردنی ها را افزایش می دهند و این برای حکومت ملک عبدالله دوم خطرناک است. اما به رغم همه آنها فعلا نگرانی ای متوجه آن نیست. ارتش با آن است. اما با افزایش فقر و کاهش اموال نگرانی ها از احتمال تغییر مواضع آغاز می شود. در واشنگتن نزد عربستانی ها رفتیم و پرسیدیم: چرا به اردن کمک مالی نمی کنید؟ در هر حال ممکن است اسرائیل در وضعیتی قرار بگیرد که بخواهد نیروهای نظامی خود را به صورت یک جانبه از بیشتر مکان های کرانه باختری خارج کند، بدون هر گونه توافقی با فلسطینی ها یا بدون هر چیز دیگری. هر کس که تصور کند توافقات مسالمت آمیزی به خصوص میان اسرائیل و فلسطینی ها حاصل می شود در توهم است. مثل کاری که اسرائیل در غزه کرد. شارون چند دهه پیش غزه را به انور سادات، رئیس جمهوری اسبق مصر پیشنهاد داد، او جواب داد: خدا آزادش می کند. شارون از طرفداران این ایده که اردن کشور فلسطینی شود، بود. اما نظرش را عوض کرد. اما شاید این مساله رویایی نزد بسیاری از اسرائیلی ها باشد.»
پرسیدم: منظورت از عقب نشینی از اعظم مناطق کرانه باختری چیست؟ جواب داد: «منظورم عقب نشینی از 90 درصد آن است.» نظر دادم: سال ها پیش وقتی که به واشنگتن آمدم از یکی از مقام های مهم امریکایی پرسیدم: چرا اسرائیل به طور یک جانبه از کرانه باختری عقب نشینی نمی کند؟ با خنده بسیاری جوابم را داد و گفت که غیرممکن است. حال سوالم این است که آیا نهر اردن و غور اردن مرزهای امنی برای اسرائیل در صورت عقب نشینی یک جانبه از آن خواهند بود؟
نظر شما :