از درگیری تا صعود و ناگهان سقوط

چرا اخوان به فرایند سیاسی تن نمی‌دهد؟

۰۷ مرداد ۱۳۹۲ | ۱۶:۲۱ کد : ۱۹۱۹۲۰۱ اخبار اصلی خاورمیانه
اخوانی ها همیشه مشغول درگیری با قدرت و قدرت مداران بوده اند و نتوانسته اند هیچ گاه پیوست و مشارکت ایجابی داشته باشند، به محض این که به قدرت رسیده اند نیز با بسیاری از جریان ها و گروه های سیاسی به چالش خورده اند و تلاش کرده اند به شیوه خاص خودشان امور را پیش ببرند.
چرا اخوان به فرایند سیاسی تن نمی‌دهد؟

دیپلماسی ایرانی: پرسش مهمی که در برابر ما است و ما را در رفتاری سیاسی جماعت اخوان المسلمین مردد می کند این است که: چرا این جماعت وارد فرایند سیاسی کشور و حتی جامعه در طول 85 سال عمر خود نشده است؟ اخوانی ها همیشه مشغول درگیری با قدرت و قدرت مداران بوده اند و نتوانسته اند هیچ گاه پیوست و مشارکت ایجابی داشته باشند، به محض این که به قدرت رسیده اند نیز با بسیاری از جریان ها و گروه های سیاسی به چالش خورده اند و تلاش کرده اند به شیوه خاص خودشان امور را پیش ببرند. مساله ای که سبب شد به رغم این که یک فرصت تاریخی به دست آوردند و به قدرت رسیدند آن را فورا از دست بدهند و سقوط کنند. فرصتی که ممکن است دیگر هیچ وقت تکرار نشود. در این جا لازم است که به رویکرد جهانی و اصول آنها در عملکردشان بیشتر توجه کنیم، این رویکرد و چارچوب همانند «منوال قدیم» به هیچ وجه متناسب با روح زمانه نیست و مطابق با پیشرفت و مدرن بودنی که جوامع معاصر از آن برخوردارند، نیست. منظور دخالت و توجه به دین در فرایند و عمل سیاسی نیست. دین همیشه راه و روش خود را به روشنی بیان کرده و گفته است که چگونه می توان به سنت پایبند بود و در عین حال اندیشه های دگم قدیمی را نداشت. برای همین دین عامل مهم و اصلی شکست در عملکرد اخوان المسلمین محسوب نمی شود.

حرکت اخوانی به عنوان یک حرکت دینی تشکیل شد با این اهتمام اصلی که همگان را به دین دعوت کند اما با گذشت تاریخ سیاست بر دعوت پیشی گرفت و این جنبش به یک جنبش سیاسی زیر سایه دین تبدیل شد. وقتی که می گوییم حرکت بر منوال فکری قدیم حرکت کرد منظور ما توجهش به رویکرد جهانی و فکر سیاسی اش است.

اندیشه اخوان قبل از هر چیز منعکس کننده نگرش تنگی است که با فکر «گروه های ملی» تناقض دارد. به عبارت دیگر اندیشه «ملی» در درون خود جوهره تکثرگرایی دارد در حالی که اخوان المسلمین مسلمانان را به دو بخش تقسیم می کنند: اخوان و دشمنان اخوان. شاید در ابتدای امر چنین توصیفی عادی به نظر آید اما وقتی که موضوع رنگ و بوی سیاسی به خود می گیرد تمیز دادن میان اخوانی و غیر اخوانی دیگر به آسانی امکان پذیر نخواهد بود. نه در حد و اندازه اعتماد به عملکرد و نه در اندازه شفافیت و مصداق. در حالی که مفهوم اجتماعی برای هر شهروند و جامعه ای بر اساس اعتماد عمومی ای شکل می گیرد که می تواند یک نظام اجتماعی وفادار به یکدیگر را به وجود آورد.

اندیشه اخوان قبل از هر چیز منعکس کننده نگرش تنگی است که با فکر «گروه های ملی» تناقض دارد. به عبارت دیگر اندیشه «ملی» در درون خود جوهره تکثرگرایی دارد در حالی که اخوان المسلمین مسلمانان را به دو بخش تقسیم می کنند: اخوان و دشمنان اخوان.

حقیقت این است که وفاداری صرف زمانی امکان پذیر است که فطرتا مفهوم وفاداری را داشته باشد و بر اساس طرح ریزی و رسیدن به اهداف نباشد. مادامی که وفاداری به معنای مفهوم عمومی، رنگ و بوی بقا برای رسیدن به آرمان های عموم جامعه را مد نظر قرار می دهد، آن گاه اعتماد عمومی زاییده می شود و جریان ها برای اهداف مشترک یکدیگر در آغوش می گیرند. حتی حاضرند با یکدیگر تعامل کنند حتی اگر در نگرش و رویکرد سیاسی با هم اختلاف داشته باشد. در حالی که چنین مفهومی در ادبیات اخوان المسلمین غریبه است. همه چیز و همه کس یا اخوانی هست یا نیست.

اخوان یک رویکرد کاملا متناض را در رفتار سیاسی خود پیش گرفته است. ایجاد هم پیمانی های استراتژیک با نیروهای سیاسی تنها با هدف حفظ خود در قدرت بود نه بر اساس رضایت دو جانبه حاکم و محکوم از یکدیگر. این مساله سبب شده است تا معضل دیگری در اداره کشور به وجود آید که جریان ها نتوانند نه به حکومت اخوانی اعتماد کنند و نه این که چون قدرت را صرفا برای خود می خواهد برای تشکیل دولت وحدت ملی گسترده با آن همکاری کنند. چرا که در نهایت ادبیاتی که اخوان تعریف می کرد ادبیاتی بود که حقی برای غیر از خودش قائل نبود.

معضل دیگر اخوان در مساله اعتماد سیاسی میان خود با جریان های سیاسی دیگر بود. اخوان تنها در صورتی حاضر به پذیرش فرایند سیاسی است که جریان های دیگر به آن وفادار باشند و به آن اعتماد کنند. در حالی که عکس آن را نمی پذیرد. به معنای دیگر به جریان های سیاسی تنها در صورتی اعتماد می کند که رهبری کامل آن را به رسمیت بشناسند در غیر این صورت حاضر به همکاری با آن نیست. این مساله ذاتا با روح دموکراسی در تناقض است و نمی تواند تشکیل دهنده یک جامعه متکثر ضامن دموکراسی شود.

این مشکلات و تناقض ها و تنگ نظری ها سبب شده تا اخوان نه بتواند مجالی برای فعالیت دیگر جریان های سیاسی در نظر بگیرد نه بتواند فرصتی برای پیوند معاهده های سیاسی میان جریان های مختلف سیاسی با یکدیگر و با خود فراهم آورد و نه در عین حال بتواند در مراحل گذار و مرحله های انتقالی جزئی از فرایند سیاسی جریان های مسلط بر این دوران شود. برای همین است که شاهدیم اخوان تا کنون نپذیرفته در حکومت جدید مشارکت کند و نه حتی قبل از آن تن به راه حلی برای خروج از این وضعیت یا بهتر بگوییم نرسیدن به این وضعیت داده است.

کار سیاسی در جوامع مدرن مبتنی بر کشور ملی مدرن است، اخوان اگر می خواهد به حیات سیاسی خود ادامه دهد باید همه افکار خود را در این زمینه تغییر دهد. باید بپذیرد که ایمان مطلق به فکر شهروندی تنها راه ممارست سیاسی برای ایجاد یک جامعه ملی فراگیر است. یعنی قبل از هر چیز اعتماد به دیگران را بپذیرد و در مرحله بعد خود مسبب ایجاد اعتماد میان جریان های سیاسی به یکدیگر شود. باید بپذیرد که در روابطش میان انسان ها تبعیض قائل نشود و به افراد آزادی کامل دهد که بتوانند انتخاب کنند و آزادانه اراده خود را در معرض عموم قرار دهند. اگر این شرایط فراهم نشود کار سیاسی به معضلی تبدیل خواهد شد که اخوان جز با بحران توان ادامه آن را ندارد و بسیار برایش سخت خواهد بود که بتواند با دیگران ادغام شود یا مشارکت داشته باشد.

منبع: الحیات/تحریریه دیپلماسی ایرانی 11

کلید واژه ها: اخوان المسلمين


نظر شما :