ظهور و سقوط احمدی نژاد به روایت لوموند
احمدی نژاد بیش از حد به نبوغ خود اعتماد داشت
روزنامه فرانسوی لوموند در گزارشی مفصل در خصوص ریاست جمهوری احمدی نژاد نوشت: پایان دوره ی هر رئیس جمهور بوی شکست می دهد و این در مورد ایران هم صادق است.
به گزارش سرویس بین الملل انتخاب، ایرانیان روز جمعه به پای صندوق های رای رفتند که از درون آن نام حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید بیرون آمد.
در حالیکه مدیریت ایران به رئیس جمهور جدیدی منتقل می شود، نگاهی به 8 سال پرهیاهوی ریاست جمهوری احمدی نژاد از افول تا ظهورش در سال 2005 قابل اعتنا است.
دوست، شاگرد، دست راست و منبع الهام او رحیم مشایی موفق به احراز صلاحیت نشد. احمدی نژاد از سخنرانی در مراسم سالگرد آیت الله خمینی رهبر فقید ایران حذف شد. پارلمان از او در مورد هزینه ی آخرین سفرش به نیویورک سئوالاتی مطرح کرد.
خب، احمدی نژاد چه نشانه ای در تاریخ ایران از خود به یادگار گذاشت؟ مردی که به نقطه ی اوج رسید و سپس طبقه ی متوسط جامعه و طبقه ی کارگر به طرز بی سابقه ای فقیر گرد. آیا او مردی بود که قدرت اصولگرایان را بیش از هر کسی مورد تزلزل قرار داد؟
در ابتدا احمدی نژاد مطیع اصولگرایان بود و پس از مدتی به جهبه ی اصلاحات ضربات جربان ناپذیری زد.
احمدی نژاد فرزند یک آهنگر و متولد 1956 در گرمسار است. او مهندسی خواند و فعالیت سیاسی خود را با همزمان با وقوع انقلاب آغاز کرد. زمانی که به عنوان شهردار تهران انتخاب شد، هیچکس نمی دانست و هیچ نظری نداشت که او چه کسی است؟
او با استفاده از حس تیز خود در امور سیاسی به شهرت رسید. او در شهرداری با قابلمه ی غذای خود حاضر می شد و در لباس ناشناس ظاهر می شد تا به فراشان کمک کند.
او با حملاتی به آقای سیاست ایران یعنی هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال 2005 به پیروزی رسید.
در طول نخستین ماه های دوره اش، او اصرار داشت که در آپارتمانش زندگی کند. سرویس های امنیتی سرانجام او را متقاعد به اثاث کشی به کاخ ریاست جمهوری کردند. احمدی نژاد به پوشش مخصوص خود ادامه داد و هرگز دست از رفتار سر راست و مشخص خود - با سخنان صریح که مخلوطی از محاوره و دیگر موارد بود - برنداشت.
پشت آن لباس بژ رنگ همیشگی اش، گروه خانوادگی کوچکی به وجود آمد.این موضوع تنها چند سال پس از قدرت گرفتنش آشکار شد. برادر او به سمت های بالایی رسید. خواهرش در شورای شهر حضور داشت و اطرافیانش همواره متشکل از دوستان دانشگاهی و اشنایان قدیمی اش بود.
یکی دیگر از عوامل پیروزی احمدی نژاد در سال 2005 قول او به آوردن پول نفر بر سر سفره ی مردم بود. هشت سال بعد، نه پولی و نه نفتی به دست مردم رسید.
درامد نفتی ایران بین سال های 2011 تا 1012 به نصف رسید. همچنین بخش خودروسازی که در بازار اشتغال نقش ویژه ای دارد تولیدات خود را به نصف کاهش داد.
محسن رضایی در مبارزات انتخاباتی اش اعلام کرد: کشورمان یکی از قدرتمند ترین کشورها در منطقه است و موشک های ما به هزاران کیلومتر می رسد اما هنوز مشکل کمبود مرغ داریم.
لوموند در ادامه نوشت: رضایی درست می گوید. احمدی نژاد پشتیبانی حامیانش را از دست داده و قشر فقیر و محروم جامعه از کشمکش او برای بقا خسته شده است.
احمدی نژاد به نبوغ خود بیش از حد اعتماد کرد و پر خطر ترین و جاه طلبانه ترین اصلاحات را از زمان انقلاب اغاز کرد: هدفمندی یارانه ها.
محمد رضا عارف سه شنبه هفته گذشته گفت: ما هرگز رئیس جمهور با این مقدار پول نفت نداشتیم.
چون حقیقت او را راضی و قانع نمی کرد، دست به انکار آن می زد. او در مورد هر چیزی اطلاعات متفاوتی می دهد: امار، دانشجویان احراجی و شرایط اقتصادی.
او با رهبران دنیا هم رفتاری مشابه داشت و نامه ای 18 صفحه ای به رئیس جمهور آمریکا نوشت. احمدی نژاد همچنین نامه هایی برای پاپ و مرکل ارسال کرد.
او عاشق معاشرت و قاتی شدن با جمعیت بود و اتحاد پرشوری با برادر خود هوگو چاوز داشت که بر سر تابوتش اشک ریخت.
به نظر می رسد که هیچ چیز این مرد ریز اندام 1.58 متری را نمی ترساند.
در سال 2010، او متکی وزیر خارجه خود را در سفر دوره ای به افریقا اخراج کرد. رئیس جمهور سنگال شخصی بود که این خبر را به دپیلمات بی نوا رساند!
کشور که خسته از هیاهوی او شده بود دنبال فردی بود که قابل پیش بینی باشد. احمدی نژاد محبوبیت خود را از دست داد چراکه برخی اوقات سیاست هایش را با خواسته های امام زمان (عج) پیوند زد. حتی کار به جایی کشید که مصباح یزدی از حمایت از او ، دست کشید.
نظر شما :