بیست و چهارمین بخش از سلسله نوشتههای جدید سرکیس نعوم
شاهزادهها به حرف شاه عربستان گوش نمیکنند
دیپلماسی ایرانی: در سال گذشته سایت دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، روزنامه نگار و نویسنده مشهور و از چهره های مشهور فرهنگی لبنانی را که جوایز متعددی در زمینه های مختلف روزنامه نگاری و فرهنگی به دست آورده است که به طور مرتب در روزنامه النهار لبنان منتشر می شدند، ترجمه و منتشر کرد که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند. این یادداشت ها عموما درباره تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا بودند که نعوم در سفرش به ایالات متحده امریکا که هر ساله انجام می دهد در دیدارش با مقام های مختلف امریکایی که برخی از آنها سابقه طولانی در دستگاه سیاست خارجی امریکا داشته اند و شماری نیز همچنان در این دستگاه مشغول به کارند، در میان گذاشته بود. نعوم نامی از این افراد نمی آورد ولی سمت همگی آنها را یاد می کند، از این رو خواننده می تواند حدس بزند که فرد مورد اشاره چه کسی است یا این که از لحاظ تاثیرگذاری در سیاست خارجی امریکا از چه اهمیتی برخوردار است و یا این که چه اطلاعات پشت پرده ای را می داند که کمتر ردی از آنها در رسانه ها دیده می شود. یکی دیگر از نکات مورد اهمیت این یادداشت ها به روز بودن آنها و هم زمانی شان با تحولات خاورمیانه است. خاورمیانه ای که از سال 2010 به بعد و با آغاز بهار عربی رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ویژگی دیگر این یادداشت ها حالت گفت وگو بودن آنها با مقام های امریکایی است که جذابیت بیشتری به آنها می دهد.
امسال نیز نعوم همانند سال های گذشته در همان زمان همیشگی به ایالات متحده امریکا رفته و مشابه همان گفت وگوها را انجام داده است و اکنون که به لبنان بازگشته این یادداشت ها را یک به یک در روزنامه النهار منتشر کرده است. دیپلماسی ایرانی نیز به رویه سال گذشته تلاش می کند، همگی این یادداشت ها را ترجمه و منتشر کند. در این جا بیست و چهارمین بخش از این سلسله یادداشت ها پیش رویتان قرار می گیرد:
از مسئول پرونده لبنان و سوریه و اردن و مصر در کاخ سفید که همچنان بر روی این پرونده ها کار می کند و به طور جدی آن چه در این کشورها می گذرد را پیگیری می کند و تلاش دارد که همه چیز را زیر نظر داشته باشد، درباره لبنان پرسیدم. با خشم جواب داد: «نجیب میقاتی خوب کار کرد، مهم این است که لبنان به رغم انفجار اوضاع سوریه با ثبات باقی بماند. لبنان برای امریکا مهم می ماند. در گذشته هم به آن اهمیت بسیاری دادیم. به من بگو امروز مواضع حزب الله چیست؟» جواب دادم: این حزب رهبران حکیمی دارد که مراقب اوضاعی که رخ می دهند، هستند، در اعماق خود نمی خواهد که در لبنان جنگ مذهبی رخ دهد. طبیعتا برای حزب کنترل بر لبنان مهم است، نهادهای متعددی در آن و مناطق آن دارد. قطعا هدفش حفظ لبنان است و ماندن در وضعیتی بهتر از وضعیت فعلی. اما نمی خواهد که در کشور جنگ مذهبی داخلی شعله ور شود. اما اگر اسرائیل به ایران حمله کرد شاید از حزب بخواهد که واکنش نشان دهد، این شاید بر لبنان اثر بگذارد، به خصوص اگر اسرائیل با ویرانی عکس العمل نشان دهد.
نظر داد: «حزب الله اشتباه کرد که از سلاحش در 7 ژانویه 2008 در داخل استفاده کرد و با آن دشمنانش سیاسی اش را زد.» گفتم: «لبنان برای کسی مهم نیست. اهمیت استراتژیک ندارد.» جواب داد: «لبنان مهم است. چون که حزب الله را دارد و از آن طرف اسرائیل هست.» جواب دادم: «صحیح است اما صحبتت به این معنا است که مهم برای شما این است که امنیت اسرائیل تامین شود و الا لبنان ذاتا برایتان مهم نیست.»
پرسیدم نظرت درباره کشورهای عربی حوزه خلیج فارس چیست؟ صحبتمان از عربستان سعودی آغاز شد. گفتم که رهبرانشان بزرگ و پیر شده اند و در حال پیرتر شدند، همچنین مردان دینی ای در آن کشور هستند که افراد متنفذی هستند و به وهابیت گرایش دارند که معتقدند اکثریت مردم عربستان را پیروان این مذهب تشکیل می دهند، علاوه بر آن شیعیانی در منطقه الشرقیه آن وجود دارند. پس از آن از او خواستم که اوضاع عربستان را برایم شرح دهد. جواب داد: «من در این مرکز تازه وارد شده ام و به همه امور نمی پردازم. اما روابط میان عربستان و امریکا به رغم تفاوت های معروفی که وجود دارد، بسیار شبیه روابط امریکا و بریتانیا است. یک تصویر تعریف شده از این موضوع وجود دارد. وقتی که سلطان، ولیعهد در گذشت، و وقتی که ملک عبدالله عمل اخیرش را انجام داد، دیدیم که وقتی بر روی تخت بیماری بود چهار یا پنج نفر از رهبران بزرگ آنها که دور و بر او بودند همه روی ویلچر نشسته بودند. وقتی که جلسه های مهم آنها را زیر نظر می گیری، می بینی که رهبران جوان آنها در حال پیر شدن هستند و سنشان دائما بالا می رود. قطعا روابط با امریکا مثل سابق نیست. پرزیدنت جورج بوش به امیر بندر بن سلطان (که برای مدت طولانی سفیر عربستان در واشنگتن بود) می گفت برادر. واقعا با همین توصیف بندر هم به بوش اعتماد داشت. اما با این حال روابط برقرار است و به رغم آن خوب است. اما احیانا وهابی ها و مردان دینی آنها مشکل هستند. مثلا قبلا توافق شده بود که که بسیاری از موارد که تنفر و کینه و تعصب دینی و مواضعی سلبی علیه اسرائیل ایجاد می شود را از کتاب های درسی و غیر درسی پاک کنند. بخش زیادی از این توافق حاصل نشد به رغم این که مسئولان عربستانی به ما گفته اند که مواد بسیاری که خواسته شده بود، حذف شوند، حذف شده اند. اخیرا مجموعه مهمی از کتاب ها به دست ما رسید و فهمیدیم که بسیاری از مسائل سلبی هنوز در آنها وجود دارند. اما درباره تطبیق شریعت مثل قطع کردن دست دزد و مشابه اینها چندان توجهی به حرف های ما نمی کنند و می گویند که اینها چیزی نیست که بابت آن توبیخ شوند. به ما گفتند که ملک عبدالله شفاهی و غیر رسمی دستوراتی داده تا مجازات قطع کردن دست متوقف شود. اما هیچ کس به حرف او گوش نکرد. اما اخیرا شنیدیم و فهمیدیم که مردان دینی و علما و محاکم قطع دست را متوقف نکردند ولی انجام آن را اعلام نمی کنند.»
نظر شما :