کودتای قضایی در پاکستان
نخست وزیری که قربانی رئیس جمهور شد
دیپلماسی ایرانی : آب و هوای سیاست در پاکستان باز هم نه ابری که طوفانی است. پاکستانی که این روزها نامش به دلیل تعمیق شکاف ها با ایالات متحده سر زبان ها افتاده و قضاوت رویکرد آن در قبال واشنگتن نقل هر محفل دموکراتیکی است این بار با کلافی هزار سر در بعد داخلی دست و پنجه نرم می کند. داستان همان روایت قدیمی اتهام های وارده بر رئیس جمهور آصف علی زرداری است و البته این بار قربانی این داستان سیاسی نزدیک ترین فرد به آقای رئیس جمهور یعنی یوسف رضا گیلانی نخست وزیر سابق است. با رای دیوان عالی و تایید نهایی آن اکنون دیگر نمی توان گیلانی را نخست وزیر پاکستان خواند.
پیرمحمد ملازهی کارشناس مسائل شبه قاره در گفتگویی با دیپلماسی ایرانی به کودتای قضایی در پاکستان و تاثیر این رویکرد بی سابقه دادگستری بر مسائل سیاست داخلی این کشور اشاره کرده و تبعات داخلی و خارجی این حکم را بررسی کرد:
دیوان عالی کشور پاکستان صلاحیت آقای گیلانی را سلب کرده است. دلیل این اقدام چیست؟
اتهامی که متوجه آقای گیلانی شده و دیوان عالی کشور بر اساس آن او را برای نخست وزیری و هم چنین نمایندگی مجلس رد صلاحیت کرده است، در ارتباط با درخواستی است که قبلا دیوان عالی کشور از آقای گیلانی کرده بود. دیوان عالی کشور قبلا از نخست وزیر خواسته بود که پرونده ای را که آقای زرداری، رئیس جمهور پاکستان در سوئیس دارد را باز کند و شرایطی فراهم شود که آقای زرداری در مورد آن پرونده پاسخگو باشد. اما مشکلی که ایجاد شده این بوده که آقای زرداری در واقع در معامله ای سیاسی در زمان ارتشبد مشرف و با او از اتهامات فساد مالی مبرا شناخته شد و آن پرونده ها از دید معامله ای که میان مشرف و خانم بی نظیر بوتو و آقای نواز شریف صورت گرفت، مختومه شد.
بنابراین یوسف رضا گیلانی این طور استدلال می کرد که چون آقای زرداری مورد عفو قرار گرفته و الان رئیس جمهور است و رئیس جمهور نیز بنابر قانون اساسی مصونیت دارد، نخست وزیر نمی تواند این پرونده را باز کند. این اختلاف نظر میان گیلانی و دیوان عالی کشور سبب شد که در یک محاکمه صوری، آقای گیلانی به دادگاه فراخوانده شود و در آن جا به یک حبس یک دقیقه ای محکوم شد. اما دیون عالی خواهان این بود که آقای گیلانی نسبت به آن رای واکنشی نشان دهد. یعنی حداقل می توانست به لحاظ قانونی نسبت به این رای اعتراض نماید. اما این کار را نکرد. در نتیجه مهلت قانونی که دیوان عالی کشور تعیین کرده بود، روز سه شنبه پایان پیدا کرد. بالافاصله دیوان عالی کشور یوسف رضا گیلانی را رد صلاحیت کرد و اعلام کرد که کمیسیون انتخابات باید در این خصوص موضع گیری کند. کمیسیون انتخابات هم به سرعت تشکیل جلسه داد و گفت که نخست وزیر باید رای دیوان عالی کشور را اجرا کند.
به این ترتیب آقای گیلانی عملا از قدرت ساقط شده است. اما دیوان عالی راه را برای آقای زرداری و حزب مردم باز گذاشته که نخست وزیر جدیدی را معرفی کند. در واقع هدف این است که در پنج تا شش ماه باقی مانده از این دوره، نخست وزیر هم چنان از حزب مردم باشد تا این دوره به پایان برسد.
این کار توسط دیوان عالی کشور پاکستان تا چه اندازه مسبوق به سابقه است؟
اهمیت این رای اتفاقا به بی سابقه بودن چنین رایی از سوی دیوان عالی کشور است. در گذشته هر گاه که مشکلی در پاکستان ایجاد می شد، ارتش کودتا می کرد و دولت حزبی را کنار می گذاشت. این برای اولین بار است و می توان آن را یک سنتی شکنی دانست که دیوان عالی کشور چنین رایی صادر کرده است. این مسئله می تواند پیامدهای مهمی را در آینده پاکستان داشته باشد. به این معنا که طرف دیوان عالی کشور را به عنوان یک نهاد جدید قدرت مطرح می کند که می تواند در مسائل مختلف موضع گیری کند و تحولاتی ایجاد نماید. در حقیقت این رای دیوان عالی کشور بیش از آن که یک رای قضایی باشد، یک رای سیاسی است که پوششی قضایی دارد.
بنابراین این که گفته می شود این یک کودتای قضایی است به واقعیت نزدیک است؟
بله؛ واقعیت این است که موضع آقای گیلانی یک موضع قانونی است. رئیس جمهور مملکت را نمی توان در زمانی که در پست دولتی است به دادگاه کشاند. دیوان عالی کشور این مسئله را نادیده گرفته است و به سمت مواد صوری دیگر قانونی رفته است. برای دیوان عالی کشور مهم این است که یوسف رضا گیلانی از رای دادگاه تمکین نکرده است. اما این که او از رای دادگاه تمکین نکرده است، یک بحث فرعی است. اصل قضیه این است که رئیس جمهور مصونیت قضایی دارد و نمی توان او را محاکمه کرد. در واقع اتهام اصلی متوجه گیلانی نیست. اگر کسی سوء استفاده مالی کرده، آن فرد زرداری بوده است. اگر در خارج از کشور پرونده ای راجع به فساد مالی وجود دارد، در رابطه با زرداری است و نه آقای گیلانی. در واقع آقای گیلانی در این معامله قربانی می شود تا برخی اتفاقات دیگر نیفتد و ارتش مجبور به کودتا نشود.
دلیل اصلی عزم دیوان عالی کشور برای عزل گیلانی چیست؟
من فکر می کنم مسئله بالاتر از این حرف ها است. مشکل اصلی در مورد مناسبات امریکا و پاکستان است. آقای گیلانی تلاش می کرد که راهی برای گشودن بندر کراچی برای ترانزیت تدارکات ناتو پیدا کند. در حالی که ارتشی ها با این مسئله مخالف هستند. اخیرا آقای اشراق کیانی، نماینده وزارت دفاع امریکا که برای مذاکره با پاکستانی ها آمده بود به حضور نپذیرفت. بنابراین مشکلات بسیار عمیق است و به این جا نیز ختم نخواهد شد.
واکنش دولت آصف علی زرداری را چگونه ارزیابی می کنید؟
ببینید من فکر می کنم که در مجموع شرایط به گونه ای نیست که حزب مردم در مقابل رای دادگاه دست به مقاومت بزند. حزب مردم رای دادگاه را پذیرفته و به نظر من با احزاب ائتلافی خود تلاش خواهند کرد نخست وزیر جدیدی را معرفی کنند و این دوره باقی مانده را به شکل ضعیف تری نست به گذشته یعنی حکومتی که هیچ قدرت مانوری نداشته باشد ادامه دهند. به این دلیل که اگر مقاومت کنند یک بحران عمیق سیاسی ایجاد می شود و معلوم نیست که در آن صورت ارتش دست به کودتا نزند و اگر دست به کودتا بزند شرایط در پاکستان بسیار پیچیده تر خواهد شد.
بنابراین به نظر می رسد سیاستمداران واقع بین در حزب مردم و بقیه احزاب ائتلافی و حتی حزب نواز شریف که مدعی اصلی قدرت است و اگر انتخابات برگزار شود شانس زیادی برای پیروزی دارد، ترجیح می دهند که دولت حزب مردم به طور کلی برکنار نشود و باقی بماند و با توافق نخست وزیر جدیدی را بر سر کار خواهند آورد.
شما به نگاه حزب مردم نسبت به روابط به امریکا و ناتو دارد اشاره کردید. آیا اتفاقی که برای گیلانی و زرداری رخ داده است با واکنش امریکا مواجه خواهد شد؟
امریکایی ها در تحولات پاکستان ملاحظات خود را دنبال می کند. اگر دولتی با توافق احزاب و گروه های اسلامی روی کار آید و شرایط را به گونه ای هدایت کند که راه ترانزیت کاروان های ناتو باز شود، امریکایی ها می پذیرند و مسئله برای آن ها دشوار نیست. اما اگر وضعیت به گونه ای حرکت کند که مواضع پاکستان در قبال گشودن راه تدارکاتی ناتو سخت تر شود و احزاب اسلامی و ارتش و حزب مسلم لیگ نواز که الان از برکناری آقای گیلانی خوشحال هستند، از فرصت استفاده کنند و مواضع سخت تری بگیرند، احتمال این که امریکا فشار بیشتری به پاکستان وارد کند وجود دارد. چون به هر حال پشت این مسئله ارتش پاکستان است و اگر ارتش با بازگشایی راه تدارکاتی ناتو موافقت نکند، بخش سیاسی و دولت حزبی نمی تواند این کار را انجام دهد. الان هم که در مقابل بازگشایی این راه مقاومت وجود دارد، در حقیقت این ارتش است که مقاومت می کند. هم پارلمان موافق است که راه باز شود و هم دولت حزب مردم.
بنابراین من فکر می کنم سیاست امریکایی ها در حال حاضر این است که پاکستان تسلیم نظرات امریکا شود. لذا فشارها را هم چنان ادامه می دهد. قطع نظر از این که آقای گیلانی کنار رفته و نخست وزیر دیگری روی کار آمده است. فشار اصلی امریکا متوجه این خواهد بود که پاکستان سیاست دوگانه ای که الان در رابطه با حمایت از گروه طالبان و گروه های افراطی دارد یک دست کند و یک سیاست واحد در پیش بگیرد و ارتش را مامور به پاکسازی وزیرستان شمالی کند. البته این مسئله ساده ای نیست و ممکن است به یک جنگ داخلی منجر شود. به همین دلیل ارتش پاکستان تمایل ندارد که در این مورد تسلیم نظرات امریکایی ها شود.
اما در مجموع امریکایی ها چون قصد دارند تا سال 2014 بخش اصلی نیروهای خود را از افغانستان خارج کنند و ناتو هم در حال خارج کردن نیروهای خود است، سعی دارد پاکستان را با خود هماهنگ کند. تا زمانی که پاکستان با امریکا هماهنگ نشده، فشارهای امریکا صرف نظر از این که چه دولتی در پاکستان روی کار است، ادامه پیدا خواهد کرد.
نظر شما :