آینده میراث آفتاب ابدی بشریت

۲۸ آذر ۱۳۹۰ | ۲۲:۲۷ کد : ۱۹۰۰۸ آسیا و آفریقا
در پیونگ یانگ اتاقی است که مجسمه مومیایی رییس جمهور ابدی کره شمالی در آن قرار دارد. این مجسمه دو سال بعد از درگذشت "کیم ایل سونگ" توسط حزب کمونیست چین به کره شمالی اهدا شد. هنگام ورود به این اتاق باید همه دگمه های لباس خود را ببندید.
آینده میراث آفتاب ابدی بشریت
دیپلماسی ایرانی: در پیونگ یانگ اتاقی است که مجسمه مومیایی رییس جمهور ابدی کره شمالی در آن قرار دارد. این مجسمه دو سال بعد از درگذشت "کیم ایل سونگ" توسط حزب کمونیست چین به کره شمالی اهدا شد. هنگام ورود به این اتاق باید همه دگمه های لباس خود را ببندید. آنانی که از این اتاق دیدن می کنند پس از بیرون آمدن از آن می گویند: " حالا ما درک کرده ایم که دیدار با آفتاب ابدی بشریت چه معنی و چه اهمیتی دارد". درهمین حال در میان صدای پرندگان به مجسمه ای نزدیک می شوید که مردمان کره در مقابل آن صف کشیده اند. کره ای ها در برابر مجسمه سر تعظیم فرود می آوردند. هر چند که خارجی ها کمتر این کار را انجام می دهند اما بسیاری از حضار نظر ملامت آمیزی به سوی آنان می اندازند. مادرانی که دست فرزندان خود را گرفته و به مدرسه می برند هنگام رسیدن به این مجسمه تعظیم کرده و حتی پاهای آن را می بوسند. با وجود اینکه کره شمالی یک کشور لائیک بوده اما پرستش "کیم ایل سونگ" رهبر مرحوم و"کیم جونگ ایل" در ماهیت امر جایگزین مذهب شده است. در گذشت "کیم ایل سونگ" در سال 1994 همراه با اعلام عزای چندین ماهه ملی در سراسر کره شمالی بود و در این دوره گزارش های متعددی در باره مرگ مردم بر اثر گریه و زاری شدید منتشر می شد. سه سال بعد تقویم کره شمالی تغغیر کرد و سال تولد "کیم ایل سونگ" به صورت سال صفر در آمد. در سال 1998 حادثه ای روی داد که "کیم ایل سونگ" را در یک ردیف با خدا قرار داد. در کره شمالی قانون اساسی جدیدی تصویب شد که متضمن اشاره به فنانا پذیری رییس جمهور مرحوم است. هر یک از اهالی کره شمالی از سن 14 سالگی دارای نشان وفاداری به یکی از دو رهبر فنا ناپذیر هستند. کیم جونگ ایل متولد ۱۶ فوریه ۱۹۴۱، روستای ویاتسکو است. او رئیس کمیسیون دفاع ملی کره شمالی، فرمانده کل ارتش خلق کره شمالی و دبیر کل حزب کارگران کمونیست کره بود. جونگ ایل پس از مرگ پدرش کیم ایل سونگ بنیانگذار کره شمالی در سال ۱۹۹۴، جانشین او شد. در سال ۱۹۹۴ پس از مرگ کیم ایل سونگ دوم که رئیس جمهور و بنیانگذار کره شمالی، هیچ رئیس جمهوری جانشین او نشد واو لقب رئیس جمهور ابدی را به خود گرفت وسمت ریاست جمهوری برای حفظ یاد گار کیم ایل سونگ غیر فعال شد. کیم جونگ ایل رهبر کره شمالی یک همسر وسه معشوقه دارد. معشوقه دوم او کو یونگ هی تا زمان مرگ درسال دوهزار و چهار نقش بانوی اول کره شمالی راداشت. او به علت ترس از پرواز با قطار اختصاصی خود به سفرمی پرداخت. زمانی که خیابان‌های لیبی مملو از جشن و سرور لیبیایی‌ها برای سرنگونی معمر قذافی بود و رهبران در سراسر جهان بیانیه‌های پرشوری در رابطه به پایان رسیدن این رژیم بی رحم منتشر کردند، اما 6هزار مایل آن طرف‌تر در پیونگ یانگ، کره‌شمالی، رهبری شادمانی نمی‌کرد. به احتمال زیاد این پایان وحشتناک حکومت قذافی چیزی را که کیم جونگ ایل مدت‌هاست که باید به آن آگاه باشد را ثابت کرد، اگر دیکتاتوری بخواهد همچنان قدرتش را نگه دارد باید سلاح هسته‌ای نیز در دست داشته ولو اینکه این سلاح تنها در حد یک پز سیاسی باشد. یا اینکه اگر اوباما فکر می کرد که یک تغییر در کاخ سفید می تواند برخی از مشکلاتی را که از جورج بوش، برای او به ارث مانده است را آسان تر کند، به طور حتم کره شمالی در این امتداد قرار نداشت. پیونگ یانگ بار دیگر یادآوری کرد که دردی مهلک در گردن است. کیم جونگ ایل دیکتاتور که همچنان رهبری پیونگ یانگ را برعهده داشت اعلام کرده بود تا زمانی که وی ذینفع است هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. اما به نظر می رسد که آینده کره شمالی دستخوش تحولات و تغییرات قابل توجهی خواهد بود. برخی معتقدند که مهم ترین آزمایش نظام سیاسی کره شمالی، پس از مرگ کیم جونگ ایل خواهد بود و اما این استدلال یک نکته پراهمیت را در نظر نمی گیرد و آن اینکه نظام های کمونیستی به طور عموم هنگامی دچار مشکلات حاد به ویژه پس از حذف یا درگذشت رهبرانشان شده اند که سیاست های خود در قبال جهان خارج را تغییر داده اند، این در حالی است که در کره شمالی هنوز چنین اتفاقی رخ نداده است و این کشور و مردمان آن از کمترین ارتباطات ممکن با جهان خارج برخوردارند. از این رو تغییر در دستگاه رهبری این سیستم شاید چندان هم که پیش بینی می شود، چالش زا و تعیین کننده نباشد. در کره شمالی پس از مرگ کیم ایل سونگ، رهبر کاریزماتیک این کشور، نشانه هایی از کیم زدایی مشاهده نمی شود و کیم جونگ ایل، مسیر و رویکرد پدر خود را تداوم بخشیده است. در واقع کیم جونگ ایل به عنوان وارث پدر بر تمامی ساختارهای کشور تسلط دارد. همانگونه که نمودار ساخت قدرت در کره شمالی به روشنی نشان می دهد، کیم جونگ ایل بر سه ساختار اصلی قدرت در این کشور یعنی ساختار حزبی، ساختار نظامی و ساختار دولتی تسلط دارد و دفتر سیاسی حزب، کنگره ملی خلق و کنگره حزب نهادهایی حاشیه ای در ساخت قدرت این کشور به شمار می رود. سناریوهای مطرح درباره آینده نظام سیاسی کره شمالی تنها محدود به انتقال بی دردسر قدرت در درون خاندان کیم نیست. از همین رو، سناریوهای زیادی در مورد آینده نظام سیاسی کره شمالی مطرح شده است. برخی معتقدند که این کشور دچار فروپاشی خواهد شد. زیرا شکنندگی های فراوانی در سطوح اقتصادی و سیاسی آن وجود دارد. البته این سناریو بر مبنای استانداردهای دولتمداری در نظام های دموکراتیک ارائه شده و استدلال می کند از آنجا که نظام سیاسی کره شمالی نامشروع است، بنابراین با تغییر رأس هرم سیاسی، دچار فروپاشی خواهد شد. پس از مرگ کیم جونگ ایل، تمایلات قدرت طلبی در درون ارتش و بوروکراسی که تا کنون به دلیل قدرت فائقه کیم ایل سونگ و کیم ایل جونگ امکان بروز و ظهور نیافته، به سرعت سر برخواهد آورد و به دوره ای از کشمکش در میان کانون های ناپیدای قدرت در این کشور شکل خواهد داد. در چارچوب این سناریو در حالتی خوش بینانه رژیمی سر برخواهد آورد که وامدار خاندان کیم نخواهد بود و مشروعیت آن وابسته به این خاندان نخواهد بود. بر همین مبنا قائلان به ای سناریو پیش بینی می کنند که چنین حکومتی سیاست های متفاوتی از سیاست های موجود حاکم بر کره شمالی در پیش خواهد گرفت. سناریوهای مختلفی درباره آینده نظام سیاسی کره شمالی وجود دارد که قضاوت در مورد محتمل تر بودن هریک از آنها بسیار دشوار است. آنچه روشن است آنکه آمریکا و ژاپن تمایل بیشتری به سناریوی فروپاشی دارند، زیرا در صورت وقوع آن نخست آنکه یک نظام سیاسی دردسر ساز و کمونیست از میان خواهد رفت و دوم آنکه چانه زنی با دولت جدید بر سر مسائل مختلف بویژه برنامه هسته ای مناقشه برانگیز این کشور آسانتر خواهد بود. در مقابل، چین و تا حدی کره جنوبی از فروپاشی نظام سیاسی کره شمالی به دلیل تبعات آن هراسناک اند. این نگرانی بویژه برای چین وجود دارد و چینی ها ابایی از طرح آن ندارند. اگر نظام سیاسی کره شمالی فرو بپاشد چین یکی از متحدان خود را از دست خواهد داد و دولتی ورشکسته در جوار مرزهای آن شکل خواهد گرفت که اولین نتیجه چنین وضعیتی سرازیر شدن سیل آوارگان به سوی چین خواهد بود. از این رو می توان گفت که بازیگران خارجی نیز رویکردهای متفاوتی به آینده کره شمالی دارند و برخی سناریوها را بر سایرین ترجیح می دهند. تاریخ بیانگر این مساله است که برخی سلاطین پس از سرنگونی از تخت برای بازگشت به قدرت از هیچ کوششی دریغ نمی ورزند و ادعا می کنند که سلطنت ودیعه ای بوده که به حق به آنان سپرده و به ناحق ازایشان بازستانده شده. گاه پس از مرگ وارثانشان نیز رویای بازگشت بر اریکه قدرت را دستاویز اهداف و برنامه های خود قرار داده و در آن راه بعضا به بهای جان و امنیت مردم حاکمیت از دست رفته را بازمی خواهند. بعضی نیز سرتسلیم پیش می گیرند و گوشه امنی را برای ادامه حیات می جویند. هرچند که از سلاطین و پادشاهان تصویر حکامی مستبد و مطلقه در اذهان عموم باقی مانده ولی بسیارند حاکمانی که حتی زیر لوای جمهوری بمراتب مقتدرتر و مستبدتر از پادشاهان برسریر قدرت نشسته اند. رئسای جمهوری که با قانونی کردن تداوم ریاست خویش و بالاتر از آن انتقال حاکمیت به فرزند خود تفاوت چندانی با شاهان ندارند. حال با درگذشت "کیم جونگ ایل" بحث بر سر جانشینی وی بالا گرفته و معلوم نیست کسی از میدان کیم ها عبور کرده و بر مجسمه رهبران فقید تعظیم کند. شاید کسی دیگر صحبت از آفتاب ابدی بشریت نکند. اما پرسش مهم این است که کره شمالی به کدام سو خواهد رفت؟ و چه بر سر میراث کیم ها خواهد آمد؟
 

( ۱ )

نظر شما :