هفدهمین بخش از گفتوگوهای آخرین وزیر خارجه قذافی با العربیه
سوء استفادههای معمر قذافی از قضیه فلسطین
"خاطرات سیاسی" مجموعه برنامههایی است که شبکه العربیه از نیمههای اکتبر سال جاری میلادی روزهای جمعه پخش میکند. در این برنامه، طاهر برکه، روزنامهنگار و خبرنگار لبنانی العربیه با چهرههای سیاسی مطرح دنیا مصاحبههایی را انجام میدهد که عموما بازگوکننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئولیتشان است. خاطراتی که با همراهی و تعاملشان با رهبران سیاسی مختلف جهان همراه است. طاهر برکه نخستین برنامه خود را با عبدالرحمن شلقم، وزیر امور خارجه سابق لیبی و آخرین نماینده لیبی در سازمان ملل که تا قبل از آغاز انقلاب اخیر این کشور در این سمت بود و با آغاز انقلاب از نظام قذافی جدا شد، انجام داد که اتفاقا با قتل معمر قذافی همراه شد. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این سلسله مصاحبهها را منتشر کند. تا کنون شانزده بخش از این مصاحبهها پیش رویتان قرار گرفته است که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند و اکنون هفدهمین بخش آن پیش رویتان قرار میگیرد:
روابط معمر قذافی با جنبش آزادیبخش فلسطین چگونه بود؟
معمر قذافی همان طور که قبلا گفتم نمیدانست به قضیه فلسطین بپردازد یا آن را رها کند. معمر قذافی خودش حساب و کتابهای خاص خودش را داشت. از همه قضایا یک سنگ بر میداشت و بر روی آن میایستاد تا بگوید که خودش رهبر و فرمانده و و و و عربی و جهانی است...
یعنی از قضیه فلسطینی بهرهبرداری میکرد؟
بله استفاده میکرد...
برای این که رهبریاش را گسترش دهد؟
بله. مثلا.. در میان فلسطینیها سازمانهای مختلفی بود. سازمان اصلی، سازمان فتح به ریاست یاسر عرفات بود. عرفات باهوش بود و از معمر بیشتر از آن که معمر از او استفاده کند، استفاده کرد. از او بهرهبرداری کامل کرد یعنی استفادههای بسیاری برد. ابو ایاد قذافی را قبول نکرد. ابو ایاد ضد معمر قذافی بود؛ سپس به سراغ ابو نضال رفت تا از او اول از همه علیه جنبش فتح استفاده کند...
از این رهبران چگونه استفاده میکرد؟
برای تصفیه حسابها. از زیر خانه ابو نضال در ویلایش در اطراف طرابلس گورستان کشف کردیم. فکر میکنم در سوق الجمعه یا جایی همان اطراف بود. ابو ایاد بازدارندگی بیشتری داشت. ابوالهول و حقیقتش ابو جهاد واقعا زیاد به معمر قذافی نزدیک نبودند. کسی که بیشتر از همه با او هماهنگی داشت احمد جبریل بود. احمد جبریل با او بیشتر از همه هماهنگ بود و معمر قذافی هم از او خیلی استفاده کرد. و حتی گفته میشود که قذافی از او علیه مردم استفاده کرد و الآن هم نمیدانیم نقشش در قلع و قمع انقلاب جوانان لیبی چیست. حرفهای بسیاری درباره شورای رهبری و اینها هست...
شورای ملی رهبری.
بله. از این رو معمر قذافی درست است که به او پول و اسلحه داد اما با هدف این که از او و احساساتش برای تحقق رهبریاش استفاده کند. اما هیچ دلسوزی و صداقتی برای انقلاب مردمی فلسطین نداشت. ما دیدیم بسیاری از برادران عربمان در حوزه خلیج ]فارس[ و جاهای دیگر از آنها حمایت کردند ولی هیچ کدام در امور داخلی آنها به غیر از عبدالناصر به عنوان کسی که درگیر قضیه بود، دخالت نکردند. اما معمر میخواست از این قضیه استفاده کند. حتی وقتی که اشغال اسرائیل مطرح شد، به آنها گفت آتش بگیرید ولی عار را نپذیرید. یعنی بمیرید ولی عقبنشینی نکنید...
خودکشی کنید ولی عار را قبول نکنید.
آره، خودکشی کنید ولی عار را قبول نکنید. ضرب المثلش پیش ما لیبیاییها آتش و عار است.
آها بله.
و برای همین یاسر عرفات به او گفت بیا و با ما خودکشی کن.
به یاسر عرفات چگونه مینگریست؟
در غیابش او را به سخره میگرفت ولی به او هم توهین کرد و بهره برد. یک بار او را به لیبی و نشست شورای ملی آورد و گفت سخنرانی کن و از لیبیاییها پول بخواه و مجموعهای از مردم را مامور کرد که به او توهین کنند. حقیقتش من به برادران فلسطینیمان و به مرحوم ابو ایاد گفتم شما کاری کردید که قضیهتان با رهبران و روسا باشد. برادران الجزایری ما تحرکاتشان را در این مورد در میان جوانان و سندیکاها پیش میبردند و آن را محدود به رهبران نمیکردند. حتی یک بار عبدالحمید البکوش که نخستوزیر بود و برادران فلسطینی در سال 1967 یا 1968 پیش او آمدند و از او حمایت خواستند، به آنها گفت، حمایتتان میکنم ولی دوستتان ندارم. از شما از ترس ملت لیبی حمایت میکنم. و بسیاری از نخستوزیرها بودند مثل احمد بن بلا که از او میخواستند وساطت کند تا اوضاع در لیبی آرام شود چرا از قدرت او با خبر بودند و میدانستند که ملت لیبی تا چه اندازه از او حمایت میکنند. فلسطینیها بزرگترین خطا را مرتکب شدند و این مساله را من به ابو ایاد گفتم، گفت درست است. به او گفتم به دانشگاهها برو، برو با جوانان صحبت کن. این درست است که شاید معمر این فرصت را به آنها نداد اما خودشان هم تلاشی برای این کار نکردند.
هر چه از قضیه فلسطینی میگفت و هر چیزی که از آن به خود ربط میداد مثل این که او امین پانعربیسم است، لقبی که جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری راحل مصر به او داد که در گذشته دربارهاش صحبت کردیم، همه اینها را با صرف پول انجام میداد تا جایگاه مردمیاش در لیبی و جهان عرب بالا رود ولی آیا بدون وجود ایمان حقیقی از جانب او که یک کار ملموس انجام دهد تا به او در این قضیه کمک کند؟
القاب بسیاری بود که معمر قذافی از آنها استفاده میکرد، امین پانعربیسم، مفکر، رهبر رهبران جهان اسلام، شاه شاهان، یعنی القاب و عناوینی برای خودش استفاده میکرد که خیلی وقتها جایش نبود. یعنی مثل گربهای بود که میخواست ادای راه رفتن شیر را در آورد. (با پوزخند) یعنی حرفهایی میزد که فلسفهاش حقیقت نداشت. برای همین معمر قذافی در هیچ چیزی جدی نبود مگر برای امور خودش. و من این را حقیقتا میگویم، وقتی که دیدیم ملت لیبی را چگونه میکشد برای این که فقط در قدرت بماند، برایم کاملا ثابت شد، ما دیدیم بن علی چه کرد در نهایت قدرت را ترک کرد. مبارک قدرت را رها کرد و تلاش نکرد این قدر خون بریزد و این همه از مردم را بکشد، در حالی که ما فهمیدیم معمر هیچ چیزی را جز خودش نمیخواهد و در هیچ چیز هم صداقت ندارد. قضیه فلسطینی مثلا، مثلا، والله العظیم وقتی که صندوق قدس تشکیل شد و بحث حمایت از غزه و حمایت از انتفاضه مطرح شد، سهم لیبی همان چیزی بود که در اتحادیه عرب تعیین شده بود، 50 میلیون دلار. همه پرداخت کردند، جز ما. برادر عمرو موسی دائما با من صحبت میکرد و میگفت برادر عبدالرحمن غیر ممکن است، شما هم هستید، بنابر این تصمیم گرفتیم که کاری کنیم، در هیئت وزیران تشکیل جلسه دادیم و تصمیم گرفته شد که این مبلغ به نحوی پرداخت شود. روز بعد قیامتی به پا شد. چرا میخواهید این پول را بدهید. به ویژه معمر قذافی گفت باید از بودجه وزارت خارجه این مبلغ کسر شود. گفتم، خوب چه کار کنیم، بودجه من در حدود 600 میلیون است، از آن 50 میلیون کم کنید. گفتم به محمود البغدادی، نخستوزیر که یک کاری بکن، او خودش یک بازیگر است و وعده داد که مبلغی از آن را برای این کار به من بدهد. کمکهایی که مردم لیبی جمع کردند، همین مردم لیبی، هنوز در بانک مرکزی موجود است؛ اجازه نداد پرداخت شود. پسرش سیف الاسلام به آنها وعده داد که در غزه مدرسه میسازد، خانه میسازد .. حتی یک توپ هم نداد. لیبیاییها میگفتند، شهروندان لیبی تماس میگرفتند، ای بابا برادران ما اجازه بدهید.. مصراته فقط در یک روز یک کشتی ]کمک انساندوستانه[ تامین کرد، مصراته به تنهایی. به مدت دو ساعت فراخوان جمعآوری کمک در هتل مهاری دادیم، میلیونها ظرف دو ساعت جمع شد، معمر قذافی اجازه نداد انتقال یابند. گفت ممنوع است. طلاها از شهروندان در بانک مرکزی جمع شد، در آنجا باقی ماند و تا آخر هم همانجا ماند.
ادامه دارد..
نظر شما :