نوروز ۱۳۸۷ خجسته باد
نوروز در افغانستان ؛ توانی برای وحدت کشورهای فارسی زبان
نادیده گرفتن وجود پتانسیلهای بومی ارزشمندی مانند نوروز که چون رشتهای ایران را از یک سو به آسیای مرکزی، از سوی دیگر به شبهقاره، و از طرفی دیگر به قفقاز و آسیای صغیر و حتی بینالنحرین و تعدادی از شیخنشینهای حاشیه جنوبی خلیج فارس پیوند داده است نیاز به سهلانگاری تعمدی دارد.
بسیاری از کارشناسان علوم سیاسی و امور بینالملل معتقدند قرن بيست و يک قرن اتحاديهها و سازمانهاى فراملى «هويتى» است؛ به این معنا که مرزها از این پس بیش از آن که مرزبندهای ملی باشند، به تعبیر ساموئل هانتینگتون در گسلهایی شکل میگیرند که فرهنگها را از هم جدا میکنند.اتحاديه اروپا به عنوان نماد و پيشقراول چنين اتحاديههايى مطرح است؛ زيرا همان گونه که «ژان مونه» از فعالان اصلى ايجاد اتحاديه اروپاى واحد، پيشقراول همگرايى اروپايى و پدر اروپاى واحد گفته است وحدت اروپا نه فقط براى اروپاييان، بلکه به عنوان الگويى براى ديگران ارزشمند است.
اتحاديه اروپا در واقع الگويى براى بسيارى از سازمانهاى جديدى شد که توانستند براى انسجام هويت فراملى به همکارى نزديک تر روى آورند و در چارچوب يک سازمان تشکل يابند. جامعه عرب، «آسهآن» و اتحاديه آفريقا را نیز شاید بتوان از اين جمله دانست. از سوی دیگر فرهنگ برخلاف مرزهای ملی گسترهای نیست که به سهولت قابل تمییز و تشخیص باشد و این مساله در کنار وجود «زیر فرهنگها» و سلسلهوار بودن زیر مجموعههای فرهنگ فضایی پدید میآورد که در آن زمینه برای تشکیل انواع اتحادیهها در اندازهها و گسترههای گوناگون میسر است.
به بیان دیگر در جهان نوینی که اتحادیه منشا اثری به مراتب نیرومندتر و موثرتر به شمار میرود تنها یافتن عاملی فرهنگی برای تشکیل چنین اتحادیههایی کافیست. در این بین نادیده گرفتن وجود پتانسیلهای بومی ارزشمندی مانند نوروز که چون رشتهای ایران را از یک سو به آسیای مرکزی، از سوی دیگر به شبهقاره، و از طرفی دیگر به قفقاز و آسیای صغیر و حتی بینالنحرین و تعدادی از شیخنشینهای حاشیه جنوبی خلیج فارس پیوند داده است نیاز به سهلانگاری تعمدی دارد.
در این بین اشتراک زبانی بین ایران، افغانستان، و تاجیکستان و قرابت به مراتب بیشتر فرهنگی زمینه مساعدتری برای چنین همکاریهای فرهنگی و در نهایت سیاسی و دیپلماتیک فراهم آورده است. آشنایی جزئی با این فرهنگها و به ویژه چگونگی و کیفیت برگزاری نوروز در این فرهنگها و به خصوص افغانستان که موضوع این مقاله است در این راه بیفایده نخواهند بود.
نوروز افغانستان، متفاوت اما به یک بهانه و یک نام
افغانیها برخلاف ایرانیها لحظه تحویل سال را بیرون از خانه میگذرانند اما مانند ایرانیها به شادی به استقبال سال نو میروند و هر چند سفره هفت سین نمیچینند اما سینی هفت میوه در معابر و محل تجمع مردم میگردانند. در یک کلام نوروز افغانستان با همه تفاوتهایش نوروزی آشنا برای ایرانیهاست.
مراسم نوروز در شهرهای مختلف افغانستان به شیوههای گوناگونی برگزار میشود که به تایید منابع متعدد با شکوهترین آنها در شهر مذهبی «مزار شریف» مرکز استان بلخ است. مزارشريف صاحب زيارتگاهی است که در فرهنگ عامه به حضرت علی منسوب میشود اما در اصل جایگاه آتشکده نوبهار بلخ و گفته میشود آرامگاه اشوزرتشت، پیامبر زرتشتیان بوده که پس از چیرگی نیروهای «خالد بن ولید» بر این سرزمین، آن را ویران کرده و به جای آن مسجدی بنا کردهاند. پس از چندی، با به خاک سپرده شدن علی بن ابیطالب بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب در محل کنونی «روضه سخی» این مکان که به اعتقاد مردم مکانی مقدس بود، مرکز برپایی جشنهای نوروزی شد. از این رو مزار شریف هر ساله در ایام نوروز شاهد برگزاری جشنی است که به آن «جشن گل سرخ»گفته میشود و همهساله با برافراشتن علم مبارک زيارت «سخى شاه اوليا» آغاز میشود.
مردم افغانستان اعتقاد دارند که برپایی جشن باستانى گلسرخ به درازای تاریخ بلخ باستان قدمت دارد و همین مساله نشان میدهد که تقدس مزارشریف به دوران پیش از اسلام بازمیگردد. مردم افغانستان این جشن را«ميله گلسرخ» نیز مینامند که در آن وجه تسمیه گل سرخ دشتهای بلخ و حتی سر دیوار و بامهای خانههای مزار شریف است که در این فصل غرق گلسرخ شقایق مىشوند.
گفته میشود که همه ساله، هزاران نفر از زايران زيارتگاه مزار شریف و علاقه منداننوروز از نواحی مختلف کشور، حتی از کشورهای ايران و تاجيکستان و ديگر کشورهای آسيایميانه برای شرکت به شهر مزارشريف می روند..از جمله سنتهای جشنهای نوروزی و آغاز سال نو که تقریباً در سراسر افغانستان و البته در مزار شریف برگزار میشوند راه اندازیميله سمنک (سمنو) درشب اول نوروز همراه با سرور و شادمانی و همچنين تهيه و توزيع آبهفت ميوه (هفت نوع آجيل که در افغانستان به نام ميوه خشک معروف است). تهيه هفت سينهم در برخی نقاط افغانستان متداول است.در روايات تاريخی آمده است که يک تن ازاميران ازبکهای ماورألنهر بنام اميرعبدالله ديگ بزرگی را که از فلزات هفت جوش درشهر سمرقند ساخته شده بود، در سال ۱۰۵۰ هجری قمری به بلخ انتقال داد، در آن ديگ آبهفت ميوه گرفته می شد و در روز نوروز برای مردم توزيع می شد.
بر افراشتن «ژنده سخی» یکی دیگر از سنتهای مردم افغانستان در ایام نوروز، به ويژه در شهر شمالی مزار شريف و نيز در کابل پايتخت است. «ژنده» در واقع علمی است پوشيده از پارچه های سبزرنگ که البته به آن ژنده سخی نیز میگویند. برافراشتن اين علم، از وجوه مذهبی جشن نوروز در افغانستان به شمار میرود. بر اساس يکروايت تاريخی، درسال ۱۲۸۸ هجری که نايب محمدعلم خان در اطراف حرم (منسوب به حضرت علی در مزارشريف) ملحقات و خانههايی ساخت رسم برپایی چنین علمهایی را بنیان گذاشت و خود چوب راست و محکمی را از جنگلهایماورألنهر خواست تا از آن علم مبارکی بسازد. افغانیها معتقدند علم ژنده سخی امروز همان چوب قدیمی است که از ماوراء النهر آورده شده است.
مناسک این روز که با بلند کردن علم به اوج خود میرسد از شب قبل آغاز میشود. مردم شب را در پارک روضه زیارت کنار هم به سحر میرسانند. علم (که به خاطر تصور وجود آرامگاه حضرت علی در این شهر به آن علم شاه اولیاء نیز گفته میشود) ساعت 9 صبح اولین روز سال بلند میشود در حالى که با تکههای پارچه سبز رنگ پوشانده شده است. مراسم بلند کردن علم رسمى و در عین حال با شور و هیجان زیاد است. مردم اين سرزمين بر اين باورند که اگربه هنگام بر افراشتن ،علم به آرامى و بدون لرزش و توقف از زمين بلند شود سالى که در پيش است نيکو و ميمون خواهد بود. با بلند شدن بيرق، موزيک احترام نواخته میشود و توپهايى به رسم احترام شليک مىشود. هزاران نفر از بیماران و سالخوردگان به امید شفا یافتن طی این مراسم میکشوند خود را به پای علم برسانند.
گاهى ریيس دولت یا یکی از مقامهای بلندپایه حکومت یا استاندار بلخ در مراسم حاضر میشوند. پس از سخنرانی و منقبت خوانی و دعای شکر، مسابقه سنتی «بزکشى» در دشت شاديان برگزار مىشود و تيم برنده در مراسمی جام قهرمانى میگیرد. با برافراشته شدن علم مزار سخى در روز نوروز، جشن گلسرخ تا چهل روز ادامه مىيابد و در روز چهلم، علم پايين آورده مىشود.
گفته می شود که پیش از روی کار آمدن حکومت طالبان، هنرمندان سرشناس افغانستان مانند زندهیادان استاد غلامحسين، استاد سرآهنگ، استاد نتو، احمدظاهر، استاد صابر، استاد رحيمبخش و ديگر استادان موسيقى در جشن گلسرخ شرکت میکرده و به اجرای موسیقی میپرداختند. « بیا که بریم به مزار ملا مامد جان سیر گل لاله زار واوا دلبر جان» از جمله ترانههای فولکلوری است که در این جشن خوانده شده است.
گفته می شود که پیش از روی کار آمدن حکومت طالبان، هنرمندان سرشناس افغانستان مانند زندهیادان استاد غلامحسين، استاد سرآهنگ، استاد نتو، احمدظاهر، استاد صابر، استاد رحيمبخش و ديگر استادان موسيقى در جشن گلسرخ شرکت میکرده و به اجرای موسیقی میپرداختند. « بیا که بریم به مزار ملا مامد جان سیر گل لاله زار واوا دلبر جان» از جمله ترانههای فولکلوری است که در این جشن خوانده شده است.
از دیگر آيينها و رسوم نوروزى در سرزمين بلخ مىتوان به چیزی شبیه «خانهتکانی» ایرانی اشاره کرد که شامل شستشوى فرشهاى خانه و زدودن گرد و غبار پيش از آمدن نوروز میشود. گذشته از مسابقات بزکشی، برگزاری رقابتهای مختلف ورزشی نظیر شتر جنگى، شتر سوارى، قوچ جنگى و کشتى خاص اين منطقه در ایام نوروز است.
نوروز در کابل
مردم شهر کابل و حومه آن، در روز نوروز، عمدتاً در زيارت سخی، شهدای صالحين، عاشقان وعارفان، خواجه صفا، باغ بابر شاه و زيارت ملابزرگ جمع می شوند. زيارت سخی ژنده يا علم پوشانده از پارچههای رنگارنگ و توغ يا علم ديگر در مندوی (بازار غله و حبوبات کابل) نیز مانند مزار شریف مرسوم است. در کابل نیز مانند مزار شریف شب پيش از نوروز در زيارتگاه سخی مراسم دعا خوانی بر پا می شود و صبح همان روز علم توسط معتقدان و ارادتمندان در ميان شور و هلهله و فريادهای «یا علی» مردم بر افراشته می شود.
مردم در اين مراسم برای صلح و امنيت کشورشان و خير و برکت، سلامتی و سعادت هموطنانشان دعا می کنند.
مراسم رسمی نوروز در ورزشگاه شهر کابل با حضور مقامات عالی رتبه دولتی نيز، بخش ديگر از مراسم نوروزی است که با رژه ورزشکاران و نمايشهای محلی همراه است.
نوروز در هرات
مردم هرات، افزون بر روز اول سال (نوروز)، چهارشنبه اول سال و سيزده نوروز را هم به تفريح در دامن طبيعت می پردازند. خانه تکانی، تهيه لباس نو، پختن کلوچه، تهيه هفته ميوه (هفت نوع آجيل) و سبزه، از سنتهای مردم هرات در نوروز است.
آماده کردن هفت سين، در ميان شيعيان هراتی رايج است. هراتی ها معتقدند که غذای شب سال نو، بايد حتماً سبزی داشته باشد و ميوه، به خصوص انار، از ملزومات سفره شب سال نو است.
زوجهای جوان در روز اول سال، برای همديگر هدايای نوروزی می برند. لباس نو، عطر، شيرينی، ميوه، جبلی (زولبيا) و ماهی، از اجزای ثابت اين هدايا است.
تهیه و مصرف خوراکيهای شيرين در نوروز سنتی است که در سراسر افغانستان جریان دارد. يکی از سنتهای فراگير در ميان همه افغانها، تهيه هفت ميوه در نوروز است. برای تهيه هفت ميوه، هفت نوع ميوه خشک (آجيل) را در آب می گذارند که در نهايت شربتی خوش طعم و خوشمزه از آن درست می شود. تهيه سمنو از ديگر سنتهای نوروزی افغانها است.
سمنک معمولاً توسط زنان و دختران دم بخت تهيه می شود و هر کس نذر و نيازی دارد، در پختن سمنو مشارکت می کند.
زنان و دختران، شب پيش از نوروز، به طور دسته جمعی به پختن سمنمک می پردازند و در اطراف ديگ شادمانی می کنند و ترانه ای می خوانند که مطلع آن اين شعر است: «سمنک در جوش ما کفچه زنيم ديگران در خواب، ما دفچه زنيم»
دولتهای افغانستان در دورانهای مختلف، به طور رسمی در برگزاری جشن نوروزشرکت میکردند، اما در سالهای حاکميت طالبان هر گونه مراسمی که با نوروز و رسومباستانی آن پيوند داشت ممنوع و کفرآميز خوانده می شد. طالبان حتی تقويم هجری شمسیرا که نخستين روز سال در آن نوروز است، باطل اعلام کرده و سال قمری را جایگزین آن کرده بود.
نظر شما :