سفیر تل آویو اخراج شد،سپر دفاع موشکی پذیرفته شد
ذکاوت سیاسی ترک ها در تعامل با دوست و دشمن
مرحله دوم که شکل جدیدتری به این تنش بخشید مجادله لفظی رجب طیب اردوغان و شیمون پرز در اجلاس داووس درسال 2009 بود که این مساله به نقطهای تبدیل شد که بسیار مورد ارجاع رسانهها قرار گرفت به دلیل انتقاداتی که اردوغان از اسراییل در مورد حمله به غزه کرده بود. همین منوال در سالهای بعد این رویکرد انتقادی ترکیه نسبت به عملکرد اسراییل در مورد فلسطینیها و غزه رو به گسترش بود و دامنه انتقادها افزایش پیدا کرده است.
در کنار این موضوع اردوغان و همفکرانش تلاش کردند چهرهای از ترکیه در مسایل خاورمیانه به نماش گذارند که ترکیه حامی حقوق ملت فلسطین و مردم غزه است، همین امر سبب شد تا نفوذ ترکیه در میان مردم خاورمیانه به طور روزافزونی گسترش پیدا کند و ما شاهد اهتزاز پرچم ترکیه در دست مردم در فلسطین و لبنان بودیم.
اما این تنش زمانی به نقطه بحرانی رسید که ترکیه در راستای سیاست پیشروانهای که در ارتباط با مسایل غزه در پیش گرفته بود در اعزام کشتی کمکهای انساندوستانه به غزه مشارکت کرد. نام این کشتی مرمری آبی بود که در سال گذشته میلادی یعنی 15 ماه پیش از ساحل غزه عبور کرد و مورد حمله شدید کماندوهای اسراییلی قرار گرفت و 9 تبعه ترکیه کشته شدند. این اتفاق نقطه اوج تنش میان ترکیه و اسراییل بود.
پس از این مساله و به ویژه پس از انتخابات پارلمانی ترکیه که به پیروزی سه باره حزب عدالت و توسعه منجر شد، در خواست جدی مقامات آنکارا از اسراییل حول سه محور متمرکز بود:
1. عذرخواهی رسمی از ترکیه برای حمله به کشتی مرمری آبی
2. پرداخت غرامت به خانواده قربانیان این کشتی و خسارتهای ناشی از آن
3. پایان دادن به محاصره غزه
از این سه عامل، پذیرش دست کم دو عامل یعنی عذرخواهی و پایان محاصره غزه برای اسراییلیها راحت نبود و بسیار دشوار بود که اسراییلی ها بخواهند به شکل رسمی عذرخواهی کنند و در همین حال مقامهای ترکیه در 15 ماه گذشته رویکرد با ابهامی داشته و با نوعی مماشات نسبت به اسراییل عمل کردند. همان زمان یعنی 15 ماه پیش در رسانهها این موضوع مورد تاکید قرار گرفت که واکنش ترکیه در برخورد با حمله اسراییل در حد انتظارات مردم ترکیه نبود. به عبارت دیگر ترکیه هیچگونه اقدام عملی انجام نداد. نه فراخوان سفیر و نه قطع رابطه ای اتفاق افتاد.
به عبارت روشن تر شاید بتوان گفت ترکیه در ارتباط با این مساله نوعی مماشات کرد.بدین معنا که انتظار مقامات ترکیه این بود که اسراییلیها به هر شکل ممکن به شیوه ای عذر خواهی کنند که موضوع تمام شود. همواره مقام های ترکیه این بحث را مورد تاکید جدی قرار داده و این امر تبدیل به موضوع اصلی برای ترکها و قبول نکردن آن از جانب اسراییل هم به موضوعی جدی برای آنها تبدیل شده بود.
در ماههای اخیر نیز شاهد اصرار ترکیه بر درخواستهایش بودیم. تا اینکه چند روز پیش سازمان ملل گزارشی را درباره بحران کشتی مرمره منتشرکرد، که این گزارش به منزله آب سردی بر پیکر ترکیه بود و انتظارات ترکیه را برآورده نکرد. تنها به یک نکته اشاره شد که برخورد کماندوهای اسراییل با کشتی مرمری تند و خشن بوده، اما نه اسراییل را محکوم کردند، ضمن آنکه حتی برخورد این کشتی را قانونی جلوه دادند. این گزارش برای ترکیه بسیار سنگین بود. ترکیهای که تاکید بر عذرخواهی اسراییل و ضرورت ابراز ندامت رسمی داشت.
بنابراین شرایط تصمیمگیری در مورد این مساله سخت و اقدام ترکیه در اخراج سفیر اسراییل اقدامی اجتناب ناپذیر بود. چراکه ترکیه از پیش پروپاگاندایی آماده کرده بود، اما در این شرایط لبه گزارش سازمان ملل به نفع اسراییل بود.
بنابراین میتوان گفت عوامل تاثیرگذار بر این تصمیمگیری موارد زیر بوده است:
1. انتظاراتی بود که ترکیه به وجود آورده بود، بدین معنا که در داخل ترکیه مسایلی نسبت به کوتاه نیامدن آنچه که به صورت حق تعیین شده (این حقوق در بالا ذکر شد) طرح شده بود. در نهایت تغییر در این رویکرد برای ترکیه ممکن نبود.
2. ترکیه باید به شکلی نشان میداد که دارای سیاست مستقلی و منفک ازفشارهای امریکا و اسراییل است. بنابراین این حرکت شطرنجی که تا اندازهای با شوک رسانه ای همراه بود، اقدامی بود در واکنش به 15 ماه انتظار ترکیه.
3. ترکیه در خاورمیانه دست کم در 3- 4سال اخیر تعریف جدیدی از خودش ارائه داده است. کشوری که پیشبرنده است و اکنون سیاستگذاران حزب عدالت و توسعه از ترکیه به عنوان کشور راهبر یاد می کنند.
در حقیقت این گزارش جرقه ای بود برای شعله ور شدن باروتهایی که در روابط ترکیه و اسراییل مانده بود. با توجه این مساله دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول: ادامه وضع موجود برای دوران نسبتا گذرا به منظور فرسایشی شدن این موضو ع و خروج از این بحران. در عین حال در نقطه مقابل آن، اگر در این وضعیت هریک از دو بازیگر اقداماتی مغایر میل طرف مقابل انجام دهند، نتیجه آن ممکن است به تنزل بیشتر روابط دو طرف بینجامد. منظور این است که این سطح روابط به سمت قطع شدن پیش رود. طرفداران این تئوری بر این باروند که سرسختی از سوی اسراییلیها با توجه به تاکید ترکیه بر خواستههایش ممکن است نقاط چالش را بیشتر کند.
احتمال دوم: اگر تنشها و بحران دیپلماتیک همچنان در این وضعیت باقی بماند، ممکن است طرفهایی وارد بازی شوند به منظور نزدیک کردن دیدگاههای دوبازیگری که اکنون دچار تخاصم در نگرششان شدهاند. و شاید مهمترین بازیگر امریکا باشد که قصد داشته باشد از طریق میانجی وارد شود و بتواند این دو کشور را به هم نزدیک کند، با در نظر گرفتن برخی از ملاحظات دوطرف. به دلیل آنکه امریکا حامی سرسخت اسراییل است و در عین حال ترکیه نیز همپیمان امریکاست. بنابراین برای سیاست امریکا مطلوب نیست که دو همپیمان و دو حامی در نقطه نقابل با هم قرار گیرند و مشکلات آنها همچنان استمرار داشته باشد. به همین سبب تلاشهایی انجام خواهدگرفت تا بتوانند طرفین را برای خروج از بحران کمک کنند. ضمن آنکه بحث خروج از این بحران چندان ساده نیست.
سیاست ترکیه و استقرار سپر موشکی ناتو
بحث اولیه استقرارسپردفاعی موشکی برمیگردد به استقرار سپر که در اروپای شرقی مطرح بود و نگاههای انتقادی که روسیه نسبت به آن داشت. در کنار دیدگاههایی که امریکا نسبت به ضرورت استقرار این سپر داشت.از دوسال پیش موضوع ترکیه به عنوان مکان استقرار مطرح بوده است.مذاکراتی هم در این زمینه انجام شد به دلیل آنکه ترکیه عضو ناتوست. در سال گذشته نیز ترکیه موضوع را از این جهت پذیرفت که باید بحث استقرار هرگونه سیستم موشکی در قالب ناتو باشد، به دلیل آنکه استقرار این سپر برای آنکارا هم چندان امر سادهای نبود. چراکه در همسایگی ترکیه ایران قرار داشت و همکاری هایی که میان دو کشور گسترش پیدا کرده، در زمینه استقرار چنین موشکی ایجاد سوال می کرد.
با توجه به این امر در سال گذشته با وجود انتقادهایی که از جانب روسیه و همسیگان ترکیه به ویژه ایران وجود داشت، موافقتهایی صورت گرفت. آنچه که امروزه مقامهای ترکیه اعلام کردند، حاکی از نهایی شدن این موضوع است. این امر میتواند دارای تهدید برای برخی کشورهای خاورمیانه باشد.
استقرار این سپر در چارچوب سیاستهای راهبردی ناتوست که بخشی از آن با منافع روسیه که در مناطق پیرامونی تعریف کرده، در تقابل است. سال گذشته، زمانیکه بحث تدوین سند استراتژیک ترکیه مطرح شد یک بند از سند قبلی که درباره ایران بود، حذف شد. این بند در سند 2005 وجود داشت که موشک های شهاب ایران تهدید علیه امنیت ترکیه تعریف شده بود،اما در سند استراتژیک امنیت ملی ترکیه این بند حذف شد. بنابراین ترکیه ایران را تهدیدی علیه امنیت ملی خودش تلقی نکرده و ایران را به عنوان کشور همسایهای که روابط خوبی هم با آن برقرار کرده و به عنوان کشور دوست مورد تاکید قرار داده بود.
از این رو به نظر می رسد همان زمانی که این سند مطرح شد مذاکراتی بین ناتو و ترکیه درباره استقرار سپر دفاع موشکی وجود داشت. بدین معنا که مقامات ترکیه از یک سو این بند را از سند خود حذف کردند که جلب اعتماد ایران کنند و از سوی دیگر و در مقابل بحث استقرار سپر دفاع موشکی در ترکیه تهدیدی علیه همسایگان محسوب میشود. این امر نشان میدهد که:
1. ترکیه به عنوان عضو ناتو راهبردهای امنیت ملی و نظامی آن در قالب ناتو تعریف می شود
2. ترکیه در مذاکرات سیاسی و نظامی با قدرتهای بزرگ مبتنی بر منافع خودش اقدام میکند نه ملاحظات کشورهای همجوار
3. به رغم آنکه ترکیه در سالهای اخیر درنگرش سیاست خارجی خودش بحث از نگاه به شرق میکند اما در تدوین منافعش و راهبردهای بلند مدت خود نگاهش مبتنی بر تعریف غرب است.
به طور کلی در پایان میتوان نتیجه گرفت که ترکیه سعی میکند سیاست چند وجهی را در اربتاط با همپیمانان غربی خودش و کشورهای خاورمیانه تعقیب کند و در ارتباط با اسراییل هم در شرایط موجود ترکیه سعی میکند دوره ادامه وضع موجود را استمرار بخشد و منتظر چراغهایی از جانب اسراییل باشد. چراکه:
1. نه در ترکیه و نه در اسراییل زمینه برای قطع رابطه وجود ندارد.
2. در بیرون از دو طرف کشورهایی وجود دارند که تاکید آنها بر استمرار ادامه روابط است
3. برای رژیم صهیونیستی مهم است که با توجه به روند تحولات رابطهاش با ترکیه ادامه پیدا کند.
4. تغییراتی در صحنه سیاسی خاورمیانه ایجاد شده که عاملی در پیشبرد سیاستهای ترکیه است.
در نهایت ترکیه سعی می کند در سیاست خودش هم در استقرار سپر دفاع موشکی و هم در مورد اخراج سفیر اسراییل نوعیی عملگرایی را به نمایش بگذارد. اگر حتی این احتمال قدرت پیدا کند که روابط با اسراییل و ترکیه تحتتاثیر کوتاه نیامدن دو طرف برسر عذرخواهیها به نقطه قطع برسد، باز نباید اینگونه تصور کرد که به معنای پایان یافتن این روابط است. به دلیل آنکه پارامترها مبتنی بر ادامه روابط است.همچنین در محیط بیرونی عواملی هستند به عنوان عوامل فشارآور برترکیه که ممکن است علیه آنها استفاده شود.
بنابراین به نظر می رسد که عمق دوره تنش اسراییل و ترکیه طولانی نباشد. چراکه برای امریکا همکاری با ترکیه در روند تحولات خاورمیانه مهم است. دراین میان همسویی سیاست ترکیه و امریکا درباره سوریه نیز عامل ترغیب کننده امریکا به رفع کدورتها میان دو کشور ترکیه و اسراییل است.
نظر شما :