جهان با سوریه چه می کند؟
متاسفانه بشار اسد هم راه معمر قذافی را در پیش گرفته است. به نظر می رسد که او هم همانند رهبر لیبی درک درستی از مسائل امروز جهان ندارد. رفتارهای آنها به نحوی است که گویا تصوری از این که الان در سال 2011 قرار داریم، ندارند. مسائل و فضای سال 2011 بسیار متفاوت از سال 1990 یا 2000 وحتی 2009 است. چرا که تحولات نظام بین الملل و توسعه حقوق بین الملل به سرعت پیش می رود. متاسفانه رهبران خاورمیانه هیچ بینشی در مورد این تحولات و توسعه حقوق بین الملل ندارند. از این بابت فکر می کنند اگر سی سال پیش دست به سرکوب کرده اند و واکنشی در جهان دیده نشده است الان هم به همان صورت است و اقدامات آنها واکنشی در پی نخواهد داشت.
در حالیکه شاهد هستیم که در مورد قذافی و بشار اسد اقدامات آنها با واکنش شدید جامعه بین المللی مواجه شده است. آنچه که بشار اسد این روزها در سوریه انجام می دهد بسیار کمتر از آن چیزی است که حافظ اسد سی سال پیش در همین شهرهای حمص و حماء و ...انجام داد. او در آن زمان دست به سرکوب زد و نزدیک به سی هزار نفر از مردم سوریه را در این سرکوب کشت. نظام بین الملل در آن زمان واکنش جدی به این کشتار نشان نداد. ولی در حال حاضر نظام بین الملل و حقوق بین الملل به شیوه ای تغییر کرده است که کوچکترین حرکت یک مسئول در یک کشور را مورد نظارت قرار می دهد و به آن رسیدگی می کند و مسئولان را به خاطر اعمالشان محاکمه می کند.
لذا در این چارچوب آنچه که بشار اسد انجام داده است خشم جهانی را برانگیخته است. حاصل این وضعیت این بوده است که از یک سو شورای امنیت به دلیل این رفتار وحشیانه واکنش نشان می دهد و از سوی دیگر دادگاه بین المللی جنایی وارد عمل می شود. چرا که این دادگاه اساسا برای رسیدگی به تخلفات رهبران، روسای کشورها، فرماندهان نظامی و به طور کلی کسانی که دارای مصونیت سیاسی هستند، تشکیل شده است. این دادگاه برای افراد عادی تشکیل نمی شود و کارش مختص به این افراد است. بنابراین این دادگاه در مورد مسئله ترور رفیق حریری، حسنی مبارک، بن علی، عبدالله صالح، قذافی و بشار اسد وارد می شود.
یک مظهر و مصداق جنایت علیه، بشریت نقض مکرر و سیستماتیک حقوق بشر است. یعنی اگر نقض حقوق بشر در یک کشور به صورت مکرر و سیستماتیک و نه حتی به حد کشتار و بلکه در حد دستگیری، آزار و .. صورت گیرد، مصداق جنایت علیه بشریت قرار می گیرد. یکی دیگر از مظاهر جنایت علیه بشریت، ژنوساید است. ژنوساید که کنوانسیون پرسابقه ای است بر این مبناست که رهبری دستور کشتار تعدادی را صادر کند. در این مورد هم در لیبی و هم در سوریه و قبلا نیز در مورد صدام این سناریو پیاده شده بود. بنابراین بشار اسد از دو هفته پیش با کشتار وسیعی که انجام داده است به مرز خطر وارد شده است و مشخص بود که از آن پس جامعه جهانی واکنش نشان خواهد داد.
در حال حاضر آمریکا، اتحادیه اروپا، کشورهای عربی، ترکیه و حتی روسیه یک صدا علیه بشار اسد موضع گرفته اند و از او خواسته اند که دست از کشتار مردم بردارد. این تحولات هم می تواند زمینه ساز دخالت نظامی در سوریه باشد و هم پرونده ای علیه بشار اسد به جرم جنایت علیه بشریت در حال شکل گیری است. اگر چه قبلا این سابقه وجود نداشته است که برای دستگیری رهبر یک کشور به آن کشور حمله کنند ولی این به این معنا نیست که از این پس نیز امکان چنین امری نباشد. با تحولات کنونی در حقوق بین الملل هر چیزی در این عرصه قابل پیش بینی است. اگر چنین حالتی ایجاد شود دیگر بشار اسد و فرماندهان او نمی توانند مقاومت کنند چرا که با یک جبهه متحدی از جامعه جهانی روبرو خواهند شد.
بنابراین به نظر من قضیه سوریه جدی شده است. وقتی رهبران ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا و کشورهای اسد اعلام می کنند که بشار اسد مشروعیت خود را از دست داده است و باید برود به این معناست که همه چیز در این راستا شکل می گیرد. حتی بخش خصوصی، شرکتها و موسسات مالی، بانکها، بیمه و ... به این جبهه می پیوندند و در همین راستا حرکت می کنند.
بر اساس آنچه که اعلام شده است نمایندگان حقوق بشری سازمان ملل در روزهای آینده به آن کشور می روند و به مسائل مطرح شده رسیدگی می کنند و همه این جنایاتی که صورت گرفته را به صورت مستند تنظیم می کنند. وقتی این اعمال مستند شد، بشار اسد باید نسبت به این اقدامات پاسخگو باشد. بعد از آن این گزارش به شورای حقوق بشر و سپس شورای امنیت ارائه می شود. از باب جنایت علیه بشریت هم دادگاه بین المللی جنائی وظایف خود را انجام می دهد و قدمهای بعدی شناسایی این مجرمان و تعیین میزان جرم آنهاست. سپس به جهانیان اعلام می شود و در نهایت دستگیری و نقل و انتقال این افراد صورت می گیرد.
من فکر می کنم اقدامات مختلف اعم از فشار اقتصادی و رسانه ای، تحریمهای سیاسی و اقتصادی و در نهایت استفاده از نیروی نظامی در مورد سوریه می تواند به تدریج در دستور کار قرار گیرد. باید دانست کسی که در جامعه جهانی بدنام شود، چه به حق و چه به ناحق با مشکلات عدیده مواجه می شود. ما فکر می کنیم این بدنام شدن باید حق باشد تا در مورد آن اقدام تنبهیی انجام شود. در حالی که اگر کسی به این نام معرفی شد و برای جامعه جهانی به این عنوان مطرح شد همه از معامله با آن خودداری می کنند، بیمهها محمولههای آن را بیمه نمی کنند، بانکها از مبادلات ارزی آن جلوگیری می کنند و هزاران مشکل دیگر ایجاد می شود.
بنابراین چنانچه خانم کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز گذشته در بیانیه ای اعلام کرد که اتحادیه اروپا تصمیم گرفته تا 20 نهاد و مقام سوری جدید را به لیست تحریمهای خود بیفزاد، این اقدامات تداوم می یابد. اتحادیه اروپا دارایی آنها را مسدود و مانع سفرشان به دیگر کشورها می شود. این اتحادیه همچنین در پی اعمال محدودیتهایی در راستای جلوگیری از واردات نفت خام سوریه، تعلیق کمکهای بانک سرمایه گذاری اروپا و بلوکه کردن داراییها یا اعمال محدودیت سفر علیه افرادی که از سیاستهای دولت بشار اسد حمایت می کنند است.
به نظر می رسد جامعه جهانی در راستای مقابله با بشار اسد از همه گزینههای خود در حال استفاده است و در هر مقطع از گزینههای خاصی استفاده می کند تا به اهداف خود دست یابد.
نظر شما :