خشونت، خشونت میزاید
آقای دکتر، به نظر شما ریشه حادثه تروریستی روز جمعه در نروژ چیست؟
به نظر میرسد ترویج اسلام هراسی در اروپا باعث شده که بذر خشونت پاشیده شود. وقتی دولتهای اروپایی در مقابل این اسلام هراسی سکوت کرده اند به رشد چنین جریانهایی کمک کرده اند. این جریانها، حالت خشونت آمیز نیز پیدا کرده اند. وقتی در کشوری مثل نروژ که همواره در آن صلح و ثبات و آرامش برقرار بوده چنین اتفاقی میافتد نشان میدهد که آن سیاستها الان به این صورت خود را نشان میدهد. بنابراین چنین اتفاقی واکنشی به ترویج اسلام هراسی که البته به سوی خود آنها بازگشته است. انگیزههای این فرد را از حمله به اجتماع حزب کارگران و مقر نخست وزیری که نخست وزیر نیز از همان حزب است، باید در ترویج اسلام هراسی و خشونت جستجو کنیم.
نمادهای این که به اسلام هراسی دامن زده میشده چیست؟
در فرانسه مشاهده کردیم بحث بر سر حجاب در اماکن عمومیمطرح بود و اخیرا ممنوعیت پوشش تمام صورت که از آن به نقاب یاد میشود. همچنین در سوئیس شاهد بودیم که در طی یک رفراندوم، مردم با ساخت منارهها در مساجد مخالفت کردند. علاوه بر این تبعیضهایی که نسبت به مسلمانان در جوامع اروپایی وجود دارد. به عنوان مثال در خصوص استخدام با مشکلاتی روبرو هستند و یا این که از دستیابی به مشاغل حساس محروم هستند و در مشاغل پست مشغول به کار هستند. نمونههایی زیادی در این زمینه وجود دارد. در برخی جاها در ساخت مساجد محدودیتهایی وجود دارد و گاه مسلمانان در انجام فرائض دینی خود با تضییقاتی روبرو هستند.
به طور کلی باید گفت نگرش منفی نسبت به مسلمانان بعد از 11 سپتامبر در کشورهای اروپایی به وجود آمد. احزاب دست راستی افراطی نیز به این نگرش دامن میزدند. وضعیت اقتصادی نامناسب و رشد بیکاری در این کشورها نیز این مشکل را تشدید میکرد. به خصوص در کشورهایی که تعداد مسلمانان در آن زیاد بود مثل آلمان و فرانسه، آنها این مسلمانان را عامل بیکاری میدانستند و تصور میکردند که آنها هزینه ای بر دوش جامعه هستند. به هر حال بچههای آنها از خدمات آموزشی رایگان استفاده میکنند. آنها میگویند مالیت دهندگان باید هزینههای تامین اجتماعی آنها را بپردازند و آنها باری بر دوش جامعه هستند. این نگاه به این شکل به اسلام هراسی کمک میکند. اقلیت مسلمان در این کشورها به عنوان سپر بلا مورد استفاده قرار گرفتند و این نگرشها را تقویت کرد. دولتها نیز اکثرا در مقابل ترویج این نگرش ساکت بودند و اقدامیدر جهت مقابله با این وضعیت صورت نمیدادند. در فرانسه شاهد بودیم حتی عبور مسلمانان را مورد تعرض قرار دادند.
این اتفاق چه تاثیری در این نگرش و گسترش آن دارد. آیا این عملیات تروریستی موجب تعدیل این نگرش و کاهش آن میشود؟
به هر حال این جرقه ای است که شاید افکار عمومیمتوجه شود که وقتی این موج به راه افتاد، علاوه بر این که این موج مسلمانان را هدف گیری میکند، اکثریت جامعه را نیز به نوع دیگری مورد هدف قرار میدهد و جلوگیری از موج خشونت به این سادگی امکان پذیر نیست. وقتی موج خشونت به راه بیفتد هر هدفی را میتواند دنبال کند.
این گروههای افراطی دست راستی تا کنون دست به خشونت این چنینی زده بودند؟
نمونههایی که گفته شد به هر حال با خشونتهایی همراه بوده است. مثلا در دانمارک چندی پیش به آتش زدن خانههای مهاجرین دست زده بودند. یا در فرانسه به قبور مسلمانان حمله کردند بوده و تخریب کرده بودند. خشونت از سوی این گروهها دیده شده ولی در این ابعاد سابقه نداشته است.
آیا تعداد مسلمانان در نروژ این قدر هست که چنین مسائلی طرح شود؟
تعداد مسلمانان در نروژ باید کم تر باشد. ولی این موج در سراسر اروپا به راه افتاده است و همه جا را تحت تاثیر قرار میدهد. تا حدی هم مشکلات اقتصادی این مسئله را تشدید کرده است. البته نروژ چون نفت خیز است و درآمد زیادی از فروش نفت به دست میآورد، از نظر اقتصادی وضعیت بهتری دارد. مردم نروژ مثل مردم فرانسه با بیکاری مواجه نیستند. آنجا بیشتر تمایزات فرهنگی است که مورد توجه قرار میگیرد. به خصوص احزاب دست راستی از این وضعیت استفاده میکنند. گرایشهای احزاب دست راستی به استفاده از این مسائل است. اینها مخالف اقلیتها هستند. به خصوص اقلیتهای مسلمان و گروههایی فرهنگشان متمایز از فرهنگ آن کشور است. این جزو ایدئولوژی دست راستی است. نژاد پرستی یکی از مشخصههای ایدئولوژی احزاب دست راستی افراطی یا نئوزنازیهاست که در این جا خود را نشان داده است. مشکلات اقتاصدی نیز به نضج این افکار کمک میکند.
این حادثه خشونت آمیز چه تاثیری بر این گروههای دست راستی خواهد گذاشت؟
قطعا تاثیر منفی خواهد گذاشت، به خصوص در کوتاه مدت که خاطره این اتفاق در ذهن مردم زنده است. منطقا چنین اتفاقی که به کشته شدن افراد زیادی منجر شده، باید تاثیر منفی به جا بگذارد. یعنی این گروهها اگر بخواهند در آینده سیاسی این کشورها نقش فعال داشته باشند باید در سیاستهای خود تجدید نظر کنند. یعنی حتی اگر در ایدئولوژی خود تجدید نظر نمیکنند در روشهای خود تجدید نظر کنند تا بتوانند محدودیت گذشته خود را بازیابی کنند.
نظر شما :