ترکیهای که یک شبه ره صد ساله رفت
رابطه ترکیه و رژیم صهیونسیتی به 28 مارس 1949 بر میگردد که ترکیه اولین کشور مسلمانی بود که اسراییل را به رسمیت شناخت. از همان زمان بود که همکاریهای استراتژیک و به ویژه حمایت تسلیحاتی رژیم صهیونیستی از ترکیه آغاز شد. این رابطه تا پیش از زمان محکوم کردن حمله اسراییل به غزه از طرف اردوغان ادامه داشت. گفتگوی دیپلماسی ایرانی با ماکان عیدیپور، کارشناس مسائل ترکیه درباره روابط ترکیه و اسرائیل پس از پیروزی مجدد حزب عدالت و توسعه.
پس از انتخابات اخیر ترکیه که برای بار سوم حزب عدالت و توسعه پیروز شد، رویکرد ترکیه در قبال اسراییل چگونه خواهد بود؟
سطح روابط ترکیه و اسراییل ارتباط چندانی به پیروزی دوباره حزب عدالت و توسعه ندارد. به عبارت دیگر سیاست خارجی ترکیه تغییر چندانی نکرده است و بنابراین باید شاهد باشیم که انتقاد دیپلماتیک از اسراییل و در عین حال نزدیکی به کشورهای اسلامی ادامه پیدا کند. همچنین ترکیه با مداخله جدی خود در تحولات سوریه نیز نشان داد که:
1. ژئوپولتیک چه نقش مهمی در شکلگیری اتفاقها دارد.
2. در چارچوب قوانین و عرف دیپلماتیک مسائل خاورمیانه را دنبال نمیکند. به عبارت دیگر علیرغم همجواری که با سوریه و روابطی که با دولت این کشور دارد، واقعیت را نادیده نگرفته و موضع آنها بسیار دوراندیشانه بوده است. همچنین این موضع را با توجه به تحلیلهایی که از تحولات احتمالی آینده دارند، اعلام کردهاند.
بحثی اخیرا مطرح شد درباره این که ترکیه باید انتخاب کند که آیا میخواهد محور ایران – سوریه را انتخاب کند یا خیر. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا ایران هم در موقعیتی قرار گرفته که باید میان ترکیه و سوریه یکی را انتخاب کند؟
به عقیده من این سوال بیمورد است. چرا که هیچزمانی تصور نمیکنم که ایران سیاست خارجی خود را در منطقه منوط به یک کشور کرده باشد. رابطه با هر کشوری هزینه و درآمدی دارد. به عبارت دیگر ضررها یا منافعی داشته و زمانی که ضررها پیشتر از منافع حرکت کنند، دیگر رابطه با آن کشور در چارچوب منطق قابل توجیه نخواهد بود. بنابراین بعید به نظر میرسد که ایران به واسطه رابطه نزدیکی که با سوریه دارد، در صورت حمایت ترکیه از جنبشهای معترض سوری قصد آن داشته باشد که موضعگیری سختی در قبال کشور ترکیه داشته باشد، این مسائل بیشتر در چارچوبهای دو جانبه قابل بحث و بررسی است. همچنین نمیتوان رابطه ترکیه و سوریه و ایران را رابطه سهجانبه فرض کرد.
آقای اردوغان در سخنرانی پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه تاکید کرد پیروزی این حزب پیروزی فلسطین است، این گفته حاوی چه پیامی است؟
حزب حاکم ترکیه به خوبی درک کرده است که میتوان در دیپلماسی خاورمیانه یک شبه ره صدساله رفت. در حقیقت کلید این حرکت نیز حکمرانی بر قلوب مردم خاورمیانه است. با توجه به اهمیت کلیدی که مساله فلسطین بر افکارعمومی جهان اسلام و در بعد کوچکتر آن خاورمیانه دارد، قطعا پرداختن و اتخاذ مواضع صریح و محکم در این مساله باعث محبوبیت خواهد شد. محبوبیت در میان افکار عمومی شاید تا پیش از این و با حضور حکومتهای دیکتاتوری عرب، فاکتور کم اهمیتی به نظر میآمد؛ اما امروز که ما شاهد هستیم کشورها براساس جهتگیریهای افکار عمومی خود علیه دیکتاتورهای خود قیام کرده، حکومتها را تغییر دادند. این حکومتهای جدیدی که تشکیل میشود مجبور هستند که خود را با وضعیت افکارعمومی تطابق دهند.
به نظر میرسد که این سیاست بسیار خردمندانهای است که ما از امروز بر افکار عمومی مردم سرمایه گذاری کنیم و بسیار راحت تصور کنیم که تا چند سال آینده دولتهایی که در کشورهایی همچون مصر و تونس یمن و حتی لبنان و فلسطین روی کار بیایند، به لحاظ جایگاه و محبوبیتی که ترکیه در میان افکار عمومی این کشورها خواهد داشت، مسلما روابط بهتری با ترکیه برقرار خواهند کرد و این کشور منفعت بیشتری از این رابطه خواهد برد. البته این مسایل مطرح شده عمدتا فارغ از بعد احساسی و ایدئولوژی است که وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد. بنابراین این امر که ترکیه اسلامگرا وظیفه خود میداند از مردم مسلمان فلسطین حمایت کند، امر جداگانهای است.
لابی یهودیان در ترکیه قدرتمند هستند و با توجه به این امر که پیش از انتخابات مردم را تشویق میکردند که به حزب عدالت و توسعه رای ندهند، رفتار متقابل اردوغان و حزب وی را با یهودیان چگونه پیش بینی میکنید؟
شکی نیست که نفوذ یهودیهای ترکتبار در سیاست ترکیه کمتر خواهد شد. اما باید منتظر باشیم با توجه به قدرت و ابزارهایی که یهودیها در دست دارند واکنشهایی هم نشان دهند. یکی از این واکنشها میتواند سرمایهگذاری بر حزب مخالف حزب عدالت و توسعه باشد. همان طور که در این دوره انتخابات شاهد بودیم انسجام احزاب مخالف حزب حاکم بیشتر از دورههای گذشته بود. برخلاف آنچه برخی فکر میکردند محبوبیت حزب عدالت و توسعه بیشتر خواهد بود، این محبوبیت به جای خود، اما احزاب مخالف هم جلو آمدند و سرمایهگذاری بیشتری کردند. این امر نشان دهنده آن است که حمایتهای خارجی نیز از این احزاب وجود دارد و میتوان در چند سال آینده شاهد مخالفتهای بیشتر و ظهور رسانههای منتقد دولت در ترکیه باشیم.
در یک طرف روابط اسراییل و ترکیه، ایران است، با توجه به این امر معادله روابط ایران، ترکیه و اسراییل را چگونه توصیف میکنید؟
دورتر شدن ترکیه از اسراییل در صورت هوشیاری ایران و ارتباط مناسب با ترکیه به معنای نزدیک شدن ترکیه به ایران خواهد بود. البته در توضیح این امر باید گفت که الزاما دوری از اسراییل نزدیکی به ایران نیست، اما در این مورد خاص اگر ایران به دلیل حسن همجواری رابطه مناسبی داشته باشد، موجب نزدیکی به ترکیه خواهد شد.
همچنین باید اضافه کرد که نزدیک شدن ترکیه به ایران منافع بسیاری دارد، چراکه ترکیه دریچه خاورمیانه به اروپاست و این دریچه برای صادرات انرژی ما به اروپا نقش مهمی را ایفا خواهد کرد. در حقیقت باید گفت هماهنگی ایران و ترکیه برای منافع ایران در قفقاز، عراق و در سایر کشورهای آسیای میانه اهمیت خاصی دارد.
اما در مورد اسراییل موقعیت متفاوت است، حتی با ضعیفتر شدن سوریه در منطقه، ترکیه میتواند موقعیت استراتژیک اساسیتری به ویژه درمورد مناقشات اعراب و اسراییل بدست آورد. این جایگاه با توجه به دوری ایران از سرزمین فلسطین میتواند به ایران نیز کمک کند، در عین حال نزدیکی ترکیه به ایران و همصدایی ترکیه با ایران در مورد فلسطین، شکست فاز آخر جنگ روانی اسراییل علیه ایران و همچنین انزوای ایران در جامعه بینالمللی است. این انزوا خودش نیز یک سری پتاسیلهایی برای محکومیت به دنبال داشت که به نظر میرسد در نهایت بازنده اصلی چنین تحولی نه فقط دولت رژیم صهیونیستی، بلکه عواملی که در دولت رژیم صهیونیستی طرفدار قدرت سخت و معتقد به مقابله و رویایی نظامی بودند، شدند.
نظر شما :