ایران و مصر دو نگرش ناهمسو
این دو سیگنال نشان داد دولت فعلی مصر تمایلی به رابطه با ایران ندارد، بویژه که آقای نبیل العربی وزیر امور خارجه مصر با همتای ایرانی خود در اندونزی ملاقات کرد و سپس در بیانهای اعلام نمود مصر جدید با هیچ کشوری عداوت نخواهد داشت. اما برای برقراری رابطه با ایران باید منتظر تشکیل مجلس و انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل دولت جدید در مصر ماند تا پس از آن مسئله رابطه با ایران بررسی و در مورد آن تصمیم گیری شود. ترجمه عبارت یاد شده این است که تا پایان سال 2011 روابط ایران و مصر بر قرار نخواهد شد!؟
هیئت مصری یاد شده با یکی دو روز تاخیر به ایران رسیدند و با شخصیتهای متعدد ایرانی ملاقات کردند. سخنان مسئولان ایرانی را شنیدند و گاهی هم به آن واکنش نشان دادند. نگارنده با برخی از اعضای هیئت ملاقات کرد و از نقطه نظرات آنها آگاه شد. برخی از اعضای این هیئت پس از بازگشت به مصر طی مصاحبه و مقالاتی ارزیابی خود را از سفر به ایران اعلام کردند که قابل توجه است.
دکتر مصطفی نجار از اعضای جوانان انقلابی میدان تحریر و از بنیان گذاران حزب جدید التاسیس العدل در مصاحبه با روزنامه مصری یوم السابع بیان داشت که ایرانیها مرتب بر چند نکته تکیه میکردند؛ نخست اینکه انقلاب مصر ادامه انقلاب اسلامی ایران است، دیگر اینکه شما قصد دارید بر سر انقلابتان با آمریکا معامله کنید، انقلاب شما اساسا انقلاب نبود، زیرا فاقد رهبری بود و سخنانی از این دست که موجب اعتراض هیئت مصری شد. ما به ایرانیها گفتیم که انقلاب مصر هیچ ربطی به انقلاب سی سال پیش ایران ندارد. انقلاب شما دینی بود و روحانیون آن را رهبری کردند و انقلاب ما مردمی و ضد ظلم است و جوانان آن را هدایت و همه اقشار مردم از مسیحی و مسلمان در آن مشارکت نمودند.
یکی دیگر از شرکت کنندگان در اعتراض به سخنان رهبران ایران که حسنی مبارک را فاسد و مزدور آمریکا خطاب کرده، نوشته است که حسنی مبارک خوب و یا بد، مسئله داخلی مصریها است و ربطی به ایرانیها ندارد و آنان نباید در مورد وی و یا محمد انور سادات ناسزا گوئی کنند! وائل الابراشی از روزنامه نگاران برجسته مصری و عضو هیئت یاد شده نیز به مواضع ایرانیان در قبال سادات و حسنی مبارک و تاثیر پذیری انقلاب مصر از ایران اعتراض نموده و نوشته است: علت پیروزی زود هنگام انقلاب مصر ناشی از عظمت و حضور همه اقشار مصری در آن است و نباید ازاین بابت به انقلاب مصر خرده گرفت.
استاد جمال الدین از اساتید برجسته زبان و ادبیات فارسی که کتابهای متعددی را از فارسی به عربی ترجمه و منتشر کرده، با خشم نسبت به سخنان آقای رحیم پور ازغدی که به عنوان فیلسوف انقلاب اسلامی ایران سخنرانی کرده است، میگوید: سخنان وی در خصوص فروش انقلاب مصر به آمریکا بسیار توهین آمیز بود. همچنین انقلاب مصر با انقلاب ایران بسیار متفاوت است و مصریها علیه ظلم و فساد انقلاب کردند و امیدواریم این انقلاب دستآوردهای خوبی برای آنان داشته باشد. ما هنوز در اول راه هستیم و الان با بیکاری دست و پنجه نرم میکنیم. محال است ما در میادین قاهره چوبه دار بر پا کنیم و به اعدام مخالفان بپردازیم. این سخنان را دیگر اساتید زبان و ادبیات فارسی هم بیان میکردند.
به هر تقدیر باید یاد آور شد ایران و مصر دو نگرش ناهمسو در برخی از مسائل دارند. آنان از تحقیر شدن احساس نفرت میکنند و دوست ندارند کسی بر ایشان فخر بفروشد. در دورانی که در مصر زندگی میکردم، بارها اصطلاح "غطرسة" را از ایشان میشنیدم. مهاجرانی که برای کار به کشورهای عرب ثروتمند حاشیه خلیج فارس رفته و بازگشته بودند، این اصطلاح را برای آنها به کار میبردند. غطرسه به معنای غروری است که موجب تحقیر دیگران میشود.
مصریها بسیار میهن پرست هستند تا جائی که حاضر نیستند افراد بیگانه نسبت به شخصیتهای دیکتاتور ایشان هم ناسزا بگویند. خود ایشان ستمگری آنان را نفی کرده و علیه ایشان انقلاب کردهاند، اما این اقدام را برای بیگانگان روا نمیدارند! نگاه ایشان نسبت به محمد انور سادات رئیس جمهور اسبق مصر با ما بسیار متفاوت است. از اینرو است که آنان نام گذاری خیابانی به نام خالد استامبولی قاتل سادات را از جانب ما بر نمیتابند و همچنان خواستار تغییر نام آن میباشند.
مصریها بسیار اهل تسامح و تساهل هستند و از کسانی که مثل خودشان بی تکبر باشند، استقبال میکنند. نگاهی به تاریخ گذشته این ادعا را ثابت میکند. وقتی مرحوم شیخ محمد تقی قمی به مصر رفت با همین روحیه توانست جایگاه رفیعی در میان ایشان پیدا کند و به کمک دوستان مصری دار التقریب را بنا نهاد و کاری کارستان کرد. اکنون هم مصریها از هر کسی که پرچم تقریب و وحدت اسلامی را بلند کند، حمایت میکنند و بارها از برخی گروهها مثل شیعه و وهابی[1] که نگرش تندروانهای در آنجا داشته و این پندار را در ایشان تقویت کرده که آنان قصد تغییر مذهب ایشان را دارند، انتقاد کرده و جلوی فعالیت آنها را گرفتهاند. در عوض تاریخ گواهی میدهد که دار التقریب بسیاری از آثار شیعه را هم چاپ کرد و علمای بزرگ مصر نظیر شیخ شلتوت هم بر این آثار مقدمه نوشتند. این روحیه در میان مصریها تا آن اندازه قابل تامل است که شیخ شلتوت وقتی صداقت و همدلی شیخ محمد تقی قمی را به عنوان یک شیعه دید، برای نخستین بار در تاریخ مذاهب اسلامی فتوا به جواز مذهب شیعه به عنوان مذهب پنجم اسلامی داد، کاری که علمای ما هنوز انجام ندادهاند. برخی از اعضای سابق دار التقریب تعریف میکردند که ما ساعتها بر سر مسائل مختلف بحث و گفتگو میکردیم، موقع اذان نماز جماعت میخواندیم. سپس مستخدم دار التقریب مقداری نان و پنیر میآورد و ما ناهار و یا شام میخوردیم و هر کس به منزل و یا سراغ کار خود میرفت.
مصریها بر خلاف ما ایرانیان بسیار قناعت پیشه هستند و همین مسئله باعث آرامش روحی و روانی ایشان شده است. در رانندگی خیلی قواعد رانندگی را رعایت نمیکنند. در برخی از خیابانهای باریک ممکن است رانندهای را ببینید که خلاف جهت، رانندگی میکند، ولی مصریها خیلی راحت به او راه میدهند. در تصادفات رانندگی بسیار با گذشت هستند. گاهی با ذکر این جمله "صل علی النبی" و یا "مالش"(به معنای شرمندهام)، همه چیز تمام میشود. تقریبا محال است به دلیل این مسائل با یکدیگر دست به یقه شوند. چیزی که در میان ما امری عادی است. آستانه تحمل آنها با ما اساسا قابل مقایسه نیست. همچنین ایشان به دلیل انس بیشتر با قرآن، در عمل به دستورات آن از ما سبقت گرفتهاند. به عنوان مثال در دوران انقلاب ایشان شاهد بودیم که آنان حتی یک بار هم مرگ بر مبارک نگفتند و شعارشان این بود که مبارک باید برود. این رفتار ایشان بر گرفته از آیه قرآنی است: ولاتسبوا الذین یدعون من دون الله (آنانی که دعوت به غیر خدا میکنند، یعنی مشرک هستند را هم ناسزا نگوئید). در حالی که برخی از ما، حیات خود را در مرگ دیگران میبینند. از اینرو شعار مرگ بر.. جزء لایتجزای رفتار ما ایرانیان میباشد. کافی است کسی کمترین اختلافی فکری با ما داشته باشد، بلافاصله با شعار مرگ بر .. مواجه خواهد شد. زنان مصری اکثرا با حجاب هستند، اما بی حجاب هم در میان ایشان وجود دارد، با این وجود اکثر قریب به اتفاق ایشان نماز میخوانند، روزه میگیرند و همواره به ختم قرآن مشغولند! جالب اینکه کسی هم آنان را مجبور به این کار نکرده است.
مصریها بسیار خونگرم، ساده، بی تکلف و دوست داشتنی هستند. ایشان ضرب المثلی دارند مبنی بر اینکه "هر بیگانهای که از آب نیل بنوشد بار دیگر به مصر باز خواهد گشت". به نظر میرسد آب نیل بهانه است و این رفتار خوب آنها است که دیگران را جلب و جذب میکند.
پیشهاد: تا پایان سال 2011 چند ماه باقی مانده است، از اینرو پیشنهاد میشود دستگاه دیپلماسی ایران به جای اصرار بر ایجاد رابطه فوری با مصر – که بارها از زبان بسیاری از مسئولان به شکل شتابزدهای بیان شده و میشود – به مطالعه عمیق در مورد مصر بپردازد و از اساتید دانشگاههای ایران در این زمینه استمداد نموده و حاصل مطالعات آنها را در قالب چند کتاب اساسی منتشر نماید تا همه صاحب نظران با مطالعه و بررسی آنها به این سیر و مسئله کمک نمایند و ان شاء الله شاهد برقراری روابط میان دو کشور– نه از سر اضطرار، بلکه در نتیجه شناخت متقابل – باشیم. همان نکتهای که قرآن به آن اشاره میکند. یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر. (ای مردم، ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را به شکل اقوام و قبایل در آوردیم تا یکدیگر را بشناسید. بی گمان گرامی ترین شما نزد خداوند، پروا پیشه ترین شما است. و خداوند دانای کارشناس است[2]). به امید آن روز.
[1] - شیعیان تندرو و اخباری آن روی سکه وهابیون هستند. روش هر دو یکسان میباشد. تکفیر و یا توهین به طرف مقابل از جانب ایشان کاری ساده و پیش پا افتاده است. رفتار این شیعیان هیچ ربطی به امام علی و منش و اخلاق وی ندارد. تنها وجه مشترک، تشابه اسمی است.
[2] - قرآن کریم، سوره حجرات، آیه 13.
نظر شما :