پیمان استراتژیک یا پایگاه نظامی ‌آمریکایی؟

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۱۸:۴۰ کد : ۱۲۸۶۱ آسیا و آفریقا
محمد ابراهیم طاهریان، سفیر سابق ایران در افغانستان در گفتاری برای دیپلماسی ایرانی با اشاره به اظهارات مشاور امنیت ملی افغانستان در مورد عدم مشورت با همسایگان در مورد امضای پیمان استراتژیک معتقد است امضای پیمان استراتژیک به افغانستان مربوط است، اما کسی در منطقه ایجاد پایگاه نظامی ‌آمریکایی در افغانستان را نمی‌پذیرد
پیمان استراتژیک یا پایگاه نظامی ‌آمریکایی؟
دیپلماسی ایرانی: اگر خیلی گذرا به سابقه سه دهه گذشته کشورافغانستان نگاه کنیم این گونه به نظر می‌رسد که هر گروهی، در هر زمانی که در این کشور به حکومت رسیده است، به دلیل مجموعه مشکلات و کمبودهایی که این کشور از آن رنج می‌برد و همچنین به دلیل جایگاه ژئوپلیتیک افغانستان که در خشکی محصور است، برای ایجاد یک نوع توازن همواره رویکرد و توجهی به یک قدرت فرامنطقه ای داشته است. در دهه 70 و 80 به نحوی به این مسئله خود را نشان داد و بعد از جنگ سرد نیز به شیوه ای دیگر.

به نظر می‌رسد دولتمردان امروز افغانستان نیز رویکرد گذشته را دنبال می‌کنند. آنها نیز به تصور ایجاد یک توازن قدرت و با اندیشه این که بعضی کمبودها را می‌توانند با اتحاد با قدرت‌های بزرگ و رویکرد به قدرت‌های فرامنطقه ای جبران کنند، به سراغ این نوع پیمان‌ها می‌روند. این رویکرد در حال حاضر در مسئله امضای پیمان استراتژیک بین کابل و واشنگتن مطرح است.

آنچه که مهم و قابل توجه است، این است که ابعاد این طرح و پیمان تا الان به طور رسمی‌روشن نشده است. به نظر می‌رسد آن چیزی که در حال حاضر مطرح شده درواقع سنگی بوده که در آب انداخته اند، تا موجی که ایجاد می‌کند را ارزیابی کنند. در واقع هر دو طرف این پیمان، یعنی کابل و واشنگتن می‌خواهند بازخورد چنین اتفاقی را هم در افکار عمومی‌منطقه و هم در مردم خودشان ببینند. بنابراین از این رو که ابعاد این پیمان مشخص نیست، نمی‌توان در مورد آن اظهار نظرکارشناسی کرد که تبعات امضای این پیمان چیست

با این وجود اگر چه حق هر کشوری هست که با هرکشور دیگری پیمان ببیند و بر اساس آن فکر کند که امنیتش بیشتری تامین می‌شود، اما قطعا اگر خروجی و ترجمه چنین پیمان‌هایی ایجاد پایگاه نظامی ‌باشد، به نظر می‌رسد که با مصالح منطقه سازگار نیست. به دلیل این که کارکرد کشورهای فرامنطقه ای در طول ده سال گذشته در افغانستان نشان داد که اصولا رویکردهای نظامی ‌و وجود نیروهای نظامی  ‌کار را پیچیده تر می‌کند.

بعد از ده سال، شما وقتی که به مجموعه تحولات افغانستان نگاه می‌کنید می‌بینید که اگر در دهه 90 یا اوایل قرن بیستم یعنی از 2001 به بعد جریان افراط در افغانستان دچار اضمحلال شد، امروز علی رغم حضور کشورهای فرامنطقه ای که بیش از 40 کشور را در بر می‌گیرند، جریان افراط خود را تحمیل کرده و یکی از عناصر مطرح در صحنه افغانستان است، هرچند با رفتارهای سلبی.

به نظر می‌رسد که اگر کارکرد پیمان استراتژیک، ایجاد پایگاه نظامی ‌در منطقه باشد، این اتفاق نه به مصلحت منطقه است و نه  منافع مردم افغانستان و تداوم صلح و امنیت در این کشور را تامین می‌کند. چرا که تجربه گذشته حال افغانستان نشان داده راهکارهایی که فرامنطقه ای باشد و راهکارهایی که بومی‌نباشد، جواب نمی‌دهد و باید به سمت رویکردهای منطقه ای حرکت کرد.

 بنابراین از آنجا که ابعاد پیمان مشخص نیست نمی‌توان در مورد آن به طور دقیق اظهار نظر کرد ولی در یک ارزیابی کلی می‌توان اشاره کرد که اگر منظور کسانی که از امضای این پیمان حمایت می‌کنند، ایجاد پایگاه باشد، به نظر می‌رسد این مسئله نه تنها گره ای از کار فروبسته افغانستان باز نمی‌کند بلکه مشکلی بر مشکلات افغانستان خواهد افزود.

ملت افغانستان نشان داده اند که چنین چیزی را بر نمی‌تابند. اگر قرار بود که پایگاه نظامی ‌خارجیان و حضور نظامی ‌دیگر کشورها را بپذیرند، آن چیزی که در دهه 70 و 80 در دوران جنگ سرد اتفاق افتاد را می‌پذیرفتند و این همه هزینه برای مبارزه با خارجی‌ها نمی‌پرداختند. این که در حال حاضر ضرورت ایجاد پایگاه خارجی در افغانستان چیست سوالی است که باید پاسخ داده شود و به نظر می‌رسد به هر علتی هر دو طرف قضیه یعنی آمریکا و افغانستان علاقه مندند در این مقطع به چنین سوالاتی مبهم پاسخ دهند و تاکنون در این مسئله شفافیت به خرج نداده اند.

در مورد اظهارات آقای اسپنتا مشاور امنیت ملی افغانستان که روز دوشنبه ۲۶ اردیبهشت، در نشست پرسش و پاسخ با اعضای مجلس نمایندگان افغانستان حضور یافته بود و گفته بود که افغانستان در مورد امضای پیمان استراتژیک با آمریکا با کشورهای همسایه مشورت نمی‌کند باید گفت مقامات افغانستان قطعا حق دارند که در مورد امنیت کشورشان تصمیم بگیرند، ولی نمی‌توانند باهزینه دیگران حکومت کنند. نباید فراموش کرد که در طول سه دهه گذشته مجموعه وقایع افغانستان به همسایگان، خصوصا ایران هزینه‌های فراوانی تحمیل کرده است.

در سه دهه گذشته به طور متوسط بیش از یک و نیم میلیون مهاجر از افغانستان به ایران آمده اند و بازگشته اند. به عبارت دیگر یعنی این که یک بار کل جمعیت افغانستان به ایران آمده اند و رفته اند. در کنار این، مشکلات بهداشتی، امنیتی و مواد مخدر نیز بوده است. به هر حال توقع ایران از افغانستان و دیگر همسایگان اش این بوده است که حداقل وظایف همسایگی را مطابق با عرف و قوانین موجود انجام دهند. در برخی موارد مشخص می‌شود که آنها توانایی این کار را نداشته اند و این اتفاق رخ نداده است.

پس در مورد این مسئله که هرچه در آن کشور می‌گذرد فقط به این کشور مربوط است باید اشاره کرد در مورد این پدیده به خصوص، اگر بحث پیمان استراتژیک است، طبیعی است که نباید از کسی اجازه بگیرند و خودشان می‌توانند در این راستا تصمیم بگیرند. اما آنها باید توجه داشته باشند که اقدامی‌که باعث بروز تشنج در منطقه شود پذیرفته نیست. چرایی این موضوع به استدلالی برمی‌گردد که در دوران جنگ سرد نیز استفاده می‌کردند.

حاکمان در کابل در آن زمان نیز می‌گفتند اگر ما تقاضای کمک از شوروی کرده ایم به کسی ربطی ندارد. با این حال بعدا دیدیم که این مسئله به همسایگان هم ربط پیدا کرد. بخشی از این حاکمیت امروز جزئی از مجاهدین بودند و می‌دانند همسایگان کمک کردند و هزینه دادند. مردم افغانسان نیز بیشترین هزینه را از مال و جانشان داند. بنابراین اگر به گذشته افغانستان نگاه کنیم این مسئله از این منظر پذیرفته نیست.

بنابر این این موضوع باید شفاف شود که آیا امضای پیمان استراتژیک منجر به ایجاد پایگاه نظامی ‌خواهد شد یا خیر. کارشناسان بر این باورند که منطقه و افغانستان پذیرای  پایگاه نظامی ‌آمریکایی در افغانستان نیست.

 

نظر شما :