روابط خراب شود، اعراب ضرر می‌کنند

۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۰ | ۲۱:۳۷ کد : ۱۲۰۹۶ اخبار اصلی
در طول 32 سال حکومت جمهوری اسلامی ایران، نگاه حکومت‌های عربی به ایران بیش از آن که رابطه‌ای عمیق و دوستانه باشد، رابطه‌ای رقابتی و در برخی مواقع حتی تهدیدآمیز بوده است.
روابط خراب شود، اعراب ضرر می‌کنند

دیپلماسی ایرانی: روابط ایران با جامعه عربی عموما رابطه نزدیک و حسنه‌ای نبوده است. در طول 32 سال حکومت جمهوری اسلامی ایران، نگاه حکومت‌های عربی به ایران بیش از آن که رابطه‌ای عمیق و دوستانه باشد، رابطه‌ای رقابتی و در برخی مواقع حتی تهدیدآمیز بوده است. می‌توان گفت ایران و جامعه عربی بیش از آن که به فکر گسترش روابط باشند در حقیقت بیشتر یکدیگر را هم تحمیل می‌کردند که البته این ویژگی نزد همسایگان عرب ایران بیش از ایرانی‌ها بوده است. کما این که ماهیت ابتدایی تشکیل شورای همکاری خلیج فارس بیش از همه تحت فشار گذاشتن ایران و آنچه ادعای آنها مبنی بر اجماع برای مهار ایران بوده است. یا در طول 8 سال جنگ تحمیلی اکثریت اعراب در کنار رژیم بعثی ایستادند و در جبهه صدام حسین با ایران جنگیدند. حتی پس از سقوط رژیم بعث در عراق در سال 2003، رویکرد اعراب به ایران بیش از پیش خصمانه شد که ادعای واهی تلاش ایران برای تشکیل هلال شیعی که ملک عبدالله، پادشاه اردن آن را بیان کرد، زاییده همین دوران است. بگذریم از ادعاهای واهی اماراتی‌ها بر سر سه جزیره تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی یا اختلاف بر سر نام خلیج فارس یا ادعاهای همیشگی عربستان علیه ایران که دائما ایران را تهدید منطقه‌ای می‌خوانده تا آنجا که بر اساس اسناد ویکی‌لیکس از امریکایی‌ها می‌خواهد که سر ایران را که او افعی می‌نامد، ببرند.

سایت اینترنتی شبکه خبری الجزیره، یادداشتی را به قلم یاسر الزعاتره، روزنامه‌نگار اسلام‌گرا و مشهور فلسطینی منتشر کرده و نوشته است: آنچه از اسناد ویکی‌لیکس منتشر شده نشان می‌دهد که روابط ایران و اعراب بیش از آن که جنبه عمقی و واقعی داشته باشد در حد حرف و صحبت‌های گذرا بوده و بیشتر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس تمایل داشتند که واشنگتن حمله نظامی به ایران انجام دهد. بر اساس همین دیدگاه بود که امریکایی‌ها میلیاردها دلار اسلحه به کشورهای عربی فروختند و روابط سیاسی و اقتصادی بسیار نزدیکی با واشنگتن ایجاد کردند. روابطی که بیش از همه به نفع دولت عبری است تا بتواند فشارش را به ایران افزایش دهد. رژیمی که رویکرد خود را تا کنون به ایران هسته‌ای تغییر نداده و آن را تهدیدی وجودی برای خود می‌داند به خصوص که ایران از نیروی مقاومت حمایت می‌کند.

در ادامه این یادداشت می‌خوانیم: اما این رفتارها طی سال‌های گذشته عادی بود و هر دو طرف به نوعی با آن کنار آمده بودند تا این که در هفته‌های اخیر روابط ایران با شورای همکاری خلیج فارس تا به آنجا تیره شد که در نشست ریاض ایران را رسما به دخالت در امور داخلی کشورهای خلیج فارس و منطقه متهم کردند و تهران نیز حرکت عربستان در ورود نیروهای نظامی به بحرین برای سرکوب حرکت مردمی این کشور را حرکتی ناصواب دانسته و از این کشور خواست نیروهای خود را فورا خارج کند. زمانی که کویت اعلام کرد شماری ایرانی را به اتهام جاسوسی محکوم کرده و برای سه نفر نیز حکم اعدام بریده روابط ایران با شورای همکاری خلیج فارس باز هم تیره‌تر شد.

در ادامه این یادداشت آمده است: بسیار سخت است که تصور کنیم رایحه انقلاب‌های عربی و طوفان تغییری که منطقه را در نوردیده در این افزایش تنش‌ها تاثیر نداشته است. اتحادیه عرب از جمله شورای همکاری خلیج فارس از این تغییرات بیشترین نگرانی را دارند. این درست است که وجود اکثریت شیعه در بحرین باعث نگرانی حاکمان عربی شده ولی حقیقت این است که این نگرانی بیش از همه به دلیل حرکت‌های مردمی و اصلاح‌طلب در کشورهای این منطقه است. موضوعی که عربستان سعودی به هیچ وجه حاضر نیست کوچکترین آن را بپذیرد.

نویسنده سپس می‌نویسد: بسیاری از کشورهای حاشیه خلیج فارس بر این اعتقادند که افزایش تنش‌ها در برابر ایران باعث می‌شود تا در داخل جوامع یک‌پارچگی ایجاد شود به ویژه این که حساسیت‌های مردم خلیج فارس علیه ایران نیز با این وضعیت کاهش می‌یابد و این در نهایت به ضرر کشورهای عربی تمام خواهد شد. نباید فراموش کرد که بر اساس معادلات سیاسی تنش‌ها به زودی پایان می‌گیرند و این تنها خشم ملت‌ها از دولت‌ها است که باقی می‌ماند. به هیچ وجه منصفانه نیست که این حقیقت را رد کنیم که مردم منطقه خلیج فارس مطالباتی دارند که به آنها توجه نمی‌شود، حتی اگر این تحرکات طایفه‌ای باشد باز هم نمی‌توانیم منکر شویم که به حق نیستند.

نویسنده در ادامه یادداشت می‌نویسد: بر کسی پوشیده نیست که ایران با حمایتش از جریان مقاومت فلسطینی مقبولیت و محبوبیتی بی‌نظیر برای خود در منطقه عربی ایجاد کرد. اما حکام نمی‌خواهند به این حقیقت اعتراف کنند. از این رو هنگامی که حزب الله که آن همه دستاورد مهم برای جامعه عربی داشته و توانسته کیان صهیونیستی را در هم شکند، کشورهای عربی به جای حمایت از آن، حزب الله را زاییده یک جنبش شیعی می‌دانند و با طایفه‌ای کردن موضوع پیروزی‌های آن را فقط برای یک جریان خاص قلمداد کرده‌اند. این خطرناک‌ترین نوع دیدگاهی است که می‌توان به تحولات و تغییرات منطقه داشت. بی‌شک درگیری طایفه‌ای میان مسلمانان فاجعه‌ای بزرگ برای همه به دنبال خواهد داشت.

نویسنده در ادامه یادداشت خود می‌نویسد: این در حالی است که مصر پس از انقلاب به رغم وجود اختلاف‌های بسیار با ایران گفت که ایران دشمن نیست و باید فصل تازه‌ای از روابط با تهران برقرار کرد. ظاهرا رهبران عربی به این موضوع توجه نمی‌کنند که هنگامی که مصر با ایران همراه شود و عادی‌سازی آنها به اندازه‌ای پیش رود که یک پیمان مهم منعقد شود آنگاه کسی که بیشترین ضرر را خواهد دید کشورهایی هستند که با ایران از در دشمنی در آمدند. به خصوص این که با توجه با روابط نزدیک ایران با ترکیه و ترکیه با مصر شاهد ایجاد هم‌پیمانی منطقه‌ای با محوریت ایران – مصر – ترکیه خواهیم بود که در نهایت این اتفاق به ضرر کشورهای حاشیه خلیج فارس تمام خواهد شد.

نویسنده در نهایت می‌نویسد: فرصت برقراری رابطه حسنه با ایران امری ایجاب است که فارغ از هر گونه نگاه قومی سودمندی آن به حساب همه نوشته می‌شود. نباید فراموش کرد که روابط عمیق بین مردم منطقه از شیعه و سنی گرفته تا ایرانی و عرب باعث خواهد شد تا نزدیکی طبیعی میان مردم به وجود آید که این مسئله در نهایت به عبور مردم از حکومت‌ها منجر خواهد شد. آن گاه آن کسی که بیش از همه از این نزدیکی ضرر می‌بیند حاکمانی خواهد بود که نمی‌بینند بر روی حبابی دشمن‌تراشی کرده‌اند که مردمانش عمیقا با برداران مسلمان ایرانی دوست و نزدیکند.


نظر شما :