تصور ژئوپليتيک آمريکا؛ ماهيت و پىآمدها
آمريکا چه برداشت و تصورى از موقعيت خود در جهان دارد؟ اين پرسش که حول مفهوم تصور ژئوپليتيک (Geopolitical Imagination) شکل مىگيرد، روشنکننده خطوط فکرى و عملياتى سياست خارجى اين کشور به عنوان يکى از اصلىترين بازيگران سياست بينالمللى است.
شناسايى ماهيت تصور ژئوپليتيک آمريکا با هژمونى آن پيوند خورده و خود يکى از مبانى توليد چالشهاى بزرگ رفتار بينالمللى واشنگتن است.
«ديويد کالئو» David Calleo، استاد برجسته سياست خارجى و رئيس دانشکده مطالعات پيشرفته روابط بينالملل دانشگاه «جان هاپکينز» در کتاب جديدالانتشار خود با عنوان «حماقت قدرت: خيالپردازى آمريکا در مورد جهان تکقطبى»، Follies of Power: America’s Unipolar Fantasy در بحثى نسبتاً جامع اظهار مىدارد که آمريکا تصور ژئوپليتيکى جهان تکقطبى را داشته و اين تصور ژئوپليتيکى، ريشهدار و در ذهنيت نخبگان سياست خارجى آمريکا جا افتاده است. براساس اين تصور، آمريکا در محور و مرکز جهان تکقطبى، و هژمون مسلط در آن است. کالئو زمينه اين تصور ژئوپليتيک را عمدتاً در تحولات دهههاى ابتدايى و ميانى قرن بيستم جستجو مىکند. تحولاتى که با مطرح شدن قطب شرق و قدرت نظامى شوروى و نظام جنگ سرد، خيالپردازانه بودن اين تصور ژئوپليتيک را به چالش جدى کشيد، اما بعد از فروپاشى شوروى، تصور ژئوپليتيک جهان تکقطبى بر ذهنيت استراتژيک نخبگان آمريکايى سايه افکند، به گونهاى که اوباما در کابينه اوباما از حضور جهان تکقطبى سخن نمىگويد، آنچه که او با عنوان «لحظه آمريکايى پايان نيافته است» از آن ياد مىکند و تأکيد پىدرپى او بر «رهبرى آمريکا»، چيزى جز تداوم تصور ژئوپليتيک فوقالذکر نيست.
شيوه دستيابى به رهبرى جهانى آمريکا در دورانهاى مختلف، ممکن است با يکديگر متفاوت باشد، اما اصل مفهوم، از پايدارى خاصى برخوردار است. آنچه که اوباما به عنوان چندجانبهگرايى، مخصوصاً در قالب نهادهايى چون گروه8، گروه20 و شوراى امنيت انجام داده است و در اجلاس سران در تورنتوى کانادا در هفته آخر ژوئن 2010 (هفته اول تيرماه 1389) دنبال کرد، بر اين فرض بنا شد که آمريکا ظرفيت مديريت جهان را داشته و جهان پذيراى مديريت آمريکاست.
اما کالئو ايده جهان تکقطبى مطلوب آمريکا را بهخاطر کثرت، تعدد و پراکندگى کانونهاى قدرت، خيالپردازى مىداند. بهعلاوه هرجا که هژمون و هژمونى مطرح شود، مقاومت به صورتهاى گوناگون بروز مىکند. به عبارت ديگر در کنار همکارى با آمريکا، بازيگران قدرتمند الزاماً به رهبرى آمريکا تن نمىدهند.
همچنين بايد درنظر داشت که تغييراتى که در جهان در دو دهه بعد از پايان جنگ سرد به وجود آمده، جدى است و تأثيرى مهم بر ساختار قدرت در نظام بينالمللى خواهد داشت. در اين خصوص، نوشته خداحافظى «مويسه نيم» Moisenaim که سردبيرى مجله سياست خارجى
Foreign Policy را براى حدود 14 سال از 1996، تا 2010 به عهده داشت، در شماره ماه مه و ژوئن آن نشريه (ارديبهشت و خرداد 1389) جالب است. وى مىنويسد: از 1996 که سردبيرى اين نشريه را آغاز کرده، تاکنون صادرات چين نه برابر و اقتصاد هند نسبت به آن زمان سه برابر بزرگتر شده است.
متکثر بودن منابع و مراکز قدرت را بايد در کنار نحوه نگرش مردم جهان مورد مداقه قرار داد تا چالشهاى تصور ژئوپليتيکى آمريکا روشنتر شود. نظرسنجى مؤسسه «پيو» Pew از افکار عمومى جهان، که خلاصه آن در شماره19 ژوئن 2010 اکونوميست (29/3/89) منتشر شد، نشان مىدهد که در کشورهاى مسلماننشين مصر، لبنان و ترکيه، اعتماد به اوباما نسبت به سال پيش کاهش چشمگير يافته و در پاکستان فقط 8درصد مردم اوباما را باور دارند. اين نظرسنجىها در کنار متن پرغليان خاورميانه، افغانستان و پاکستان، نشان مىدهد که بين تصور ژئوپليتيکى آمريکا و واقعيتهاى منطقهاى و بينالمللى، فاصلههاى پرچالش وجود دارد.
نظر شما :