امنیت سازی
نویسنده خبر:
دکتر محمود واعظى
مقاله اى درباره بازیگران و رویکردهای متنوع در عراق
بازیگران و رویکردهای متنوع در عراق امنیت سازی
روندهای سیاسی وامنیتی در سطح جهانی رابطه تنگاتنگی با امنیت درخاورمیانه دارند. به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران، بدون موفقیت در ایجاد امنیت در منطقه خاورمیانه، تحقق امنیت بین المللی امری ناممکن به نظر می رسد. در سطح منطقه خاورمیانه نیز عراق در سال های اخیر به عرصه و کانون اصلی تحولات امنیتی تبدیل شده است؛ به گونه ای که ایجاد امنیتی پایدار درخاورمیانه در وهله اول مستلزم پیشرفت ثبات و امنیت درعراق است. این موضوع به ویژه برای جمهوری اسلامی ایران به عنوان مهم ترین همسایه عراق از اهمیت مضاعفی برخوردار است.
ضرورت امنیت سازی درعراق
اهمیت ثبات وامنیت سازی درعراق پس از صدام و میزان تأثیرگذاری آن بر امنیت منطقه وجهان از چندین منظر قابل توجه و بررسی است:
اول اینکه عراق از منظر جامعه شناسی با بافت اجتماعی موزاییکی و شکاف های متعدد قومی و فرقه ای از قابلیت های بالایی برای انتقال تنش های اجتماعی و نا امنیها و بی ثباتی ها به سراسر منطقه برخوردار است؛
دوم اینکه تحولات درونی عراق با منافع و برداشت های طیف وسیعی از بازیگران منطقه ای ازجمله ایران، کشورهای عربی و ترکیه پیوند خورده است و مناقشات و درگیری های داخلی این کشور می تواند موجب تشدید اختلافات در سطح منطقه ای شود؛
سوم اینکه امنیت سازی درعراق و موفقیت یا عدم موفقیت آن با منافع و اعتبار جهانی یکی از قدرت های جهانی یعنی ایالات متحده در ارتباط است و از این منظر امنیت عراق پیامدهای عمده ای برای سیاست وامنیت بین المللی در پی خواهد داشت.
بر این اساس، تحولات عراق به دلیل پیامدهای منطقه ای وجهانی آن، شرایطی را به وجود می آورد که درآن ایجاد ثبات و امنیت در این کشور ضرورتی اساسی می یابد؛ ضرورتی که با فوریت و حساسیت هایی عمده همراه است و هر گونه تأخیر در آن نتایج ناگواری را به دنبال خواهد داشت.
ایجاد ثبات و امنیت در عراق مستلزم همکاری و مشارکت بازیگران متعدد و مؤثر دراین خصوص در سطوح مختلف داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای است.
عوامل تأثیرگذارد داخلی برامنیت
در میان متغیرهای تأثیرگذار بر شرایط امنیتی عراق، مؤلفه های داخلی این کشور از جمله ساختار اجتماعی، فرهنگی ، سوابق و ذهنیت های تاریخی، عوامل سیاسی، اقتصادی و نیز ساختار و توانایی نظامی و امنیتی دولت عراق تأثیرگذار عمده ای دارند.
ساختار اجتماعی درعراق از زمان شکل گیری این کشور، مبتنی برشکاف های متعدد قومی- فرقه ای بوده است که به رغم تلاش های رژیم بعث برای تعریف یک هویت واحد عراقی، در زمان های مختلف مجدداً بروز کرده است. پیدایش سیاست مبتنی بر هویت های قومی و فرقه ای به عنوان اصلی ترین شیوه های تعریف خود اجتماعی و سیاسی و در نتیجه تضعیف انسجام اجتماعی از ویژگی های عمده عراق جدید است که برعرصه امنیت دراین کشور تأثیر بنیادین دارد. سیاست جدید مبتنی بر هویت قومی- فرقه ای مشکلاتی برای مدیریت جامعه عراق و امنیت سازی به وجود آورده است. اگر چه هویت های قومی و فرقه ای مشخصه مهم سیاست عراق در گذشته بوده اند، روندها و تحولات سیاسی جدید به تشدید آنها و در نتیجه به تشدید ناامنی در این کشور منجر شده است.
فرقه گرایی و قوم گرایی به عنوان اصلی ترین موانع امنیت سازی درعراق جدید به این دوره محدود نمی شوند ودرساختار اجتماعی واگرای عراق از یک سو و سیاست های فرقه ای - قومی رژیم صدام از سوی دیگر ریشه دارند. کشتار و اعمال تبعیض علیه شیعیان و کردها در دوره بعث و محرومیت آنها از قدرت سیاسی و نظامی رسمی برای تعقیب منافع وامنیت خود و سرکوب سایرگروه ها، از عوامل مؤثر عرصه سیاسی عراق بودند که شکاف های قومی و فرقه ای را تشدید کردند.
دردوره جدید، فقدان توافق و مصالحه سیاسی بین گروه های اجتماعی، به ویژه مقاومت اعراب سنی در برابر روند سیاسی جدید، در تشدید مشکلات امنیتی عراق بسیار تأثیرگذار بوده است. اهداف و منافع متفاوت و حتی متناقض گروه های شیعی، سنی و کرد در ساختار سیاسی عراق مانعی عمده برای ایجاد نهادهای سیاسی مشروع و مصالحه سیاسی است.
عـلاوه بـر اختلافات و تنش بین گروه های داخلی عراق، مخالفت و اقدامات خشونت آمیز گروههای افراطی سنی مرتبط با القاعده علیه دولت عراق، نیروهای آمریکایی و شهروندان عراقی، اصلی ترین نقش را در بروز و تداوم خشونت ها داشته است. هرچند اقدامات و سازماندهی شورشیان متشکل از بعثیون و گروه القاعده در ابتدا پراکنده و نسبتاً ضعیف بود اما به تدریج بر دامنه فعالیت های شورشیان افزوده شد و درسال 2006 به اوج خود رسید، گسترش اقدامات خشونت آمیز شورشیان- به ویژه علیه غیر نظامیان شیعی- باعث رادیکال شدن فضای داخلی عراق و افزایش خشونت های فرقه ای به خصوص بعد از انفجار سامرا در فوریه 2006 شد.
در سال 2007، مواردی چون قانون توزیع درآمدهای نفتی و تعدیل قانون بعثی زدایی، منابع اختلاف در میان گروه های عراقی را تا حدودی کمتر ساختند اما همچنان برخی از اختلافات اساسی چون فدرالیسم به قوت خود باقی هستند و در آینده نیز به عنوان منبع تنش باقی خواهند ماند. ظهور « شوراهای بیداری» و مبارزه آنها با القاعده در تغییر شرایط امنیتی ونیز تغییر رویکرد سنی های عراق مؤثر بوده است. اما این شوراها خود می توانند به منبع جدید تنش و عاملی برای تشدید مشکلات امنیتی تبدیل شوند.
در سطح داخلی، امنیت سازی درعراق نیازمند مشارکت، همراهی و تصمیم جدی گروه های قومی- فرقه ای مختلف داخلی عراق ازجمله گروه های شیعی و سنی و کرد است.
نادیده انگاشتن هریک از این گروه ها و توجه نکردن به منافع و دیدگاه های هریک از آنها در روند تحولات عراق نمی تواند باعث امنیتی پایدار و کال درعراق شود و در میان مدت و بلند مدت امنیت سازی را با موانع و چالش هایی روبه رو خواهد کرد. به رغم تلاش های مختلف برای وارد ساختن گروه های مختلف به عرصه سیاسی و انتقال رقابت ها و مناقشات بین گروهی از عرصه نظامی امنیتی به عرصه سیاسی، تداوم نا امنی ها در عراق حاکی از موفق نبودن کامل این تلاش ها و دشواری و پیچیدگی تعامل سیاسی و حل معضلات امنیتی در این کشور است.
هرچند در سال های گذشته برخورد امنیتی با گروه های سنی و شورشیان در دستور کار قرار داشت و گروههای شیعی عمدتا با روند سیاسی همسو بودند. اما تحولات اخیر در عراق و درگیری دولت با نیروهای جیش المهدی نشان داد که شرایط می توانند دچار تغییر شوند. این وضعیت همچنین نشان داد که لازم است به گروه های شیعی نیز بیشتر توجه شود و منافع و دیدگاه های سیاسی آنها بیشتر مد نظر قرار گیرد. بی توجهی به این گروه ها می تواند در بلند مدت روند امنیت سازی درعراق را با چالشی جدی مواجه سازد.
در این شرایط، با وجود برخی موفقیت های دولت مرکزی عراق وهمکاری بخش قابل توجهی از گروه های عراقی در روند جدید، امنیت سازی موفقیت امیز درعراق نیازمند تلاش های گسترده تر در سطح داخلی و همکاری و مشارکت بازیگران مؤثر منطقه ای و بین المللی است.
اهمیت امنیت عراق برای ایران
در سطح منطقه ای، کشورهای مختلفی در عراق دارای منافع و نقش هستند اما دراین میان ایران مؤثرترین بازیگر منطقه ای دراین کشور محسوب می شود. در طول دهه های گذشته، عراق برای ایران همواره یک تهدید امنیتی به شمار می رفته است. از دیدگاه ایران، بخش عمده ای از تهدیدات معطوف به امنیت ملی آن کشور از ناحیه عراق و رژیم بعث حاکم بر آن ناشی می شده است.
اما فروپاشی رژیم صدام و شکل گیری نظام سیاسی دموکراتیک و مبتنی بر مشارکت تمامی گروه های عراق در ساختار قدرت و به ویژه راهیابی گروه های شیعی در ساختار قدرت، شرایط جدیدی را ایجاد کرده که می تواند به پایان یافتن تهدیدات امنیتی عراق برای ایران و حتی تبدیل این کشور به شریک اقتصادی و سیاسی ایران منجر شود.
این فرصت تاریخی، ایران را به سوی حمایت همه جانبه از دولت جدید عراق از سال 2003 رهنمون شده و به رغم حمایت نکردن اغلب کشورهای منطقه از دولت عراق و فقدان مشارکت آنها در روند امنیت سازی دراین کشور، ایران سطح بالایی از توان وهمکاری خود را برای حمایت از دولت عراق و ایجاد ثبات و امنیت در این کشور بسیج کرده است.
این نوع نگاه و عملکرد ایران در قبال عراق پس از صدام باعث شکل گیری الگوهای تعاملاتی دوستانه بین ایران و عراق و دیدگاه همکاری جویانه متقابل درعراقی ها شده است. این الگوی تعاملاتی در طول سال های گذشته به دلیل سیاست غیردوستانه سایر بازیگران منطقه ای در قبال عراق تقویت شده است.
بر این اساس، نهادینه سازی ساختار سیاسی کنونی درعراق و ایجاد ثبات و امنیت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از اولویت واهمیت بالایی برخوردار است. دراین راستا، ایران همواره کمک های اقتصادی و حمایت های سیاسی متعددی از عراق به عمل می آورد و از سوی دیگر با توجه به روابط عمیقی که در طول 3 دهه گذشته با جناح های مختلف عراق اعم از شیعه، سنی و کرد داشته، درجهت ثبات سازی دراین کشور تلاش می کند.
تلاش برای رفع اختلافات گروه های عراقی از جمله راهبردهای ایران برای کمک به ایجاد ثبات و امنیت درعراق محسوب می شود.
از آنجا که وخامت شرایط امنیتی در عراق و افزایش احتمال شکست روند سیاسی- امنیتی دوره پس از صدام می توانست بار دیگر تهدیدات امنیتی به مراتب گسترده تری برای ایران به همراه داشته باشد، جمهوری اسلامی ایران به رغم داشتن روابط مخاصمه آمیز با آمریکا و با توجه به دعوت دولت عراق، مذاکره با آمریکا را برای کمک به برقراری ثبات درعراق پذیرفت.
با توجه به این مهم، ایران تعامل با آمریکا درعراق را بعنوان فرصتی مهم برای بهبود شرایط امنیتی رد رعاق و حل وفصل معضلات وچالش های امنیتی این کشور تلقی می کند. این احتمال وجود دارد که در صورت حسن نیت آمریکا این مذاکرات بتواند به تعامل بیشتر بین 2 کشور منجر شود.
تأثیر راهبردهای آمریکا بر نا امنی در عراق
آمریکا در ابتدای اشغال عراق درسال 2003 رویکرد یکجانبه گرایانه ای دراین کشور پیش گرفت و سعی کرد بدون توجه به نگرانی ها و منافع سایر بازیگران از مشارکت طرف های دیگر در روند تحولات عراق جلوگیری کند. استراتژی اولیه آمریکا در عراق ایجاد « دولت سرمشق» به منظور ایجاد تغییراتی وسیع تر در سراسر خاورمیانه بود اما به تدریج و با افزایش نا امنی ها و بی ثباتی ها درعراق آشکار شد که آمریکا به تنهایی و بدون کسب حمایت سایر بازیگران منطقه ای قادر نیست که دراین کشور ثبات و امنیت ایجاد کند.
آمریکا در طول 5 سال گذشته راهبردهای مختلفی را در عراق در پیش گرفته است. این راهبردها که تحت تأثیر شناخت ناکافی و تصورات نادرست آمریکا از محیط سیاسی و اجتماعی عراق و منطقه قرار داشته، عمدتا اشتباه و دارای پیامدهایی خطرناک برای امنیت عراق وخاورمیانه بوده است.
از جمله پیامدهای اصلی این راهبردها، وخامت شرایط امنیت انسانی درعراق است که آوارگی، مهاجرت و مرگ و میر سطح بالایی از جمعیت عراق در نتیجه نا امنی ها از ابعاد قابل توجه آن است. پیامد دیگر راهبردهای آمریکا گسترش تروریسم و تبدیل عراق به پایگاهی برای شکل گیری و پرورش گروه های تروریستی است. این پدیده قبل از اشغال عراق وجود نداشت و حضور وعملکرد نیروهای آمریکا درعراق دراین تأثیری مستقیم داشته است.
گسترش بی ثباتی در سطح خاورمیانه و کاهش اعتماد و تعامل مردم و دولت های منطقه از پیامدهای دیگر این استراتژی ها محسوب می شود. نارضایتی های درونی ناشی از طولانی شدن جنگ عراق و هزینه های انسانی و اقتصادی آن در درون آمریکا که در پیروزی دمکرات ها در انتخابات کنگره و توصیه های کمیته دو حزبی بیکر- همیلتون نمودار شد و همچنین ضرورت حل وفصل فوری تر مسائل عراق درچهارچوب ساختار سیاست خارجی آمریکا در سطح بین المللی باعث شد که آمریکا رویکرد یکجانبه گرایانه خود در عراق را به ظاهر تغییر دهد.
در رویکرد جدید غیر از اقدامات آمریکا در درون عراق، جلب همکاری و مشارکت بیشتر بازیگران منطقه ای و به ویژه ایران درایجاد ثبات و امنیت درعراق نیز مورد توجه آمریکا قرار گرفت.
از سوی دیگر، الزامات ساختار بین المللی و منطقه ای روند تحولات عراق، این تعامل و همکاری را ناگزیر ساخته است. ضرورت و فوریت موفقیت در پیشبرد روند سیاسی – امنیتی عراق از سوی آمریکا در چهارچوب رقابت آن با سایر قدرت های بزرگ و تأثیرگذاری این مسئله بر اعتبار جهانی آمریکا، جست وجوی راه های مختلف و به ویژه تعامل با بازیگران مؤثر به ویژه ایران را برای واشنگتن ضروری می سازد.
نکته مهم تر اینکه طرح های آمریکا تاکنون نتوانسته شرایطی ایجاد کند که بتوان بر مبنای آن آینده ای روشن و با ثبات برای رعاق متصور شد چرا که هنوز معضلات و چالش های سیاسی- امنیتی عمده ای دراین کشور وجود دارد.
در شرایط کنونی، هرچند بحران ودرگیری درعراق نسبت به گذشته تا حدی کمتر شده است، اما پیامدها و آثار راهبردهای اشتباه آمریکا همچنان باقی است. مهم تر اینکه هیچ طرح مشخص و قابل قبولی برای برون رفت از چالش های کنونی ارائه نشده و رویکرد سابق آمریکا کمابیش با ویژگی های عمده و پیامدهای ناگوار آن برای مردم عراق و منطقه تداوم دارد.
محور اصلی رویکرد آمریکا درعراق در 5 سال گذشته، یکجانبه گرایی، انحصار طلبی واجتناب از مشارکت دادن سایر بازیگران مؤثر منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است.
به رغم برخی نشانه ها مبنی برتمایل آمریکا به استفاده از سایر بازیگران در امنیت سازی درعراق، واقعیت ها حاکی از آن است که با وجود تبلیغات صورت گرفته، این تمایل در عمل بسیار محدود و غیر مؤثر بوده و اراده ای جدی برای مشارکت توأم با مسئولیت وایفای نقش سایر بازیگران در مقامات آمریکایی دیده نمی شود. این مسئله به تداوم ناکامی ها منجر می شود و هرگونه موفقیت اساسی در امنیت سازی درعراق مستلزم اتخاذ رویکردی جدید است.
نقش همسایگان در امنیت عراق
اگرچه جمهوری اسلامی ایران اصلی ترین بازیگر منطقه ای تأثیرگذار در روند امنیت سازی درعر اق محسوب می شود، اما کم توجهی به نقش سایر بازیگران منطقه ای مؤثر دراین حوزه ازجمله کشورهای عربی همسایه عراق وترکهی می تواند پیامدهای منفی و مخربی بر شرایط امنیتی در این کشور داشته باشد.
کشورهای عربی به دلیل کمرنگ تر شدن نقش اقلیت سنی در ساختار سیاسی جدید عراق و مشارکت اکثریت شیعی و کرد در روند سیاسی، از ابتدا سیاست ها و اقداماتی را درجهت ممانعت از پیشرفت روند سیاسی، طراحی کردند.
حمایت نکردن آنها از دولت جدید عراق تاکنون، واقعیت دستور کار سیاسی آنها بوده است و حتی نبود کنترل مرزی و ورود شورشیان خارجی امنیتی عراق را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
حمایت غیر مستقیم جامعه عرب از شورشیان سنی عراق و در نتیجه افزایش خشونت ها و ناامنی ها دراین کشور از یک سو و روی کار آمدن دولتی با اکثریت شیعه و کرد از سوی دیگر، به افزایش احساسات ضد آمریکایی درمنطقه مربوط می شود.
با وجود تلاش های آمریکا برای همراه ساختن کشورهای عربی با خود در روند سیاسی عراق و اعطای امتیازاتی چون وارد ساختن سنی ها در ساختار سیاسی- امنیتی جدید عراق و برگزاری اجلاس های همسایگان عراق در شرم الشیخ مصر واستانبول ترکیه درسال 2007 و اجلاس اخیر همسایگان عراق درکویت هنوز تردیدهای عمده ای درحمایت کامل، جدی وعملی کشورهای عربی از امنیت سازی درعراق وجود دارد.
ترکیه یکی دیگر از بازیگران منطقه ای تأثیرگذار در عراق است که دارای نگرانی های خاص خود در قبال تحولات این کشور است. ترکیه به ویژه نسبت به تحولات شمال عراق، روند خودمختاری کردها، وضعیت ترکمن های عراق و فعالیت نیروهای پ.ک.ک حساسیت دارد.
ترکیه همچنین خودمختاری و افزایش قدرت کردهای عراق را تهدیدی برای امنیت ملی خود می داند ودر تلاش است با استفاده از ابزارهای مختلف از این امر جلوگیری کند. با توجه به طرح مجدد تعیین وضعیت کرکوک و همچنین افزایش فعالیت های پ.ک.ک. ترکیه تهدیدات و عملیات های نظامی خود در شمال عراق را گسترش داده است. البته برخی تفاهم ها میان مثلث کردهای شمال عراق، آمریکا و مقامات ترک در روزهای اخیر نشانه ه ایی از کاهش سطح بحران را بروز می دهد.
اجلاس همسایگان عراق؛ اهداف و دستاوردها
اجلاس همسایگان عراق از جمله راهکارهای طراحی شده، برای افزایش مشارکت بازیگران منطقه ای در امنیت سازی در عراق بوده است. البته ابتکار اجلاس همسایگان در ابتدا با 3 کشور ایران، ترکیه و سوریه در زمان حکومت صدام تشکیل شد و سپس دیگر همسایگان عرب به آن افزوده شدند.
با گسترش ناآرامی ها در 2 سال قبل، اجلاس همسایگان در شرم الشیخ مصر به شکل گسترده و با حضور تعداد زیادی از کشورهای منطقه و خارج از منطقه تشکیل شد؛ به طوری که همسایگان هم اکنون در اقلیت هستند. با این حال، تلاش ها و گفت و گوهای 2 اجلاس قبلی در مصر و ترکیه نتوانست انتظارات مورد نظر برای عملکرد فعالانه تر کشورهای منطقه در عراق را محقق سازد. اجلاس سوم که اخیرا در کویت برگزار شد، 3 هدف زیر را دنبال می کرد:
امنیت عراق و مبارزه با تروریسم
ارتقاء روابط دیپلماتیک اعراق با عراق
بازسازی و بخشیدن دیون عراق
در میان 3 هدف فوق الاشاره ، موضوع امنیت سازی از مباحث کلیدی این اجلاس بود. نوری مالکی- نخست وزیر عراق- از کشورهای همسایه به دلیل عدم توسعه روابط خود با بغداد، نبخشیدن بدهی های عراق و همچنین جلوگیری از ورود شبه نظامیان به خاک عراق انتقاد کرد.
در اجلاس کویت علاوه بر نمایندگان 6 کشور همسایه عراق، مصر، کشورهای عرب خلیج فارس، 8 کشور بزرگ صنعتی جهان، اعضای دائم شورای امنیت و سازمان ملل، نمایندگان اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی هم حضور داشتند آمریکا روز قبل از تشکیل اجلاس همسایگان در کویت با تشکیل جلسه ای در بحرین با حضور 6 کشور شورای همکاری خلیج فارس، مصر، اردن وعراق سعی کرد با مطرح کردن تهدید ناشی از افزایش نفوذ ایران درعراق، کشورهای عربی را به مشارکت در امور عراق واز سرگیری روابط دیپلماتیک با این کشور ترغیب کند.
علاوه براین، با توجه به اینکه هنوز بین 56 تا 80 میلیارد دلار از بدهی های عراق بخشیده نشده و بیش از نیمی از طلبکاران در زمره کشرهای حاشیه جنوبی خلیج فارس هستند، تلاش هایی برای بخشودگی این بدهی ها و همچنین مشارکت اعراب در بازسازی عراق صورت گرفت.
هر چند دراین اجلاس، امیدهای اندکی برای بازگشایی سفارتخانه های عربی و بخشودگی بدهی ها مطرح شد، اما تحقق عملی حمایت اعراب از روند سیاسی و بهبود شرایط امنیتی عراق هنوز نیازمند گذشت زمان و انجام برخی تغییرات درعراق است. تلاش برای نزدیک ساختن کشورهای عربی به عراق با اهرم تهدید ایران، یکی از حربه هایی است که آمریکا درسال های اخیر به آن متوسل شده است.
اجلاس همسایگان عراق درمصر، ترکیه وکویت در راستای مشارکت دولت های منطقه در امر امنیت سازی درعراق برگزار شد اما افزایش تعداد شرکت کنندگان دراین گونه اجلاس ها به کاهش سطح اجماع و قدرت تأثیرگذاری آنها منجر شده است.
انتقادات مالکی از حمایت نکردن کشورهای منطقه، فقدان تلاش برای کنترل های مرزی ونبود روابط دیپلماتیک، معضلات ناشی از عدم همکاری های منطقه ای در امنیت سازی درعراق را نشان می دهد.
شرکت آمریکا دراین اجلاس ها و راهبردهای اعلامی این کشور هرچند در نگاه اول درجهت تشویق دولت های منطقه به حمایت از دولت مالکی قرار دارد اما آمریکا سعی دارد تا از این مسئله درجهت اجرای سیاست های منطقه ای خود استفاده کند.
از جمله این سیاست ها می توان به طرح اتهام نقش مخرب ایران در عراق جهت نگران ساختن اعراب، تأکید برتهدید منطقه ای ایران و کمرنگ کردن تهدید اسرائیل اشاره کرد.
نتیجه گیری: ضرورت های اتخاذ رویکرد جدید
شرایط عراق نیازمند رویکردی همکاری جویانه و مبتنی بر مشارکت توأم با ایفای نقش سایر بازیگران از سوی آمریکا و استفاده از تمامی ابزارهای نفوذ است. تحولات چند سال گذشته نشان میدهد که آمریکا به تنهایی و با تداوم رویکرد قبلی خود نمی تواند امنیت پایدار درعراق ایجاد کند و این امر حتی می تواند به وخامت اوضاع امنیتی دراین کشور منجر شود.
اظهارات و نشانه ها درداخل عراق نیز حاکی از تمایل فزاینده گروههای عراقی برای مشارکت سایر بازیگران مؤثر در امنیت سازی دراین کشور است. براین اساس، مشارکت سایر کشورهای منطقه و بازیگران فرامنطقه ای درامنیت عراق می تواند به بهبود شرایط و ثبات سازی منجر شود.
تعاملات ایران و آمریکا درعراق می تواند بخشی از رویکرد جدید باشد. این تعاملات که بر پایه ضرورت های ناشی از شرایط کنونی عراق و راهبرد ثبات محور از سوی ایران استوار است.
فی نفسه امری مثبت تلقی می شود اما تأثیرگذاری آن بر امنیت سازی در عراق مستلزم نگاهی متفاوت از سوی آمریکاست. به رغم انجام 3 دور مذاکره بین ایران وآمریکا درخصوص عراق، نتایج طبق انتظارات نبوده است و آمریکا کماکان بر رویکرد انحصار طلبانه خود تأکید دارد. تأثیر بخشی عینی مذاکرات و بهبود امنیت عراق در دوره های بعدی مذاکرات احتمالی، مستلزم اتخاذ رویکردی همکاری جویانه از سوی آمریکا است.
طرح اتهامات مختلف از سوی آمریکا در قبال ایران در روند برگزاری مذاکرات و رفتارهای متناقض مقامات آمریکا، سیاست مبهمی از سوی آمریکا را به تصویر می کشد که تردیدهای عمیقی در اراده آمریکا برای مشارکت دادن بازیگران مؤثر ایجاد می کند. این درحالی است که درخصوص قدرت نرم ایران در محیط پیرامونی خود و به ویژه عراق چندان تردیدی وجود ندارد.
همسویی از قدرت نرم با قدر سخت آمریکا می تواند برای ایجاد صلح و امنیت درعراق بسیار کارساز باشد و برعکس تقابل این 2 قدرت با یکدیگر می تواند پیامدهایی منفی برای عراق و منطقه داشته باشد.
نکته عمده ای که باید آمریکا در مذاکرات احتمالی آینده با ایران در بغداد مدنظر داشته باشد، این است که مذاکرات باید در مسیری مشخص و در جهت کسب دستاوردهای ملموس برای امنیت سازی درعراق و همچنین توجه به نگرانی های امنیتی مشروع ایران در قبال تحولات عراق به پیش رود.
از سوی دیگر، درک این نکته برای مقامات آمریکایی نیز مهم است که پیشبرد مذاکرات، مستلزم سطحی از اعتماد سازی متقابل است که با توجه به سیاست ها و اقدامات آمریکا در قبال ایران که با اتهام مداخله گری وا یجاد ناامنی همراه است، چنین چیزی امکان پذیر نیست.
موضوع مهم دیگر، انتقال مسئولیت ها، اختیارات و کمک های نظامی- امنیتی بیشتر به دولت مرکزی عراق از سوی مقامات آمریکا و ترغیب سایر بازیگران منطقه ای از جمله کشورهای عربی به حمایت سیاسی وامنیتی از دولت عراق است.
قدرت های اروپایی و اتحادیه اروپا که دارای منافع امنیتی و اقتصادی راهبردی درمنطقه خاورمیانه هستند، مسلما می توانند در تحقق سناریوی فوق مؤثر باشند.
کشورهای اروپایی با توجه به اتحاد و روابط نزدیکی که با آمریکا دارند، باید از ظهور افکار تقابل جویانه و انحصارگرایانه که متأسفانه در قشری از سیاستمداران آمریکا وجود دارد، جلوگیری کنند و از سوی دیگر در ارتباط با ایران به اقداماتی برای اعاده اعتماد این کشور که در پی سیاست های اروپا درقبال برنامه هسته ای ایران لطمه دیده دست بزنند.
نظر شما :