ایران و بين‌المللى شدن ديپلماسى

۰۳ بهمن ۱۳۸۶ | ۱۵:۵۲ کد : ۱۱۱۶۶ نگاه ایرانی
نویسنده خبر: محمد حسین عادلى
مقاله اى از مدير موسسه روند اقتصادى
ایران و بين‌المللى شدن ديپلماسى
 
ايران شايستگى داشتن وجهه‌ عمومى و نقش جهانى را دارد و براى رسيدن به اين هدف نيازمند ديپلماسى بين‌المللى است. بنابراين بايد در حل مناقشات جهانى و سياست‌گذارى‌ها نقش موثرى داشته باشد.
در بحث بین المللی شدن اهميت دادن به وجهه‌ى عمومى، حضور فعال در مناظرات جهانى، شرکت در اقتصاد جهانى و ايفاى نقش در حل مناقشات جهانى از عوامل لازم براى بين‌المللى شدن کشور است.
ديپلماسى به معنای مديريت روابط بين "کشورها" و "کشورها و عناصر ديگر" از طريق روش‌هاى صلح‌آميز يک ابزار است و کمتر پيش مى‌آيد که خود يک مقصد و هدف باشد.
به عقيده من هر کشور يا عنصرى بايد يک راهبرد خردمندانه در برابر جامعه بين‌المللى داشته باشد. اين راهبرد مى‌تواند واقع‌بينانه يا آرمان‌گرا باشد، اما منظور من راهبردى عملى و واقع‌بينانه است. دومين فرضيه من اين است که هر کشورى بايد درک درستى از قدرت نسبى خود داشته باشد و بداند از چه جايگاهى برخوردار است. سومين فرضيه من درک منافع ملى است، هر کشورى بايد درک درستى از منافع ملى خود داشته باشد. چهارمين فرضيه من اين است که هر کشورى بايد درک درستى از اهداف و مقاصد خود به عنوان يک ملت داشته باشد. بايد از خود سوال کنيم مى‌خواهيم به کجا برسيم؟ از چه مسيرى برويم؟ هر ملتى بايد هنگام برقرارى ارتباطات و کنش‌ها و واکنش‌ها به اين فرضيات توجه کند.
 
اهداف سياست خارجى بر چند مبنا قرار دارد؛ جستجو و تلاش در راستاى رسيدن به يک هدف خاص که در يک جنبش و حرکت آشکار مى‌گردد؛ و ديگر، تعريف منافع ملى است؛ بايد بفهميم به دنبال چه هستيم.
 
منافع ملى بر چهار دسته‌اند: دسته اول امنيت و قدرت (معمولا قدرت بازدارنده) است. دسته دوم پيشرفت اقتصادى پويا مى‌باشد؛ بر کلمه پويا تاکيد مى‌کنم، زيرا سرعت پيشرفت هر کشور بايد نسبت به ساير کشورها رقابت طلبانه باشد. اگر سرعت شما 5 و سرعت ديگران 8 باشد با گذشت زمان از سايرين عقب خواهيد ماند. سومين دسته سلامت و رفاه شهروندان است. چهارمين دسته داشتن سهمى منصفانه در ميان دولت‌هاى جهانى است. يک دولت هنگامى مى‌تواند به خود افتخار کند که در سطح دولت‌هاى جهانى باشد. موارد ذکر شده همگى جزو منافع ملى هستند؛ بنابراين اگر بخواهيم سياست خارجى را درک کنيم بايد تعريف درستى از اين چهار مورد داشته باشيم.
 
در يک راهبرد جهانى چندين مورد از اهميت بسيار برخوردار است. يکى از آن‌ها داشتن نگرشى پويا و توجه به همسايگى جهانى است. يعنى اگر چيزى خوب يا بد باشد هميشه به همين ترتيب نمى‌ماند؛ چرا که ما در جهانى زندگى مى‌کنيم که مرتب در حال تغيير و پيشرفت است. دومين مورد شرکت جمعى است؛ در جهان هيچ بازيکن تنهايى وجود ندارد که بتواند ادعا کند به تنهايى مى‌تواند هر کار دلش خواست انجام دهد. در نگرش پويا راهبرد حداکثر يا حداقل قابل قبول نيست. بايد مصالحه را به عنوان يک عامل اساسى فرا گرفت. مورد مهم بعدى نداشتن نگرشى ثابت و ايستا نسبت به جهان است؛ ما هميشه از دست جامعه‌ى بين‌المللى شکايت داريم و آن‌ها را عامل بازدارنده‌ى ما از پيشرفت و ترقى مى‌دانيم. با داشتن نگرشى ثابت همواره در مورد محدوديت‌ها و سرکوب شدن‌ها حرف زده و گفته‌ايم موقعيت کنونى خود را نمى‌توانيم تغيير دهيم.
 
هر کشورى بايد اين سوال را از خود بپرسد ما به کجا تعلق داريم؟ جهان داراى نظامى است که برخى مطابق آن رفتار مى‌کنند و برخى نمى‌کنند؛ سوال ما اين است: آيا ما به اين نظام تعلق داريم؟  آيا بخشى از اين جامعه‌ى بين‌المللى هستيم؟ اين رابطه بين ما، به عنوان يک ملت و جامعه‌ى‌ بين‌المللى بايد تعريف شود. اگر احساس مى‌کنيم خارج از آن‌ها قرار گرفته‌ايم و متفاوت از آن‌ها هستيم بايد وارد عمل شويم تا بتوانيم به اهداف خود برسيم. بايد عليه اين عمل غيرمنصفانه قيام کنيم، که البته اين امر نيازمند قدرت بسيارى است.
 
اين حرکت علاوه بر خارج از سيستم جهانى، بايد از درون آن نيز شکل بگيرد. درست است که هويت ما مشابه ديگر اعضاى جامعه‌ بين‌المللى نيست، اما ما بخشى از آن‌ها هستيم.
 
براى اقدام به اين کار از داخل سيستم جهانى به چندين مورد نياز داريم که اولين و مهم‌ترين آن ايجاد وجهه‌ و سيماى مناسب است. ما حتى به عنوان يک فرد در جامعه محلى نيز نياز به وجهه‌ى عمومى داريم تا بتوانيم در جامعه رابطه برقرار کنيم. اين امر يک روند است، روندى وقت‌گير که مى‌تواند خطر يا امنيت به همراه داشته باشد و گاهى حتى از به کارگيرى قدرت نيز مهم‌تر و موثرتر است. در روند ايجاد وجهه‌ و سيماى مناسب بايد بازيکنى ثابت قدم و منسجم باشيم، چرا که هر چه در جهان اتفاق مى‌افتد از روند ساخت منسجم حاصل مى‌شود و اين چيزى است که همواره درحال رخ دادن است.
 
دومين موردى که در اين زمينه به آن نياز است ديپلماسى و مذاکرات مى‌باشد. سومين مورد فعال بودن در سازمان‌هاى بين‌المللى است، کسى که فعال نيست نمى‌تواند تاثير مثبتى بر تصميم‌گيرى‌هاى جهان بگذارد.
 
براى ايجاد تغيير از خارج سيستم جهانى نيز به چندين عامل نياز است؛ يکى از آن‌ها داشتن موسسات غيردولتى بين‌المللى پويا است که در سطح جهانى فعاليت داشته باشند. ديگرى داشتن اقتصاد رقابت جويانه است که براى ساختن وجهه‌ى عمومى و معرفى فرهنگ خود به ديگران به آن نيازمنديم. مورد بعدى دانش است. بايد دانشکده‌ها و مراکز تحصيل بين‌المللى شده داشته باشيم که بتوانند در سطح جهانى فعاليت کنند.
براى ايجاد تغييرات در خارج به قدرت نظامى، اقتصاد قدرتمند، به چالش گذاشتن نظام غالب و شوريدن عليه آن نيازمنديم.
محمد حسین عادلى

نویسنده خبر


نظر شما :