بحرین روی خط آتش
دیپلماسی ایرانی: با محکومیت جنایتهای حکومت آل خلیفه در بحرین علیه شیعیان توسط مراجع عظام شیعه از جمله آیت الله سیستانی و مراجع عالیقدر قم که با ورود ارتش کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و در راس آنها عربستان وارد فاز تازهای شده و از سوی دیگر مواضع عموما مغرضانه و مبتنی بر نگاههای طایفهای کشورهای عربی و در راس آنها عربستان سعودی باعث شده تا تحولات بحرین رنگ و بوی دیگری به خود بگیرد. از سویی تلاش مغرضانه رسانههای عربی برای عدم پوشش مناسب آنچه در بحرین میگذرد و تلاش برای جلوه دادن این انقلاب در حد مطالبات صرفا شیعی، باعث شده تا مرجعیت خود وارد عمل شود و برای دفاع از شیعیان مظلوم بحرین مایه بگذارد.
روزنامه الشرق الاوسط، چاپ لندن در یادداشتی به قلم عبدالرحمن الراشد، سردبیر این روزنامه به این موضوع پرداخته و نوشته است: وقتی که علمای شیعه و سنی با بیانیههای مختلف خود وارد عمل میشوند و هر کدام به شیوهای خاص طرف مقابل را به نقد میکشد، این گونه برداشت میشود که به بیشترین حد تنش در تحولات منطقهای رسیدهایم. مرحلهای که در آن مراجع و علمای دو طرف شیعه و سنی وارد کارزار سیاسی شدهاند. این در حالی است که تا پیش از این مدتها بود که علمای هر دو طرف هیچ گاه علیه هم وارد عمل نمیشدند و به استثنای علمای تندروی عربستانی دیگر علمای اهل تسنن علیه علمای شیعه موضع نمیگرفتند.
وی سپس به شخص قرضاوی میپردازد و مینویسد: قرضاوی سالها رابطه خاصی با بزرگان دین شیعه برقرار کرده بود، در مجالس اسلامی در کنار علمای شیعه مینشست و علیه تندروهای اهل تسنن مواضع سختی اتخاذ میکرد. به ویژه در دوران ناآرامیهای عراق پس از سقوط صدام حسین، علیه علمای افراطی اهل تسنن مواضع تندی گرفت با این هدف که تفرقه به وجود آمده میان شیعه و سنی پایان بگیرد.
راشد آیت الله سیستانی را یکی از تصمیمگیران موثر در حفظ آرامش و ثبات در عراق توصیف میکند و مینویسد: ایشان نقشی به سزا در ثبات و حفظ امنیت عراق و بازگشت آرامش به این کشور ایفا کرد. آیت الله سیستانی یکی از حامیان اصلی اهل تسنن در برابر افراطگریهای برخی جریانهای غوغاسالار بود که با فتواها و پندهایش تلاش میکرد تا آرامش را به عراق بازگرداند.
وی سپس به انتقاد از قرضاوی میپردازد و مینویسد: بشنوید قرضاوی عالم اهل تسنن درباره بحرین چه گفت. او آنچه در بحرین گذشت را فتنه شیعیان نامید و هدف از آن را ضربه به اهل تسنن دانست در حالی که این شیعیان هستند که مساجد و خانههایشان در بحرین ویران میشود و همچنان به آنها انگ کینه تشیع میخورد. این در حالی است که شیخ قرضاوی انقلابهای مصر و تونس و یمن و لیبی را تایید کرد و آنها را انقلابی علیه طغیان دانست اما آنچه در بحرین میگذرد را چیزی جز حرکتی علیه سنیان نمیداند. در حالی که در بحرین همه مخالفان گفتند آنچه انجام میدهند ابعاد ملی دارد و هیچ ربطی به بحثهای طایفهای یا ایران ندارد.
راشد در ادامه مینویسد: وضعیت بحرین به جایی رسید که دفتر آیت الله سیستانی با صدور بیانیهای آنچه جنایت و نسلکشی علیه شیعیان توصیف کرد را محکوم و در همین راستا برای یک روز دروس حوزه علمیه نجف را تعطیل کرد. همزمان تظاهراتی در شهرهای مختلف عراق در حمایت از تظاهرکنندگان بحرینی به راه افتاد.
راشد در ادامه موضعی مغرضانه میگیرد و ناگهان بدون مقدمه این پرسش را مطرح میکند که: آیا آنچه در بحرین میگذرد با ورود حزب الله به جمع منتقدان سرکوبگری بحرین در حقیقت رویارویی میان ایران و عراق و لبنان در برابر کشورهای حاشیه خلیج فارس نیست؟
وی سپس مینویسد: بحرین یا سرزمین آرامش است یا خط زلزله شیعه و سنی، نمیتوان در آن خفقان دائم برقرار کرد یا سوء استفاده سیاسی از آن داشت، هر نگرشی که به سمت طایفهگری برود فورا به دنبال رهبر میگردد و تلاش میکند تا تایید مردمی کسب کند.
راشد سپس انصاف را فراموش میکند و ضمن کوچک شمردن تحولات بحرین مینویسد: اهتمامی که به سرکوب شیعیان در بحرین میشود هیجانی علیه افکار عمومی اهل تسنن ایجاد کرده به گونهای که در حال حاضر این کشور به دو بخش تقسیم شده است. البته به دلیل گستردگی و بزرگی تحولات لیبی توجهها به بحرین کمتر شده است. ولی در مقایسه هم که نگاه کنیم میبینیم که در لیبی دست کم 6 هزار نفر کشته شدند و در یمن در یک روز 50 نفر به قتل رسیدند در حالی که در بحرین نهایتا تعداد کشتهها پنج نفر است.
وی در نهایت با انتقاد مغرضانه از ایران یادداشت خود را این گونه به پایان میرساند که: هیچ کس منکر آن نیست که آنچه در بحرین میگذرد پر از اشکال است و بسیاری از مطالبات مخالفان حکومت به حق است در حالی که حکومت با آنها به هیچ وجه عادلانه برخورد نمیکند اما در این میان برخی کشورها تلاش دارند از آنچه در بحرین میگذرد سوء استفاده طایفهای کنند!
نظر شما :