تلاشهای ترکیه در راهی نو
ديپلماسى ايرانى: من در این فرصت از ترکیه نو صحبت میکنم و این که اين نو بودن چه مفهومی دارد، با گذشته چه تفاوتهایی مىکند، جلوههای بیرونی این تفاوت تا چه حد تاثیر دارد و چه ابعادی را در برمىگيرد.
یکی از اصلیترین موضوعاتی که روی آن تاکید دارم این است که آنچه در ترکیه میگذرد اگر چه یک جریان جدید است اما به هیچ وجه نمیتوان مطمئن بود که این جریان به همین نحو باقی خواهد ماند و یا در همین مسیر پیش خواهد رفت. در حال حاضر ما صرفاً میتوانیم به شاخصها و لایههایی از این تحولات اشاره کنیم و باید منتظر باشیم و ببینیم چه تحولاتی پیش میآید. تا یک ماه پیش ترکیهای داشتیم که در فضای متفاوتی تنفس میکرد و اکنون ترکیه دیگری داریم که در فضای دیگری تنفس میکند. اين وضعيت براى همه وجود دارد، آنچه که در جهان اسلام، خاورمیانه، شمال افریقا و آسیای جنوب غربی میگذرد ما و در مقیاسی بزرگتر دنیا را تحت تاثیر قرار میدهد.
با این مقدمه به سراغ بحث اصلی میروم. در ابتدا ببینیم که در صحنه سیاسی ترکیه چه گرایشاتی قابل شناسائی است که در حال حاضر زنده و فعال است. پیش از این که به سراغ این گرایشها برویم باید بگویم ما نباید لباس از پیش دوختهای را به تن این گرایشات بپوشانیم. این یکی از آفتهای جامعه ما است که به طور نمونه وقتی در ابتدای انقلاب میگفتیم لیبرالیسم، بلافاصله معنا میکردیم نهضت آزادی. در حالی که این روش غلط است. ما شناختی از اسلام داریم که همان را بر تن حزب عدالت و توسعه میکنیم. این صحیح نیست و ما را به نتیجهگیری نادرست میرساند.
در داخل کشور خودمان الگوها و برداشتهای متفاوتی از اسلامگرایی داریم و باید تصمیم بگیریم با کدام الگو و با کدام معیار میخواهیم به دنبال حزب عدالت و توسعه برویم.
بنابراین وقتی ما از گرایشی به شکل ملیگرایی در ترکیه صحبت میکنیم، در چارچوب خودش آن را در نظر میگیریم. ملیگرایی ترکیه با ملیگرایی ایران تفاوتهایی دارد. به یاد داریم که ملیگرایی در ابتدای انقلاب ایران در سال 57 بسیار زشت و خفیف بود اما در حال حاضر دولت دلش میخواهد به سراغ ملیگرایی برود آیا آن مفهوم تغییر کرده، ما تغییر کردهایم یا این که باید این را به عنوان دو مفهوم جدا از هم به رسمیت بشناسیم. لذا ملیگرایی ترکیه را باید در چارچوب ومفهوم اصلی خودش در نظر بگیریم.
جریان ملیگرایی در ترکیه فضا و تاریخ خاص خودش را دارد. طبیعتا هر کشوری خواستار قدرت است و مرزهای این قدرت هم تمامی ندارد. دولتمردان هر کشوری هر چه عاقلتر باشند این قدرت را واقعبینانهتر تعریف میکنند و آنهایی که بلندپرواز و جاه طلب هستند این قدرت را در کل زمین میبینند و برایش نمایشهای خاص خودشان را تنظیم میکنند.
جریان ملیگرایی در ترکیه بسیار قوی است و در جای خود متکی بر سوابق تاریخی است. اگرچه در دوران آتاتورک موج عظیمی از پشت کردن به گذشته تاریخی به حرکت درمیآید و برای جا انداختن ارزشهای خود، چشمش را برگذشته میبندد یا میخواهد بر خلاف آن عمل کند اما باز میبینیم که تاریخ فراموش نمیشود.
ترکها برای این که نشان دهند ملتی دارای تاریخ و دارای تمدن هستند ناچارند باز به محصولات دوران عثمانی مراجعه کنند. اما آیا این به معنای تایید عثمانیگری و اسلام است؟ ابدا این طور نیست، در عین این که حکومت ترکیه در دهه 80 و 90 میلادی به شدت لائیک بود اما باز هم وقتی میخواستند به افتخارات گذشته خودشان اشاره کنند ناچار بودند به همین علامتهای به جا مانده از عثمانی متکی باشند. در نتیجه گرایش ملیگرایی در ترکیب، شکل و در تعریف خاص خود و در فرهنگ عمومی ترکیه جریانی ریشهدار است.
گرایش دوم در ترکیه گرایش غربگرا است. جریان غربگرا در ترکیه با جریان غربگرا در ایران در طول دو سده گذشته دارای تفاوتها و اشتراکاتی است. غربگرایی در ایران با سفر اولین دانشجویان ایرانی به اروپا در زمان قاجار آغاز شد. بعد در دوران پهلوی اول و دوم هم ادامه پیدا کرد. همه میدانیم که پهلوی اول رفتارهایی متاثر از آتاتورک دارد و بعد هم پسرش همین مسیر را دنبال میکند.
اگر جریان غربگرایی را در دو کشور با هم مقایسه کنیم، تفاوتهایی را میبینیم از جمله آن که گرایش غربگرایی در ترکیه به سرعت خودش را بالا میکشد و حکومت خیلی جدیتر از حکومت وقت ایران این زمینه را فراهم میکند.
اسلام ستیزی در ترکیه دوران آتاتورک و بعد از آتاتورک شدیدتر از ایران بوده است و در خیال حاکمان بود که ترکیه در این مسیر تبدیل به غرب میشود اما چنین حرکتهایی در ایران سرعت کمتری داشت. مثلا زمانی که پهلوی دوم تقویم هجری را عوض میکند دهه پنجاه هجری و دهه هفتاد میلادی است؛ در حالیکه نیم قرن پیش این اتفاق در ترکیه در سال 1925 میلادی افتاده است. گرایش غربگرا با فاصله گرفتن جدی از دین و حتی مبارزه با دین ارزشهای غربی را الگو قرار میدهد.
گرایش سوم در ترکیه پانترکیسم است. این جریان از منظر خود توجه و تاکید زیادی به زبان، قومیت و سابقه تاریخی دارد. آنها بر اين اعتقاد هستند که تمام ترکهای دنیا ریشه مشترک دارند و باید حول این محور متحد شوند. کسانی که بلندپروازتر هستند، این اتحاد را در قالب یک امپراطوری میبینند و آنهایی که معقولترند این پیوستگی را در قالب یک ارتباط و اتحاد و یک ائتلاف میبینند. بعضیها این را امکان پذیر میدانند و بعضیها هم محقق نشدنی.
اما با توجه به سوابق تاریخی میبینیم که ترک ترکیه با ترک آسیای مرکز و با آذریها از نظر زبان و از نظر فرهنگ، تفاوتهای زیادی دارند اما این تفکر و نحله فکری که خاستگاه خودش را پان ترکیستها قرار میدهد قائل به ادبیات ویژه خویش است که آن را در قالبهای سیاسی و اجتماعی تعریف میکند و تولیدات مختلفی مانند مجله، روزنامه و انواع رسانه را دارد.
گرایش چهارم، گرایش اسلامگرایی است. این گرایش زیرمجموعههای متنوعی دارد و نمیتوان آن را در یک تعریف ساده و کوتاه گنجاند.
بعد از هجمه سنگین آتاتورک و طرفدارانش جهت اسلامزدایی که از دهههای اول قرن بیستم آغاز شد و برای چندین دهه ادامه داشت، اسلامگرایی برای اولین بار در نیمه قرن و سال 1950 فعالیت خود را آشکار کرد. تا پیش از آن فشار بسیار سنگینی در ترکیه برای جریانهای اسلامی وجود داشت که سبب میشد اسلامگراها یا فعالیت زیرزمینی انجام دهند یا مخفی میشوند. همین سبب شد فعالیت اجتماعی آنها به شدت محدود شده و از نظر اقتصادی به شدت صدمه ببینند و نهادهایشان خیلی ضعیف شوند.
اما این جریان علیرغم فشارهای مختلف به حیات خودش ادامه میدهد و در دهه 50 و در میانه دهه 70 با تشکیل حزب نظام ملی توسط نجم الدین اربکان وارد صحنه میشود و تا دهه 90 این سیر نزولی و صعودی در ترکیه مشاهده میشود. تااینکه در پایان قرن بیست و شروع قرن تازه با تولد حزب عدالت و توسعه، ظهور یک جریان جدید را میبینیم.
به طور خلاصه باید گفت گرایش اسلامگرایانه همیشه در ترکیه بعد از عثمانی به حیات خود ادامه داده و حتی نهادهای خودش را در داخل و خارج از کشور سازماندهی کرده است. به خصوص در آلمان اقلیت بزرگ چند میلیونی ترکها که دارای مجموعههای فرهنگی دینی تجاری قابل توجهی است که در داخل خودشان تعامل دارند.
در میان جریان اسلامی پدیدهای است که گاهی اوقات خیلی بزرگ میشود به نام نوعثمانیگری. من تصور نمیکنم گروه زیادی بر اين باور باشند که بتوان حکومت عثمانی را تکرار کرد. به هر حال چنین جریانی در ترکیه وجود دارد. ما در ادبیات داخلی تمدن ایران هم این پدیده را میبینیم که بعضیها تحت تاثیر دوران پرشکوه کوروش، در خواب تکرار شاهنشاهی را میبیننند.
در ترکیه میل به گسترش و توسعه چه از نظر گسترش جغرافیایی و چه گسترش تمدنی وجود دارد ولى واقعیتهای جهان امروز اجازه تکرار این جریانها را نمیدهد. این گرایشها با نظر مثبت صرفا به قدرتی که عثمانیها داشتند و برخواسته از تحقیرهای تاریخی است به گذشته ترکیه نگاه میکنند.
این توضیحات به این دلیل ارائه شد که شناخت این گرایشها به شناخت بهتر بستر و شرایط جامعهای منجر میشود که حزب عدالت و توسعه از آن ظهور کرده است. در این بخش از بحث به دلایل موفقیت حزب عدالت و توسعه اشاره میکنم.
ما در دهه 70، 80 و 90 حزبی به نام عدالت و توسعه نداشتیم. اولین بار آقای اربکان حزبی به نام نظام ملی با تفکر اسلامی خود تاسیس میکند و با تعطیلى ان توسط حکومت، احزابی دیگر توسط او با اسامی فضیلت، رفاه و غیره ایجاد و منحل میشود تا سال 97 که توسط یک کودتای خفیف کنار گذاشته میشود.
در آن زمان آقای رجب طیب اردوغان عضو حزب آقای نجم الدین اربکان است و جزو جوانهای آن حزب است. وی به دنبال موفقیتاش در شهرداری استانبول، با همکاری عبدالله گل حزب عدالت و توسعه را تاسیس میکند. آقای اردوغان از اوایل دهه 70 هجری در چارچوب انتخابات داخلی در سطح منطقه و شهر در راس شهرداری استانبول قرار میگیرد و بسیار موفق عمل میکند که یک وجه موفقیت حزب عدالت و توسعه همین شناسنامه خوب اقای اردوغان در اداره موفق بزرگترین شهر ترکیه است.
دومین علت موفقیت حزب عدالت و توسعه مسئله پاک بودن است. آقای اردوغان و دوستانشان در نظام ترکیه به عنوان یک مجموعه پاک وارد صحنه میشوند و به عنوان یک مجموعه پاک عمل میکنند به طوری که وقتی میخواهند آنها را از صحنه خارج کنند صرفا با استناد به دو خط شعری که اردوغان در مورد فلسطین در یک سخنرانی میخواند وی را برکنار میکنند و به زندان میاندازند، چون پرونده دیگری نمیتوانند برایش ایجاد کنند. امری که مردم ناظرش هستند، میفهمند و رای خود را برای این چهره و این حزب به صندوق میاندازند.
سومین عاملی که باعث پیروزی حزب عدالت و توسعه میشود، ضعف گروههای مقابل است. گروههای مقابل عدالت و توسعه، آقای دمیرل، آقای اجویت، ارتش و سایرین در طول دو تا سه دهه گذشته امتحان خود را دادهاند و هیچکدام در صحنه اجتماعی و اقتصادی موفق نبودهاند. از سوی دیگر فساد به شدت در درون دستگاه وجود دارد و نمیتوانند کشور را اداره کنند. دخالت ارتش و نیروهای مسلح در امر سیاست و اقتصاد نیز باعث گسترش فساد شده و لطمات شدیدی را برای جامعه به بار آورده است. در چنین شرایطی شاهد تکرار تورم دو رقمی در ترکیه هستیم به طوری که تورم تا نزدیک صد درصد نیز میرسد و گاه بانکها سالیانه تا صد درصد بهره میدهند که چنین رقمی در دنیا کم سابقه است.
بعد از موفقیت حزب عدالت و توسعه در انتخابات پاییز1381 در ترکیه، این حزب در اولین اقدام خود در احتیاط کامل اعلام میکند مقید به سکولاریسم در ترکیه است. هدف از این کار این است که ارتش یعنی اصلیترین قدرت در ترکیه را تحریک نکند. بعد از آن به تدریج و به صورت گام به گام به سوی اهداف خود پیش میرود.
از پاییز 1381 تاکنون حزب عدالت و توسعه اقدامات گستردهای در حوزههای مختلف داشته است. در حوزه اقتصاد، تورمهای دو رقمی ترکیه تا رقم 7% پائین آمده است. رقم درآمدهای سرانه به میزان قابل ملاحظهای بالا رفته است، میزان صادرات افزایش یافته و به 113 میلیارد رسیده است. و بالاخره سال گذشته از همه کشورهای اروپایی از نظر اقتصادی وضعیت بهتری داشته است.
در حوزه اجتماعی، فرهنگی و دینی حرکتهای تدریجی حزب عدالت و توسعه جریان دارد. آزادیهای دینی با عنایت به سوابق دینمداری مردم از یک سو و فشارهای دینزدایی از سوی دیگر یکی از جدیترین چالشهای دولت است. حزب عدالت و توسعه با توجه به برداشتهایی که در جامعه نسبت به اسلام و باورهای اسلامی وجود دارد به گرایشات لائیک در ترکیه نیز توجه مىکند و با ملاحظه حساسیت و قدرت ارتش و تهدیدهایش در جهت اعطاى آزادیهای اسلامی به پیش میرود.
خواستههاى گروههای مختلف مسلمان از یکدیگر متفاوت است. به عنوان مثال خواست علویان با خواستهای شیعیان تفاوت دارد. محرم گذشته در روز عاشورا، برای اولین بار نخست وزیر ترکیه آقای اردوغان به حسینیه شیعیان در استانبول رفت. وی اولین رئیس دولت در ترکیه است که به این حسینیه میرود. حجاب موضوع حساسی است که اهل تسنن و تشیع به آن توجه دارند و قدمهایی در جهت کاهش فشار لاییکها برداشته شده است.
نکته دیگر حوزه سیاستهای داخلی است که حزب عدالت و توسعه دستاوردهای مهمی در این زمینه داشته است. ابتدا تلاش در راستای کاهش نفوذ ارتش است که به تدریج آن را در مسیر قانون نهادینه میکند. در شهریور ماه گذشته 57% مردم به نفع تغییراتی رای دادند که قدرت واختیارات ارتش را محدود میکند.
مسائل کردها یکی دیگر از موضوعاتی است که سیاست داخلی به آن توجه دارد. کردها جمعیت خود را در ترکیه 18 تا 19 میلیون نفر اعلام میکنند، ولی ترکها و دولتیها به جمعیتی در حدود 10 تا 12 میلیون نفر اعتقاد دارند. شاید بتوان گفت 15 میلیون کرد در ترکیه زندگى مىکند. کردها در نشستی که اخیرا در ترکیه داشتند اعلام کردند تنها ملت چهل میلیونی در دنیا هستند که برای خود یک جا و مکان و پرچم ندارند.
در یک جمله میتوان گفت حزب حاکم ترکیه قدمهای بلندی برداشته است اما تا انتهای راه اقدامات مهم دیگری باید انجام دهد. حزب عدالت و توسعه تنها در طول دو ماه گذشته توانسته است طرفداران خود را بر طبق نظرسنجیهای ماهانه از 41% به 49.6% برساند. در نتيجه اگر در حال حاضر انتخابات برگزار شود نزديک به 50% آرا متعلق به این حزب است. البته این نتایج به دست آمده تا امروز است و تحولات در منطقه به شدت گسترده شده و انتخابات هم قرار است که در ماه ژوئن (خرداد) انجام بگیرد. امیدواریم نتایج خوبی را در انتخابات ترکیه ببینیم.
نظر شما :