تاخیر، تضعیف و تعطیل قطعنامه به سود ایران است
گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با امیر دریابان علی شمخانی:
ایران بیانیه تهران را ابتکاری سیاسی و امنیتی میداند اما چرا زودتر این ابتکار را ارائه نداد یا به بیان دیگر طرح تبادل سوخت سال گذشته گروه وین را نپذیرفت؟ چرا تا جایی پیش رفتیم که با افزوده شدن ترکیه و برزیل به گروه طرف مذاکره تن به تبادل سوخت دادیم؟
مانور، پیش روی، عقب نشینی و انعطاف از اصول دیپلماسی است. در سیاست خارجی مرد است و حرفش نداریم. البته این در فروع سیاست خارجی معنا دارد نه در اصول. در اصول باید توجه داشت که جمهوری اسلامی ایران حق غنی سازی صلح آمیز را برای خود به عنوان کشور عضو ان پی تی غیر قابل گذشت میداند. عقب نشینی از این حق صورت نخواهد گرفت اما در چگونگی تامین این حق میتوان مانورهایی را از سوی ایران انتظار داشت.
این مانورها تا چه مرزیی پیش خواهد رفت و چه اندازه هزینه لازم است تا به نتیجه برسد؟
این مهارت لازم دارد.
برخی معتقدند که بیانیه تهران یک مانور تبلیغاتی است و تهران به تبادل سوخت تن نخواهد داد، آیا طرح تبادل سوخت بر اساس موافق نامه تهران از سوی ایران با جدیت دبنال خواهد شد؟
ایران تحت فشار ترکیه و برزیل قرار نداشت که بیانیه تهران را صادر کند، این بیانیه صادر شد و تهران به دنبال آن نامه رسمی خود را به آژانس تحویل داد.
ایران مبدع پیش نویس بیانیه تهران بود و به نظر میرسد که غربی ها فکر نمیکردند این کار چنین پژواکی داشته باشد. لذا فکر میکنند که ایران صدور این بیانیه را به عنوان سیاستی در خدمت وقت کشی قرار داده است.
آیا این اقدام تهران می تواند مانع روند صدور تحریم های جدید شود؟
این سوالی است که هم پاسخ مثبت دارد و هم منفی. صحنه تمام نشده است، باید بر بیانیه تهران متمرکز شد و موضوع ثانویهای را به آن اضافه نکرد و با پیش روی و انعطاف و مانور در برخی موارد، مانع صدور قطع نامه شد.
آیا مذاکره با امریکا میتواند در رایزنیهای ایران وآژانس و تایید نهایی توافق نامه تهران نقشی داشته باشد؟
نباید دچار خطا شد، موضوع، مساله هستهای است نه رابطه ایران و امریکا. تلفیق این دو موضوع به سود کشور حداقل در این شریط نیست. بحث، بحث هستهای است و در این خصوص باید استراتژی اعتمادسازی مبتنی بر کنترل و مدیریت منابع تولید شده و نه اصل غنی سازی باشد.
باید از موضوع غنی سازی به مرحله اطمینان دهی نسبت به مدیریت درست منابع تولید شده عبور کرد.
آیا فشارهای امریکا در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران در روند هستهای کشورمان تاثیرگذار خواهد بود؟
صدور قطع نامه با اعمال فشار امریکا علیه ایران بر خلاف سیاستهای اعلامی باراک اوباماست چراکه باید پرسید پس از قطع نامه چه خواهند کرد؟ ممکن است در سیاست خارجی امریکا برخی مدافع صدور قطع نامه علیه ایران باشند اما اوباما میداند که این بر ضد استراتژی اوباماست.
آیا امریکا اکنون بر ضد استراتژی خود در برابر ایران عمل میکند؟
این دامی است که اوباما نمیخواهد در دام آن بیفتد اما تاکید بر صدور قطع نامهای دیگر علیه ایران و تهیه پیش نویس آن در هفته گذشته دو هدف دارد؛ اول به عنوانه ابزار و دوم به عنوان اقدام. به عنوان ابزار امریکا قصد دارد از این جنگ روانی استفاده کند تا جمهوری اسلامی ایران پیش از صدور توافق نامه تهران گامهای دیگری نیز بردارد. در این مورد نباید خیلی غلیظ و شدید بود و جا برای بحث را هم می توان دید. اما به عنوان اقدام، امریکا قصد دارد چنانچه نتواند مقدمات حداقلی را فراهم کند، ابتکار تحریم را در اختیار داشته باشد تا در موقع مناسب چنانچه بتواند به کار گیرد.
سیاست تاخیر، تضعیف و تعطیل کردن صدور قطع نامه سیاست درستی است که با شرایط جاری همخوانی داشته و در صورت تحقق به سود ایران خواهد بود.
نظر شما :