این بار؛ استفاده از کارت ایران برای نزدیکی به امریکا
دیپلماسی ایرانی: سرگئی لاوروف، وزير امور خارجه روسيه تاکيد کرد که هيچ ارتباطی بين مذاکرات درباره برنامه هستهای ايران و ساخت نيروگاه اتمی بوشهر وجود ندارد. روسای جمهور چین و روسیه و امریکا نیز رایزنیهای مثبتی در مورد ایران داشتهاند و در همین فضا گزارش البرادعی جوی جدیدی برای فشار بر تهران ایجاد کرده است.
گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با دکتر علی خرم، کارشناس سیاست خارجی و تحلیلگر مسائل هستهای ایران:
تا چه اندازه مواضع اخیر روسیه و چین در مورد ایران بر استحکام اجماع میان 1+5 در مورد ایران خواهد افزود؟
زمانی که آقای اوباما دست دوستی به سوی ایران دراز کرد همین دست دوستی را به سوی روسیه و چین و ونزوئلا و دایگر کشورها نیز دراز کرد، باید گفت که شرایط نسبت به گذشته به طور قطع تغییر میکند و تغییراتی در موقعیت استراتژیکی ایران پیش خواهد آمد.
علت این است که در گذشته چین و روسیه به جهت مواجه بودن با سیاست تقابلی واشنگتن از اهرمها یا کارتهایی چون ایران استفاده میکردند، آنها بدون این که در مقابل جرج بوش سیاست منفی نشان دهند با نزدیکی به ایران، ونزوئلا، کوبا و کره شمالی و... منافع خود را به امریکا نشان داده و متذکر شوند که نمیتواند مزاحم این منافع شود.
اما آقای اوباما سیاست خود را تغییر داده و از آنجا که خود مبتکر بهبود روابط با روسیه و چین است. دیگر این کشورها نیز زمانی که قرار باشد روابط نزدیکتری با امریکا برقرار کنند، نیازی به استفاده از اهرم ایران برای تقابل با واشنگتن نمیبینند. بر عکس اکنون از اهرم ایران خرج میکنند تا خود را در روابط با امریکا شریک و همراه نشان دهند.
در این روند جدید ما باید انتظار داشته باشیم که روسیه و چین با نزدیکی به امریکا بیشتر کارت ایران را خرج کنند تا نشان دهند چگونه با واشنگتن همراهی دارند، بنابراین برعکس روند گذشته، اکنون مسکو و پکن روندی را پیش میگیرند که به جای حمایت از ایران، کمرنگ کردن حمایت از ایران میتواند موجب توسعه روابط آنها با امریکا و جهان شود.
چین و روسیه در صدور سه قطع نامه تحریمی قبلی علیه ایران نیز همین همراهی را با امریکا و غرب داشتند، پس تفاوت همکاری جدید آنها با امریکا با همکاریهای قبلی در چیست؟
در گذشته درست است که آنها به قطع نامههای تحریمی رای مثبت دادند اما تا آخرین لحظه مقاومت کرده و تلاش کردند ادبیات قطع نامهها را ملایم کنند، اما اکنون چنین تضمینی وجود ندارد و احتمال دارد که روسیه و سپس چین خود پیشنهاد دهنده تحریمهای جدید علیه ایران باشند؛ همچنان که آقای مدودف اظهار داشت که اگر ایران همکاری لازم را نداشته باشد، گزینههای دیگر نیز مطرح خواهد بود.
به نظر میرسد که در تعویق راه اندازی نیروگاه بوشهر نیز میتوان رد پای ارتباط جدید روسیه و امریکا را یافت، نظر شما چیست؟
طبیعی است که مقامات روس اظهار کنند تعویق در راه اندازی نیروگاه ارتباطی به مسائل سیاسی ندارد اما به طور کامل این ارتباط موجود است، بطور کلی در دنیا نیز همه چیز همین روال را دارد. اگر برای ایران این روال غیر منتظره است به این دلیل است که ما هنوز روابط موجود در جهان امروز را برای خود تعریف نکردهایم.
در جهان امروز همه کشورها به دنبال منافع خود هستند و در این مسیر با کارت دیگران بازی میکنند؛ ما به جای این که با کرات دیگران بازی کنیم، یک طرفه حمایت و دوستی کشورهایی چون چین یا روسیه را پشت خود احساس میکنیم در حالیکه چنین نیست و دوستی آنها بر اساس ضرورتهای روز تغییر میکند چراکه منافعشان به روز در حال تغییر است.
نمیتوان به نوع برخورد این کشورها ایرادی گرفت، منافع دیروز آنها حکم میکرد که از ایران در مقابل سیاستهای جرج بوش بهره گیرند و منافع امروز آنها ایجاب میکند که از ایران برای نزدیک شدن به واشنگتن استفاده کنند. آنها منافع خود را تامین میکنند، این ما هستیم که باید متوجه باشیم در گذشته چه اقداماتی انجام داده این و اکنون باید چه تصمیمهایی اتخاذ کنیم.
تحلیل شما از گزارش آخر آقای البرادعی چیست و چه اندازه در تکمیل اجماع میان 1+5 تاثیرگذار است؟ ضمن آن که در این شرایط گفته میشود آقای البرادعی دیداری محرمانه با مقامات رسمی ایران داشته است.
گزارش آقای البرادعی باید دو پهلو ارائه می شد و همواره همین روال را داشته است، اکنون فرصتهایی را برای 1+ 5 و اجماع بیشتر در شورای امنتیت علیه ایران ایجاد کرده است. از جمله این که با توجه به تاخیر در اعلام موجودیت تاسیسات فردو ممکن است تاسیسات دیگری وجود داشته باشد که ایران اعلام نکرده است. این تاکید در گزارش آخر آقای البرادعی معانی زیادی دارد.
همچنین آقای البرادعی تاکید دارد که تهران کامل و درست به سوالات آژانس پاسخ نداده است، این مطلب نیز خود مقدمه چینی میکند تا شورای امنیت و کشورهای 1+5 به استناد آن فشار بیشتر بر ایران را مورد توافق قرار دهند.
تصور ایران مبنی بر این که گزارشهای البرادعی و به ویژه گزارش آخر مثبت است، مسالهای مربوط به دست اندرکاران است اما معتقدم که دو پهلو بودن گزارشهای آژانس همواره حفظ شده و خواهد شد. در این گزارشها هم نکاتی خوشایند برای ایران مورد اشاره قرار میگیرد و هم مواردی مورد توجه قرار میگیرد که طرفهای مقابل ایران بتوانند گام های بعدی را بردارند.
در گزارشهای آقای البرادعی کاملا این نکات دیده میشود و همین نکات هم به درد اعضای شورای امنیت در اعمال فشارهای بیشتر بر ایران میخورد.
نظر شما :