مانور مشترک و منافع آن برای ترکیه
ترکیه و سوریه در زمینه گسترش همکاریهای نظامی بین دو کشور، یک مانور و تمرین مشترک نظامی در خاک سوریه و در امتداد مرزهای ترکیه برگزار کردند.اجرای این مانور با نگرانی اسرائیل مواجه شد. اسدالله اطهری، کارشناس مسائل استراتژیک و استاد دانشگاه معتقد است که این مانور با اطلاع اسرائیل انجام شده است. گفت و گوی دیپلماسی ایرانی با اسد الله اطهری، کارشناس مسائل ترکیه
علت مانور سوریه و ترکیه چیست؟
به طور کلی علت برگزاری هر مانور مشترک، علاوه بر قدرتنمایی، نشان دادن نزدیکی دو طرف به یکدیگر است. اینها نکات مهمی است که باید با درنظر گرفتن آنها به مسئله بپردازیم. به عنوان مثال گرجستان میخواهد با ناتو مانور مشترک برگزار کند. این مانور مخالفت با روسیه را نشان میدهد.
اما مانور سوریه و ترکیه بیشتر به روی کارآمدن اسرامگرایان در ترکیه باز میگردد. از زمانی که اسلامگرایان در ترکیه روی کار آمدهاند، تابویی که در روابطشان با سوریه داشتند شکسته شد. روابط سوریه و ترکیه در این مدت بسیار گسترش پیدا کرده است. سفرهای مقامات هر دو کشور نشانگر همین گسترش روابط است. اکنون به نظر می رسد اختلافاتی که دو کشور در خصوص مهاجران اسکندرون در دره بقاع داشتند بهدست فراموشی سپرده شدهاست.
علاوه بر سفرهای مقامات دو کشور و روابط نزدیک آنها، مسئله دیگری که مطرح میشود، نقش خود ترکیه است. ترکیه که پیش از این بین سوریه و اسرائیل نقش میانجی را بازی میکرد، اکنون درصدد است تا نقش خود را در سطح منطقه و خاورمیانه ارتقا بخشد. بهنظر من به نقش میانجی قانع نیست و به سمت یک نقش برتری و یک نقش هژمونیک در منطقه پیش میرود. این مسئله در حرکات و گامهای ترکیه مشخص است. این مسئله می تواند به عنوان ابزاری برای چانهزنی با اسرائیل که باهم قرارداد استراتژیک دارند مورد استفاده قرار بگیرد.
آیا برگزاری این مانور می تواند تاثیری روی روابط ترکیه و اسرائیل بگذارد؟
باراک، وزیر دفاع اسرائیل از مانور مشترک سوریه و ترکیه ابراز نگرانی کردهاست. اما با توجه به همکاری های نظامی و امنیتی که ترکیه با اسرائیل دارد، فکر نمیکنم بدون اطلاع اسرائیل این مانور انجام شده باشد. ترکیه و اسرائیل با یکدیگر قرارداد استراتژیک دارند. ترکیه از اسرائیل تسلیحات دریافت میکنند و روابط نظامی دو کشور بسیار گسترده است. این مانور میتواند گامی باشد برای پیشرفت مذاکرات بین سوریه و اسرائیل در رابطه با بلندیهای جولان و یا خارج کردن سوریه از دایره مقاومت.
اشاره کردید که ترکیه قصد دارد به یک هژمونی در منطقه دست پیدا کند. به نظر شما ترکیه این توانایی را دارد که به این نقطه برسد؟
سوال مهمی است. این سوال پیچیدهای است که مدتی است در افکار عمومی مطرح میشود. آیا ترکیه شاخص های رسیدن به این قدرت را دارد؟ ترکیه نه تنها در رابطه با کردها مشکل دارد بلکه مشکلات داخلی بسیار دیگری هم دارد. اما از نظر اقتصادی علیرغم بحران جهانی توانسته است به پیشرفت قابل ملاحظهای دست پیدا کند.
بهنظر میرسد که ترکها در اقتصاد پیشرفتهای فوقالعادهای داشتهاند. یکی از دلایلی هم که حزب اسلامگرا توانست در ترکیه رای بیاورد، بهبود وضعیت اقتصادی این کشور بود. زمانی بود که ترکها تورمشان آنقدر بالا بود که بدون کمکهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و التماس از آنها نمیتوانستند به زندگی ادامه دهند. حتی کمال درویش را انتخاب کردند تا اقتصاد این کشور را نجات دهد. این پیش از پیروزی اسلامگراها بود. من فکر میکنم سیاستهای اقتصادی پیش از این وضعیت مطلوبی نداشت و بسیاری از رشوهخواریها و زدوبندهای نامطلوب حزبی در دوران حکومت اسلامگراها از بین رفت.
پروژه بازسازی توسعه اقتصاد و صادرات آزاد از زمان تورگوت اوزال اکنون بسیار قدرتمندتر اجرا میشود. یک زمانی بود که با کوچکترین بحران اقتصادی ترکیه در تنگنا قرار میگرفت. اما از سال 2002 تا 2007 ترکها توانستند نرخ تورم سه رقمی را تک رقمی کنند. بیکاری را تا 10 درصد کاهش دهند. ارزش پول ترکیه را در مقابل ارزهای دیگر افزایش دادند. پول جدیدی را به نام لیر جدید ترک وارد بازار کردند. در سرمایه گذاری خارجی بسیار موفق بودند. درآمد سرانه را به 7 هزار و 400 دلار رساندند. در اواخر 2005 اولین بار ترکیه به معیار اقتصاد آزاد نزدیک شد. این نشان از کارنامه موفق اقتصادی برای ترکیه است.
از سوی دیگر نگاه کنید که ترکیه به عنوان عضو ناظر وارد شورای امنیت شد و رای آورد. در حال حاضر برای بهبود روابط خود با ارمنستان تلاش میکند. با ایران روابطش را بهبود میبخشد. میخواهد وزن خود را آنقدر بالا ببرد که جایگاه مهمی در نظام بینالملل داشته باشد. در اجلاس جی 20 هم که شرکت کرد.
در این شرایط چرا سوریه برای ترکیه از اهمیت بالایی برخوردار است؟
بوش در سال 2002 نطق سالانهای کرد و سوریه را محور شرارت خواند. حتی بعد از ترور رفیق حریری با وجود فشارهایی که صورت گرفت ترکیه روابطش را حفظ کرد و اردوغان به دمشق سفر کرد. اسد در سال 2005 اولین رییس جمهور سوریه بود که از سال 1946 از ترکیه دیدار کرد.
ترکها سعی میکنند موازنه قوا را به نفع خودشان بهم بزنند. ترکیه تمایل دارد وابستگی امنیتی را که به امریکا برای توسعه روابطش داشت کاهش دهد. حتی میتوان گفت این روابط سوریه و ترکیه فراتر از تنشزدایی است و دورنمای درازمدت برقراری روابط دوجانبه با سوریه است. مسلما سوریه آنقدر جایگاه داشت که بوش بخواهد تهدید کند.
برخی بر این عقیدهاند که ترکیه از آنجا که از اتحادیه اروپا پاسخ مثبت دریافت نمیکند، رویکرد خود را تغییر داده و به سمت کشورهای خاورمیانه و شرقی و حتی آسیای میانه و قفقاز روی آورده است. در این مورد چه نظری دارید؟
من اصلا به چنین چیزی اعتقاد ندارم. چرا که سیاست ترکیه به این شکل نیست. ترکیه در 5 زیر سیستم کار می کند. ترکیه در خاورمیانه، قفقاز، آسیای میانه، اتحادیه اروپا و بالکان کار میکند. اگر اطراف ترکیه را نگاه کنید تمام زیر سیستمها وجود دارند. اما اینکه اولویت در این مسائل با کدام است، ترکیه قصد دارد تعادلی بین همه اینها ایجاد کند، بدون اینکه یکی را قربانی دیگری کند.
نظر شما :