رئیس جمهوری محافظه کار چه تاثیری بر برجام و معادلات منطقه ای خواهد داشت؟

سه سناریوی پیش روی ایران

۰۶ تیر ۱۴۰۰ | ۲۰:۰۰ کد : ۲۰۰۳۵۶۰ اخبار اصلی خاورمیانه
در میانه گمانه زنی ها درباره نزدیک شدن ایران به توافق مجدد با قدرت های جهانی درباره برنامه هسته ای، ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد. رئیس جدید دولت ایران فرصت احیای اقتصاد، بهبود روابط دیپلماتیک و تقویت ارتباط ژئوپلیتیک در خاورمیانه و فراتر از آن را خواهد داشت. دولت داری به معنای اولویت بندی و مدیریت گزینه هایی است که رئیس جمهوری جدید با آنها مواجه می شود. اینکه رئیس جمهوری محافظه کار تندرو اولویت های خود را چطور تعیین و مسیر مذاکرات درباره توافق هسته ای را مدیریت کند، بر شکل گیری آینده ایران و خاورمیانه تاثیر قابل توجهی خواهد داشت. رئیس جمهوری جدید ایران در حقیقت سه مسیر برای اداره کشور پیش رو دارد...
سه سناریوی پیش روی ایران

نویسنده: مروان بشارت

دیپلماسی ایرانی: در میانه گمانه زنی ها درباره نزدیک شدن ایران به توافق مجدد با قدرت های جهانی درباره برنامه هسته ای، ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شد. رئیس جدید دولت ایران فرصت احیای اقتصاد، بهبود روابط دیپلماتیک و تقویت ارتباط ژئوپلیتیک در خاورمیانه و فراتر از آن را خواهد داشت. دولت داری به معنای اولویت بندی و مدیریت گزینه هایی است که رئیس جمهوری جدید با آنها مواجه می شود. اینکه رئیس جمهوری محافظه کار تندرو اولویت های خود را چطور تعیین و مسیر مذاکرات درباره توافق هسته ای را مدیریت کند، بر شکل گیری آینده ایران و خاورمیانه تاثیر قابل توجهی خواهد داشت.

رئیس جمهوری جدید ایران در حقیقت سه مسیر برای اداره کشور پیش رو دارد:

اول، ابراهیم رئیسی با ارسال یک پیام واضح که دولت او از مزایای اقتصادی حاصل از توافق هسته ای و گشایش های بین المللی جدید برای بهبود معیشت مردم عادی ایرانی که آسیب شدیدی از تحریم ها و انزوای بین المللی دیده اند استفاده خواهد کرد، می تواند سرمایه گذاری اقتصادی و اصلاحات را در اولویت قرار دهد. با این حال، دولت جدید رئیسی برای کسب اطمینان از تحول اقتصادی، باید اصلاحات سیاسی نیز انجام دهد تا بتواند اعتبار از دست رفته دولت نزد بسیاری از شهروندان را ارتقاء دهد. سطح پایین مشارکت در انتخابات نشان دهنده نارضایتی مردم از نحوه مدیریت دولت بود.

چنین رویکردی به طور گسترده تر همچنین می تواند به معنای تغییر در سیاست خارجی از جمله مهار ماجراجویی های پرهزینه منطقه ای به نفع تجارت سالم و همکاری با همسایگان باشد. اما اصلاحات اقتصادی، سیاسی و استراتژیک بدون مقابله با فساد ساختاری و سوء مدیریت سیستماتیک که در کشور فراگیر شده، امکان پذیر نخواهد بود. سوال این است که ابراهیم رئیسی فرصت را غنیمت شمرده و مسیری متفاوت پیش روی ایران ترسیم می کند؟ 

دوم، ابراهیم رئیسی می تواند با تکیه بر درآمد حاصل از افزایش قیمت نفت و سرمایه گذاری های بیشتر خارجی پس از تمدید توافق هسته ای، وضعیت موجود را حفظ کند. او می تواند با حرکت تدریجی مبتنی بر «احترام متقابل و منافع متقابل» که عبارت دیپلماتیک مورد علاقه مقامات ایران است، به سوی همسایگان ایران و قدرت های اروپایی دست دراز کند. 

ایران در کشورهای عراق، سوریه، لبنان و یمن از نفوذ و اهرم فشار برخوردار است. این مساله می تواند به نقش پررنگ ایران در کمک به بازگرداندن امنیت، صلح و ثبات به این کشورها شود و باور عمومی منطقه و غرب درباره نقش «بی ثبات کننده» ایران را معکوس و به این کشور در نشان دادن حسن نیت خود و کسب اعتبار فزاینده، کمک کند. ایران حتی فرصت و شرایط تبدیل شدن به ضامن امنیت منطقه را دارد، چرا که ایالات متحده در مسیر کاهش تعهدات نظامی خود در منطقه پیش می رود و این شرایط، می تواند فرصتی برای ایجاد ثبات و بهبود روابط ایران با همسایگان خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، باشد که یک پیروزی برای مردمان همه کشورهای منطقه خواهد بود. 

در رابطه با اسرائیل، شکی نیست که دولت رئیسی در موضع گیری ایران تغییری ایجاد نخواهد کرد. در رابطه با أفغانستان، انتظار می رود تلاش برای ایفای نقش در کنار پاکستان و ترکیه، به آزمونی برای اهداف رئیس جمهوری جدید تبدیل شود؛ به ویژه، این مساله در شرایطی که ناتو در صدد خارج کردن نیروهای خود از افغانستان است، اهمیت دارد. عادی سازی روابط با ایالات متحده پس از چهار دهه خصومت متقابل قطعا زمان زیادی می برد. تحریم های آمریکا علیه شخص ابراهیم رئیسی هم شرایط برای هر گونه بهبود احتمالی روابط را دشوارتر کرده است.

سوم، رئیس جمهوری جدید ایران می تواند دیدگاه های محافظه کارانه خود را تشدید و از درآمد حاصل از قیمت بالاتر نفت و سرمایه گذاری های جدید برای افزایش قدرت جمهوری اسلامی و سرمایه گذاری روی تفکر گسترش نفوذ شیعه و ایران در سراسر منطقه استفاده کند. چنین رویکردی به معنای توانمند سازی بیشتر گروه های شبه نظامی متحد ایران در منطقه است. اما نبود بازدارندگی استراتژیک در قبال همسایگان عرب، آنها را از ایران و بهبود روابط با آن دلسرد خواهد کرد. البته، اتحاد کوته بینانه اخیر بین چند کشور عربی کوچک حاشیه خلیج فارس با اسرائیل می تواند ایران را به نشان دادن شدت عمل در برابر دشمنان احتمالی تحریک کند.

عقب نشینی محدود ایالات متحده از مسئولیت پذیری نظامی در قبال «متحدان سنتی» و کاهش تعهدات استراتژیک آمریکا در خاورمیانه می تواند دولت جدید رئیسی را به جدیت بیشتر در بازی قدرت ایران برای پر کردن خلاء قدرت ناشی از عقب نشینی آمریکا، ترغیب کند.

در حال حاضر، سناریوی سوم بیشترین بخت را برای وقوع دارد. با این حال، لازم به یادآوری است که سیاست گذاری های ایران از جمله در قبال منطقه، ساکن نیستند و در خلاء شکل نمی گیرند. روابط غرب و شرق نیز چنین نیست. احتمال آشفتگی های جدید در بیشتر کشورهای منطقه وجود دارد و می تواند خسارات سنگینی برای ایران در پی داشته باشد. به همین ترتیب، ارزیابی مجدد منافع و بازسازی اتحادها می تواند محاسبات ایران را تحت ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی تغییر دهد و برای نمونه، او را برای تحقق منافع شخصی، منافع ملی، و منافع منطقه ای، به پذیرش سناریوی دوم ترغیب کند. تحقق سناریوی اول در شرایط کنونی چندان محتمل به نظر نمی رسد، اما می تواند ایران را به الگویی برای سراسر منطقه تبدیل کند.

منبع: الجزیره / تحریریه دیپلماسی ایرانی 34

کلید واژه ها: ابراهیم رئیسی دولت ابراهیم رئیسی سیاست های منطقه ای ایران برنامه هسته ای ایران


( ۱۲ )

نظر شما :

شهروند ۰۷ تیر ۱۴۰۰ | ۱۴:۴۷
برای سنجش احتمالات پیش روی کشور، باید وضعیت اقتصادی حال حاضر ایران و محدوده ظرفیت‌ رئیسی به عنوان رئیس جمهور جدید، برای ایجاد تغییرات عظیم را همزمان در نظر گرفت. با توجه به حجم بحران اقتصادی ایران و اینکه رئیسی مدت طولانی در مناسب کلیدی مدیریتی کشور حضور داشته و تغییر مهمی هم در شرایط سازمان تحت مدیریت خودش، ایجاد نکرده است، قطعاً در پست ریاست‌جمهوری هم منشاء اصلاحات گسترده‌ای نخواهد بود.
حمید ۱۴ تیر ۱۴۰۰ | ۱۸:۵۳
با سلام و تشکر از نوشتار خوب و ارزنده تان در حال حاضردولت رئیسی در بحران و گردنه مهمی است که خود او و شعارهایش خصوصا و تصورات مردم عموما ایجاد کرده اند.از یک سو اصلاحات اقتصادی و سیاسی و ایجاد رفاه عمومی و از طرفی دنبال روی قدرت ایران و ارزشهای نظام، باعث می شود که هرقدم او و دولتش زیر ذره بین باشد.او اکنون نمی تواند تنها با یک استراتژی و تاکتیک جلو برود چون هر مساله ای را به تنهایی دنبال کند عده زیادی ازطرفدارانشرا ازخود می رنجاند. یقینا تک روی در سناریو اول در بهترین حالتش همان آش و کاسه دولت روحانی می شود یعنی مذاکره و مذاگره به امید آن که شاید چیزی دست ما را بگیرد که قاطبه مردم در پی آن نیستند و از آن ناامیدند و ناکارایی اش به اثبات رسیده.اما آنچه به نظر می آید آن است که اگر رئیسی می خواهد همه طرفدارانش را راضی نگه دارد باید هر سه سناریو را باهم و با شیوه ای استادانه به پیش ببرد. در رابطه سناریو اول هیئتی زیرک و قوی و کاربلد به وین بفرستد تا کاررا دنبال کنند و حتی اگر ۵+۱را سرهم بدوانند می ارزد چون در آن صورت کشورهای عربی از دشمنی دست می کشند.سپس سناریو دوم را بهتر و با نزدیکتر شدن به کشورهای منطقه همان طور که گفته ادامه دهد وسناریو سوم را در خفا و بدون سروصدا به جلو ببرد و آن را به مثلا نیروهای مسلح واگذارد به طورکلی پس اولا باید مذاکرات با ارسال هیئت قدرتمند مذاکره کننده ادامه دهد ثانیا توامان بر اقتصاد کار کند و ثالثا بحث صدور انقلاب و کارهای ماجراجویانه منطقه ای را چه خود و چه کسان دیگر ادامه می دهند با چراغ خاموش کامل و بی آن که کشورهای عربی و منطقه آزرده شوند ادامه دهد.