اراده عبدالمهدی دلیل اصلی صدور بیانیه مشترک
چرا با پیمان الجزایر مخالفت می شد؟
دیپلماسی ایرانی: صدور بیانیه مشترک میان ایران و عراق که در آن بر لزوم اجرای کامل پیمان 1975 الجزایر با تمام پروتکل ها و ضمایم آن و همچنین لایروبی «شط العرب» ]عبارتی که در بیانیه آمده[ تاکید شده، شاید بتوان گفت مهمترین دستاورد سفر روحانی به عراق بوده است. به این ترتیب می توان گفت بخش عمده انتظارات روحانی از سفرش به عراق برآورده شد.
پیمان الجزایر سندی است که در سال 1975 با میانجیگری هواری بومدین، رئیس جمهوری فقید الجزایر و به میزبانی کشور او به امضا رسید و به گواه بسیاری از کارشناسان یکی از دقیقترین و کاملترین معاهداتی بود که میان دو کشور به امضا می رسید. صدام حسین که در آن موقع معاون رئیس جمهور (همه کاره) عراق بود، در ابتدا روی این معاهده مانور داد و آن را دستاورد بزرگی برای خود خواند اما در بحبوحه انقلاب اسلامی از در مخالفت با آن درآمد و آن را معاهده ای یکجانبه به سود ایران توصیف و در نهایت آن را پاره و جنگ تحمیلی را آغاز کرد.
کارشناسان معتقدند که این معاهده آن قدر کامل و فراگیر است که نیاز به مذاکره مجدد ندارد. در این پیمان حتی درباره چگونگی چرای احشام دو کشور نیز توافق شده است. صدام حسین تا زمانی که بر سر کار بود، حتی زمانی که در سال 1988 (1367) که جنگ تحمیلی به پایان رسید و قبول کرد که مبنای آتش بس پیمان الجزایر باشد، علیه آن به شدت تبلیغ می کرد و افکار عمومی عراق را همواره در موضعی تهاجمی نسبت به این پیمان قرار می داد.
سال 2003 که سقوط حکومت صدام حسین رقم خورد، با وجود این که دوستان ایران (اپوزسیون زمان صدام حسین) در عراق به قدرت رسیدند، همچنان دولت های جدید عراق از پذیرفتن و اجرای کامل این پیمان سر باز می زدند. حتی جلال طالبانی، رئیس جمهوری فقید عراق در دور اول ریاست جمهوری خود یک بار علیه این پیمان موضعگیری کرد و ابراهیم جعفری، نخست وزیر که بعدا وزیر امور خارجه شد نیز نسبت به آن موضع داشت. پرسشی که همواره مطرح می شد این بود، مخالفت با پیمان الجزایر در زمان صدام حسین قابل درک است اما چرا بعد از سقوط او با آن مخالفت می شد؟
مسئولین وزارت امور خارجه ایران می گویند در دولت های قبلی عراق هر بار که با طرف های عراقی درباره پیمان الجزایر صحبت می شد، هر گونه پرداختن به آن را رد می کردند و می گفتند فضای سیاسی آن قدر علیه آن سنگین و حساسیت ها بالاست که به هیچ وجه نمی توان طرف آن رفت.
دلایل این مخالفت را در دو مساله می توان جستجو کرد؛ واقعیت این است که با وجود سقوط حکومت بعثی در عراق تاثیر این جریان با رسانه هایی که در اختیار دارد بر افکار عمومی بسیار بالاست. بسیاری از اعضای سابق حزب بعث که قبل از سقوطش از او جدا شدند حتی کسانی که در دهه هشتاد به اپوزسیون پیوستند همانند ایاد علاوی، همچنان چهره هایی بودند که متاثر از اندیشه های حزب بعث ماندند و این مساله سبب می شد تا مخالفتشان با پیمان الجزایر نهادینه و ابدی باشد. آنها رسانه های موثری چون شبکه تلویزیونی الشرقیه (دومین شبکه پربیننده عراق) را در اختیار دارند که می توانند بسیاری از القائات خود را به افکار عمومی منتقل کنند. همچنین بسیاری از اعضای سابق حزب بعث همچنان در رده های پایین حکومتی از جمله در وزارت امور خارجه عراق حضور و نفوذ دارند.
اما این فقط حزب بعث نیست که با پیمان الجزایر مخالفت دارد، احزاب دیگر از جمله برخی احزاب اسلامی مثل حزب الدعوه اسلامی که از سال 2004 تا 2018 قدرت را در دست داشت نیز با این پیمان مخالف هستند. نگاه حزب الدعوه به این پیمان به دو گروه تقسیم می شود، یک گروه اساسا پذیرفته اند که نباید پیمان الجزایر را پذیرفت و یک گروه معتقدند که پیمان الجزایر معاهده ای تمام شده و پذیرفتنی است اما به دلیل نگاه منفی افکار عمومی نباید به آن پرداخت. این در حالی است که بعضی احزاب دیگر از جمله مجلس اعلای اسلامی عراق، سازمان بدر و جریان حکمت ملی بر این باورند که پیمان الجزایر واقعیتی گریزناپذیر است و نباید آن را دستاویز سیاسیِ گروه های مغرضِ متاثر از القائات حزب بعث قرار داد.
طی یک ماه اخیر که مذاکرات ایران و عراق بر سر توافق برای اجرای پیمان الجزایر و پروتکل ها و ضمایم آن جریان داشت، موتور تبلیغاتی جریان های مخالف این پیمان به شدت علیه آن تبلیغ و فشارهای بسیاری را به دولت عراق وارد می کرد. اما این اراده شخص عادل عبدالمهدی، نخست وزیر عراق بود که اصرار داشت به هر نحوی شده این توافق به سرانجام برسد تا به این ترتیب یکی دیگر از بقایای جنگ صدام از میان برداشته شود./شرق
نظر شما :