یکصد و نهمین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»
قصه دعوای گروه های مقاومت با یاسر عرفات
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از نویسندگان و مورخان تاریخ قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش یکصد و نهم این کتاب را می خوانید:
در مرحله لبنان، روابط سیاسی با بعضی از کشورهای کمونیستی برقرار کردید، برای چه روابطتان را در این مرحله با تاخیر آغاز کردید؟
واقعیتش روابط ما با کشورهای کمونیستی چیز تازه ای نبود، و این به زمانی بر می گردد که رهبری "جبهه مخالفت" را رهبری می کردیم که این جبهه به کشورهای کمونیستی، به ویژه مسکو، نوعی مواضع افراطی داشت، این مساله سبب شد تا روابط ما محدود باشد، سقف این روابط محدود به ارتباطات میان ما و آنها در سطح سفارتشان در بیروت بود، در حالی که ابو عمار و «جبهه دموکراتیک» روابط گسترده ای با آنها داشتند و همکاری گسترده ای بالاتر از این سطح میان آنها برقرار بود. روابط ما بعد از سفر سادات به قدس عمیق شد، آن دیدار تحولات بسیاری را موجب شد. و رشد آن با برقراری رابطه ما با آلمان دموکراتیک آغاز شد و بعد از آن ادامه یافت و شامل دیگر کشورهای اتحاد جماهیر شوروی از جمله بلغارستان و چکسلواکی و در آخر رومانی شد.
آیا «جبهه مردمی» در چهارمین کنفرانس خود در سال 1991 راه مارکسیستی لنینیستی را برگزید و بعد از آن روابط شما با کشورهای کمونیستی گسترش یافت؟
فکر نمی کنم که این عامل نقش بزرگی داشت، دلیلی که اهمیت بیشتری داشت مربوط به مواضع سیاسی بود.
در پی عملیات انتحاری که دلال المغربی هدایت می کرد، در مارس 1978 اسرائیل به اشغال بخش گسترده ای از جنوب لبنان مبادرت کرد، آیا جبهه نقشی در این اشغالگری داشت؟
همه ما بخشی از مقاومت در ایستادگی در برابر اشغالگری اسرائیل بودیم، جبهه نقشی استثنائی در عملیات رویارویی داشت، به خصوص در شهر قهرمان پرور صور که رفیق ابو احمد فواد نقش مهم و بزرگی در درگیری های آن داشت.
روابط شما با نهاد سیاسی فلسطینی (کمیته اجرایی) فراز و نشیب داشت، به گونه ای که شما کمیته اجرایی را در سال 1974 ترک کردید و در سال 1981 دوباره به آن بازگشتید، این تحرکات را چگونه تفسیر می کنید؟
مساله حضور ما در داخل کمیته اجرایی بر اساس مواضع سیاسی روشن و شناخته شده برای همه بنا شده بود. ما بعد از مطرح کردن آن 10 بند فهمیدیم که این بندها چیزی جز مقدمه ای برای کشاندن سازمان آزادیبخش به سیاست های گمراه کننده خطرناک نیست، برای همین دو ماه بعد از اعلام بندهای ده گانه از آن خارج شدیم، و در ان وضعیت تا سال 1979 باقی ماندیم، به گونه ای که آماده سازی برای برگزاری شورای ملی فلسطینی انجام شد، دیدارها میان گروه ها در طرابلس در غرب لیبی انجام می شد. در پی گفت وگوهای طولانی، گروه ها در آن وقت به چیزی تحت عنوان «سند طرابلس» توافق کردند. این سند بندهای سیاسی ده گانه را تعدیل کرد، و از طریق آن میان دوره های مرحله ای و استراتژیک ارتباط برقرار کرد، در پی آن تاکید بر مساله عدم به رسمیت شناختن اسرائیل تشدید شد، در طرف دیگر سند طرابلس بخش سازمانی بود.
شورای ملی چهاردهمین نشست خود را در تالار اتحادیه کارگران در دمشق با حضور همه گروه های مقاومت برگزار کرد، روشن بود که ابو عمار آماده است که جدایی سیاسی از سند طرابلس را بپذیرد اما از بخش سازمان ناراحت بود و از آن احساس پیچیدگی و بحرانی می کرد، برای همین تلاش می کرد از آن جدا شود برای این که نمی خواست عملیات اصلاح سازمانی به گونه ای صورت بگیرد که جلوی قدرت او را بگیرد و رفتارهای سیاسی او را زیر شعار بیزاری از چپ و جلوگیری از تسلط بر اصول سازمان مانع شود.
برای همین درگیری سرسختانه ای را با ابو عمار در این سطح آغاز کردیم، غیر از این با تاسف بسیار بعضی از گروه های فلسطینی در کنار او قرار گرفتند. با این مواضع ابو عمار توانست تسلط خود را بر سازمان آزادیبخش بازگرداند و شعار مشهور خود را سر دهد: قدیمی بر اصولش می ماند. عملا هم ما وارد کمیته اجرایی نشدیم، تا این که پانزدهمین شورای ملی در دمشق در بهار 1981 برگزار شد و ما به کمیته اجرایی برگشتیم.
ادامه دارد...
نظر شما :