وقتی روسها از تریبونهای عمومی با ما سخن میگویند
فقدان موازنه دیپلماتیک در اوج همکاریهای استراتژیک
نویسنده: حسین ملائک، سفیر اسبق ایران در چین و تحلیلگر مسائل بین الملل
دیپلماسی ایرانی: روابط ایران و روسیه از بعد از انقلاب اسلامی تاکنون، همچون رابطه ایران با سایر کشورهای جهان و خصوصا کشورهای بزرگ افت و خیز های اساسی داشته و گاه تا نازل ترین سطح پایین آمده است. دلیل عمده آن را باید در حس استقلال جویی ملت ایران و عدم توجه به بزرگی و کوچکی قدرت های خارجی، که زاییده انقلاب اسلامی است یافت که تاکنون قادر به تثبیت پروتکل های رفتاری مورد نظر خود نشده و از طرف دیگر نرم های رفتاری دیگران را نیز به سادگی بر نمی تابد.
اما رابطه ایران و روسیه از دو منظر اهمیت قابل توجهی دارد:
الف): همکاری دوجانبه در جهت حل بحران سوریه،
این همکاری که از سه سال پیش آغاز شد، تاکنون توانسته است به اهداف بزرگی نائل شود. دولت مرکزی سوریه توانست از سقوط حتمی نجات یابد، تاکنون از تجزیه شدن قطعی سوریه جلوگیری بعمل آمده است، برنامه کشورهای مرتجع عربی و غرب برای مهندسی سیاسی منطقه به شکست کشانده شده، و در نهایت انرژی سیاسی گروه های تکفیری در سطح جهان با شکست های پی در پی تخلیه گردیده و منطقه به طرف آرامش بیشتری کشانده شده است.
ب): تجربه همکاری بین المللی با یک قدرت درجه اول،
برای نظام نوپای جمهوری اسلامی که از آغاز شکل گیری بر طبل استقلال کوبیده و به آن افتخار کرده این اولین تجربه همکاری مشترک استراتژیک با یک قدرت درجه اول جهانی محسوب می گردد. برای ایران این تجربه، واقعیت نظام بین الملل، پروتکل های آن و نیز محدویت ها و فرصت ها، شرایط ائتلاف سازی و خروج از آن را در عمل به نمایش می گذارد تا تئوری ها و ایده ها و سلائق سیاسی مربوطه در بوته آزمایش قرار گیرند.
ایران پس از انقلاب همواره در تقابل قدرت های بزرگ قرار داشته است. در جنگ تحمیلی تقریبا در مقابل همه آن ها جنگید. در مذاکرات اتمی باز هم قدرت های بزرگ در جمع در مقابل ایران موضع داشتند. در جریان اشغال افغانستان و عراق باز هم آمریکا بعنوان یک قدرت بزرگ از همکاری با ایران بعنوان ابزار تاکتیکی استفاده کرد.
اما در موضوع سوریه، ایران و روسیه در یک پروسه همکاری راهبردی از عالی ترین سطوح تا سطح کار شناسی و در جوانب مختلف نظامی و سیاسی و اقتصادی قرار گرفتند.
در صحنه سیاست داخلی، اگرچه این همکاری بیشتر مورد انتقاد «اصلاح طلبان» قرار داشت و محافل ضد روسی با تحلیلی غیرملی از روابط نوین ایران و روسیه، هر تلاطمی در روابط را به خیانت تعبیر کرده و تاریخ و یا اخیرا سردر وزارت خارجه را یادآوری می کنند اما از زاویه دید اصلاح طلبی داخلی نیز باید این روابط را یک گام به جلو در راستای تمدن سازی دانست که کمک می کند ایران با درجه بلوغ بالاتری در نظام بین الملل قرار گرفته و موقعیت خود را تثبیت کند. برگزاری جلسات متعدد علنی و محرمانه، قول و قرار های تاکتیکی و استراتژیکی و در نهایت همکاری سازمان یافته در سازمان ملل همه نتیجه چنین روندی است.
اما در یک ماه گذشته با تبادل مواضع مغایر یکدیگر در تریبون های تبلیغاتی نشان داد که این تجربه گرانقدر دچار یک کسری موازنه دیپلماتیک شده و باید هرچه زود تر برای آن راه حل پیدا کرد.
ماجرا از مصاحبه مطبوعاتی آقایان پوتین و بشار اسد در سوچی مورخ ۲۷ اردیبهشت آغاز گردید. در این مصاحبه آقای پوتین با اشاره به پیشرفت های مبارزه علیه گروه های شورشی در سوریه و تثبیت دولت این کشور بر لزوم خروج نیروهای خارجی از سوریه تاکید کرد. متعاقب آن مقامات اجرایی سوریه با نام بردن از کشورهایی که باید از سوریه خارج شوند به ایران نیز اشاره کردند. علی الظاهر باید یا نباید خروج ایران از سوریه نمی تواند جزو مواضع علنی مقامات روسیه خصوصا خود آقای پوتین باشد که شریک اجرایی ایران در تمام تحولات و وقایع سه سال گذشته در سوریه است.
با عدم توجه به این بحران و حل نشدن این تناقض رفتاری روز ۱۴ خرداد نیروهای پلیس نظامی روسیه در خارج از شهر ال قصیر (در استان حمص غرب سوریه و نزدیک به مرزهای شمالی لبنان) اقدام به برپایی سه پست بازرسی نمودند. این منطقه نقطه ورود حزب الله به بحران سوریه در سال ۲۰۱۳ است که برای تثبیت موقعیت و پاکسازی نیروهای تکفیری وارداتی به این منطقه شهدای زیادی داد. البته واکنش فوری فرماندهی «جبهه مقاومت» باعث شد که روس ها منطقه را ترک کنند. فرمانده حزب الله در توصیف این وضعیت می گوید: «روس ها بی خود به این منطقه آمدند. اینجا چیزی برای آن ها نیست و بهتر است دیگر برنگردند.» متعاقبا روز جمعه ۱۹ خرداد رهبریت حزب الله بار دیگر به موضوعی اشاره کرد که حاکی از فیصله نیافتن موضوع است. آقای سید حسن نصرالله در سخنرانی روز قدس خود تاکید می کند که «اگر همه دنیا به ما بگویند از سوریه خارج شو محقق نخواهد شد مگر اینکه خود دولت سوریه از ما بخواهد».
در هر مشکل، سوءتفاهم و یا بحرانی همواره هر دو طرف قضیه قصور و کاستی هایی دارند اما اگر روس ها را آغازگر این «بحران» بدانیم می توانیم به چند عامل اشاره کرد:
آغاز بازی های جام جهانی در مسکو
روس ها تاکنون توانسته اند علیرغم تحمل فشار شکننده دیپلماتیک ناشی از مسمومیت آقای «اسکری پال» در انگلیس از تحریم این مسابقات توسط غرب جان سالم بدر برده و لذا قدری بازی با «موضوع سوریه» به نفع غرب را بی خاصیت نمی داند.
سفرهای چندگانه نتانیاهو و وزیر دفاع اسراییل به مسکو و تلاش برای فعال کردن شکاف دیدگاهی بین ایران و روسیه و فشار بر این کشور برای تعدیل موقعیت ایران در سوریه نمی تواند تا ابد نشنیده گرفته شود.
آمریکا روندی دوگانه برای نگهداری فضای دو دلی با روسیه را دنبال می کند. از یکطرف دولت این کشور سیاست های محدودکننده علیه روسیه را دنبال می کند اما از طرف دیگر شخص ترامپ پیام های دوستی برای پوتین می فرستد که در آخرین دور آن دعوت از ایشان برای بازگشت به گروه ۸ است. موضوع سوریه می تواند قابل مذاکره گردد.
اما سخن آخر:
همکاری راهبردی ایران و روسیه در سوریه در خلال سه سال گذشته اهمیت زیادی در ارتقای نقش ایران و روسیه در جهان داشته است. سفر نا موفق پوتین به اتریش نشان داد که روسیه نمی تواند بحران اوکراین را به سادگی در روابط خود با غرب به کناری بگذارد و فعلا سوریه قابل واگذاری توسط روسیه نیست. شرایط فعلی از بسیاری جهات متفاوت تر از بحران های سه سال پیش است ولی با توجه به حضور علنی تر آمریکا در سهم خواهی در سوریه بنظر می رسد هنوز راه زیادی برای اینکه دو کشور بخواهند در مورد اختلافات صحبت کنند مانده باشد. آمریکا در چند قدمی یک پیروزی شیرین استراتژیک در سوریه قرار دارد باید به هوش بود.
روسیه از اینکه با ایران در تریبون عمومی صحبت کند حتما ضرر خواهد کرد. روس ها باید بدانند که موضوع استقلال طلب در ایران موضوع جدی است که هنوز چون اول انقلاب در دل آحاد کشور جایگاه ویژه دارد. ایران فقط روابط برابر را در سیاست خارجی می پذیرد و نگاه بالا به پایین راه بجایی نخواهد برد، از هرکسی و هر جایی.
نظر شما :