یک صد و دومین بخش از کتاب «اسرار جعبه سیاه»:
قصه آغاز رویارویی مسلحانه دولت اردن با مقاومت فلسطینی
دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرتبل های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند. افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش یک صد و یکم این کتاب را می خوانید:
قبل از سپتامبر 1970 دوره ای از درگیری ها و برخوردها روی داد که صدها قربانی گرفت، بر اساس چه پیش زمینه ای چنین درگیری هایی بین مقاومت و حکومت اردن روی داد؟
دوره های درگیری که سپتامبر سیاه آن را تکمیل کرد بر ما تحمیل شدند. ما در اکثر آنها در موضع دفاع از خود بودیم. آن طور که یادم است اولین دوره درگیری ها سال 1968 اتفاق افتاد، وقتی که حکومت اردن بعضی واحدهای خاص را در منطقه کرامه مستقر کرد تا جلوی فعالیت مقاومت فلسطینی و تحرکات آن را بگیرد. هدف از این کار رساندن پیامی از سوی حکومت اردن به مقاومت بود با این مفاد که حکومت اردن هست و قدرتمند است.
اما برخورد اول در 4/11/1968 در امان روی داد، حکومت اردن در بیانیه ای که وزارت کشورش صادر کرد ادعا کرد که سازمان مسلح خارج از قانونی وجود دارد که شخصی موسوم به طاهر دبلان رهبری آن را بر عهده دارد، او آزار و اذیت و کارهایی را برای تعدی به مردم انجام داده است، برای همین نیروهای امنیتی تدابیر امنیتی ای برای واکنش به این تحرکات و جلوگیری از تاثیر آنها بر امنیت میهن و شهروندان اتخاذ کرده اند. ناگهان نیروهای بادیه نشین اقدام به بستن راه های منتهی به اردوگاه کردند و آنها را به محاصره خود در آوردند، بعد شروع به شلیک گلوله به عموم اردوگاه ها به خصوص دفاتر سازمان های فلسطینی در داخل اردوگاه مسنوده کردند، آنها از منطقه القویسمه اردوگاه مسنوده را به توپ بستند.
واقعیت این است که طاهر دبلان و مجموعه های او هیچ وجودی در اردوگاه الواحدات نداشتند. اساسا این مرد جایگاهی ناشناخته داشت. و عجیب این که جنبش «فتح» بیانیه ای صادر کرد که بیانیه وزارت کشور را تایید می کرد، و کاری که مقام های اردنی انجام می دادند را کاری مشروع قلمداد کرد. برای همین «فتح» در این درگیری ها مشارکت نکرد و اقدام به دفاع از اردوگاه واحدات نکرد. به این ترتیب جبهه (مردمی) مسئولیت رویارویی با نیروهای مهاجم را متحمل شد با وجود این که امکانات نظامی اش در اردوگاه واحدات محدود بود.
در آن موقع ما می دیدیم که هدف اصلی این درگیری ها ضربه زدن به فعالیت های مردمی در حال افزایش برای تشکیل سازمان های شبه نظامی مردمی بود. واقعیتش این است که مردمی که خارج شدند تا جلوی نیروهای تهاجمی را بگیرند همان ها درگیری را پایان دادند و موفق شدند مانع ورود نیروهای مهاجم به اردوگاه شوند. در همان روز خودرویی وابسته به جبهه مورد حمله گروهی کمین کرده در منطقه جسر المحطه قرار گرفت. جسر المحطه خارج از دایره درگیری ها واقع شده بود، در پی این حمله سه نفر از رفقای ما شهید شدند از جمله ستوان رفیق سرور (عبدالسلام).
اما دور دومی از درگیری ها در تاریخ 10/2/1970 بعد از اعلام بیانیه رسمی دولت اردن آغاز شد، در این بیانیه جلوی تحرک مقاومت گرفته می شد و برای حضورش در شهرها محدودیت اعمال می شد بدون این که در این بیانیه حرفی از مقاومت زده شده باشد. درگیری ها در منطقه جبل التاج روی دادند، آغاز آن به این شکل بود که تعدادی از نیروهای امنیتی با ماشین های مسلح دفاتر «فتح» و «الصاعقه» و جبهه را در هم کوبیدند و این عملیات سرکوب به زد و خورد مسلحانه منجر شد که در پی آن عملیات تحریک آمیز و جمع آورآآورآی سلاح در چندین مکان روی داد. در این حوادث چندین نفر از جمله دو رفیق ما شحادة العجرمی و «ابو طلعت» شهید شدند.
بعد از این که درگیری ها متوقف شدند، دولت اردن خواستار انجام مذاکره برای تطبیق بیانیه اش شد، بعد از آن توافقی بر سر بعضی قضایای اجرایی به دست آمد تا مانع وقوع هر درگیری یا تسلط بر آن در صورت وقوع آن شود. ما به توافقی که با دولت اردن که بهجت التلهونی رئیس آن بود، رسیده شد با این دید نگاه می کردیم که توافقی اجرایی است، برای این که دولت اردن تصمیم گیر است، طرف های تصمیم گیر در اردن نیاتی روشن در جهت برخورد با مقاومت در نظر دارند. هم زمان با آن عملیات گسترده تحریکی در داخل نهادهای نظامی و امنیتی در چارچوب عشایری آغاز شد.
در این جا روشن شد که دولت اردن برای پایان دادن هم زمان روی دو مساله کار می کند از یک سو می خواهد بر مقاومت ملی مسلط شود و از سوی دیگر می خواهد حکومت امنیتی و نظامی خود را مسلط کند. از خلال حوادث هفتم ژوئن 1970 این مساله روشن شد، حوادثی که گسترده تر و فراگیرتر از حوادث فوریه بودند. برای این که بدون مقدمه شروع به بمباران شدید توپ خانه ای از منطقه های سحاب و القویسمة و الآذاعة بر اردوگاه الواحدات کردند. در این جا بود که مردم برای رویارویی در این درگیری هل داده شدند، با این اعتقاد که درگیری نهایی با حکومت فرا رسیده است. با آغاز درگیری ها رهبران جبهه جمع شدند و تصمیم گرفته شد دو هتل «فیلادلفیا» و «اردن اینترکونتیننتال» تصرف شوند و در داخل آن گروگان گیری شود. همچنین در همان زمان آر پی جی زن هایی در مناطق الاشرفیه و الجوفه برای رویارویی با نیروهای گارد وابسته به کاخ های پادشاهی مستقر کردیم با وجود آن که امکانات سلاح های آر پی جی ما بسیار محدود بودند.
ادامه دارد...
نظر شما :