یک ماه بعد از همه پرسی
نقد رویکرد رسانه های ایران پیرامون رفراندوم استقلال کردستان
نویسنده: بهرام ولدبیگی، روزنامه نگار، و مدیر انستیتو فرهنگی کردستان در تهران
دیپلماسی ایرانی بعد از سپری شدن یک ماه از رفراندوم برای استقلال کردستان عراق و بازتاب جهانی و منطقه ای آن در کشورهای همسایه ی کردستان از جمله در ایران فعالان سیاسی، فرهنگی، دیپلمات ها، روزنامه نگاران و مسئولان نظامی و امنیتی دیدگاه های متفاوت خود را بیان کردند که در مطبوعات ایران و منطقه بازتاب گسترده ای داشت.
راقم این سطور مسئولان سیاسی، نظامی و امنیتی را به علت محدودیت و ممنوعیت تحلیل پیرامون آنها مستثنی قرار داده و به وقتی دیگر موکول می کند و در این نوشتار تنها به نقد و بررسی عملکرد مطبوعات تهران در بازتاب دیدگاه های دیپلمات ها، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و فرهنگی می پردازد. اهالی مطبوعات در ایران آشنایان دیرین جنبش کردها در خاورمیانه به ویژه در کردستان عراق بوده و در خلال یک قرن اخیر مساله ی کردها در مطبوعات ایران بازتاب پررنگی داشته است.
در این سالها در پروژه ای پژوهشی پیرامون تدوین تاریخ جنبش کردستان تقریباً اکثر صفحات مطبوعات نزدیک به یک قرن اخیر ایران را تورق کرده و مطالعه کرده ام. در گذشته های دور و نزدیک روزنامه نگاران ایرانی مثبت تر از امروز به جنبش کردها نگریسته و غالباً همزادپنداری کرده و در هم آمیختگی تاریخی و فرهنگی ایرانیان و کردها را در طول تاریخ پررنگ جلوه داده و در برابر ارتش های عراق و ترکیه، حامی قلمی کردها بوده اند. اما در تحولات اخیر کردستان عراق، اکثریت مطبوعات در تهران در مخالفت با رفراندوم برای استقلال کردستان تیتر زدند و اقلیتی از روزنامه ها و مجلات در کنار جمعی تعریف شده از اساتید دانشگاه ها، دیپلمات ها، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی از رنج و مقاومت و حق تعیین سرنوشت این مردم حمایت کردند. بی شک دلنوشته های این مجموعه و بازتاب نظرات آنان در تعداد محدودی از مطبوعات ایران در میان افکار عمومی کردها در خاورمیانه بازتاب بسیار مثبت داشت و در تاریخ این ملت در نهایت احترام و شایستگی ثبت و ضبط شد و این اقلیت با درکی عقلانی تر به تحولات منطقه و شرایط ژئوپلتیک ایران نگریسته و در مسیر دلسوزی برای ایران و جایگاه ملت فهیم و صاحب تاریخ و تمدن دیرینه آن، در خاورمیانه از تحلیل های مقطعی، عبور کرده و حقیقت و واقعیت مبارزات کردها را در کنار اشتراکات نژادی، دینی و فرهنگی خویش بخوبی دیده و روایت کردند. با کمال تأسف اکثریت مطبوعات در تهران در مسیری متفاوت بدان نگریستند و حتی بخشی از آنها چون ارگان تبلیغاتی ارتش عراق عمل کردند و بسیاری از حقوق دان ها، جامعه شناس ها و دانشگاهی ها همه ی آنچه را خوانده بودند کنار گذاشتند و با دخالت در امور داخلی کردستان و بی توجه به مطالبات تاریخی مردم و عملکرد حکومت عراق مبنی بر قطع بودجه کردستان و تحویل یک سوم خاک عراق به داعش با نادیده انگاشتن منافع ملی ایران علیه کردها قلمفرسایی کردند غافل از این حقیقت تاریخی که کردها بعد از چند قرن در اعراب و ترک ها در عراق، سوریه و ترکیه ادغام نشدند و هویت و شناسنامه ی فرهنگی و تاریخی خود را فریاد می زنند به هرحال با این مقدمه در ادامه به نقد و بررسی این طیف از مطبوعات خواهم پرداخت.
مطبوعات ایران و دگرگونی نقش سیاسی کردها در خاورمیانه
آنچه جای تعجب است این است که این دسته از مطبوعات در تهران کمترین شناخت را از جنبش صدساله ی کردها در خاورمیانه داشته و در یادداشت ها و مقالات خود با همان رویکرد توهم توطئه و البته وابسته کردن جنبش کردها به آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورهای مخالف ایران برای مخاطبان خود تصویرسازی کردند، در حالی که روزنامه نگاران ایرانی بیش از روزنامه نگاران اروپایی و آمریکایی به تحولات خاورمیانه و مساله ی کردها نزدیک هستند. کما اینکه فاصله ی تحلیل ها و نوشته های این دو گروه بسیار متفاوت است و این جمع از دوستان روزنامه نگار و حتی بخشی از دیپلمات ها و چهره های سیاسی که در این طیف از مطبوعات قلمفرسایی کردند نتوانستند تحلیل هایی جامع و کامل از مساله ی کردها در کشورهایی که کردها در آن ساکن هستند به مخاطبان ایرانی خود ارائه دهند. و با همان ادبیات کلاسیک تهاجمی به مساله نگریسته و در نوشته هایشان رویکرد احساسی، اطلاعات سطحی و فقدان دانش تاریخی از تحولات مرتبط به کردها به وضوح دیده می شود و این چالش بزرگ این طیف از مطبوعات در ایران است که بدون مطالعه و دانش سیاسی و تاریخی وارد تحولات کردها شده و خروجی آن نتوانسته است نکات تازه ای به مخاطب ارائه دهد. این آوار اطلاعات و تبلیغات، مسئولان کشور و مردم کوچه و خیابان را پیرامون مبارزات حق طلبانه ی مردمانی مسلمان و از جنس ایرانیان دچار تردید و گاهی اوقات وادار به مخالفت کرده است.
واکنش بعضی از روزنامه نگاران ایرانی در مسیر تضعیف منافع ملی
این تعداد از مطبوعات در مساله ی رفراندوم کردها بدون توجه و احترام به آرای مردمی که خطایی جز شرکت در یک انتخابات آزاد و حضور در سر صندوق ها نداشته اند با آنان با نامهربانی برخورد کرده و برخلاف همه ی اصول روزنامه نگاری و تحلیل سیاسی از انبوه مواد قانونی در حقوق بین الملل و حقوق شهروندی به سادگی عبور کرده و این اصل که ما مسلمان هستیم و اعتقاد داریم قرآن قانون اساسی ما مسلمانان است و حقوق همه ی بندگان خدا از مسلمان، مسیحی و ... در آن برآورده شده را با سهل انگاری نادیده گرفتند. بود و نبود مردم کردستان عراق و یکصدسال مبارزه ی آنها برای دمکراسی و عدالت و 8 سال بودنشان در کنار مردم و دولت ایران در جنگ ایران و عراق و بمباران شیمیایی حلبچه و زنده به گور کردن و انفال 182 هزار نفری این مردم و مبارزه ی قهرمانانه در برابر داعش را نادیده انگاشته و در فراموشی تاریخی این دلواپسان یکپارچگی عراق در چرخشی صدوهشتاد درجه ای آنان را عامل اسرائیل و دشمنان ایران معرفی کردند.
این مدل قضاوت و تحلیل در صفحات این طیف از روزنامه ها در میان میلیون ها نفر از کردزبانان در منطقه چالش های سیاسی و شکاف تاریخی عمیقی در پی داشت مخصوصاً در فضای مجازی که بیشتر به زبان کردی است و در حالیکه قدرت تبلیغاتی کردها به زبان کردی در فضای مجازی و در قالب ماهواره های کردی با بینندگان چند میلیونی در ایران تقریباً به قدرت تبلیغاتی زبان فارسی نزدیک تر شده است، بخوبی دیده شد. این مسئله در فرایند تحولات آینده در خاورمیانه برای ایران در افکار عمومی کردهای هم نژاد، در عراق، ترکیه، سوریه و میلیون ها کرد هموطن ایرانی بازتاب منفی پیرامون دولت و ملت ایران در برخواهد داشت.
نقد و انتقاد از تحولات امروز کردستان و رفتارهای سیاسی آنها طبیعی و حق همه ی صاحبان قلم و مطبوعات است. اما یک طرفه به قضاوت نشستن و خواست یک ملت و تحولات آن را نادیده گرفتن سرانجامی جز هزینه های منفی برای منافع ملی ایران را در پی نخواهد داشت زیرا این شائبه را در پی خواهد داشت که افکار عمومی مردم ایران را نسبت به هزینه های بحران عراق و ضعف های دولت از هم پاشیده ی بغداد به ایجاد پرسشی بی جواب بدل می کند که چگونه است ایرانی ها، همنژادان خود را در منطقه برای کشوری دیگر و در آن جغرافیایی دیگر به مخالفان ایران تبدیل کنند.
روزنامه نگاران ایرانی بعنوان شاهدان عینی وقایع تاریخی نباید کردها و نقش منطقه ای آنان در تغییرات نوین ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی منطقه نادیده انگاشته و در این رهگذر تاریخی ناشر افکار مسئولان حکومت عراق باشند. چرا که هر آنچه امروز پیرامون سیاست توسط روزنامه ها ثبت می شود فردا بعنوان تاریخ مورد نقد و بررسی قرار خواهد گرفت.
همان گونه که خلیج فارس، ایرانی است، کرکوک نیز کردستانی است
همچنان که ایرانیان با بیان روایت های تاریخی و اسناد جغرافیایی سالهاست در برابر ادعاهای کشورهای حاشیه خلیج فارس از نام و نشان خلیج فارس دفاع می کنند تاریخ کردها هم مملوست از دفاع از تاریخ و نام و نشان کرکوک بعنوان شهری کردستانی با جمعیت اکثریت کُردزبان و اقلیتی از ترکمن ها و عرب ها. اسناد بیشمار حقوقی و تاریخی در عراق بر کردستانی بودن کرکوک شهادت می دهند و بسیاری از رهبران کردها در طول یک قرن اخیر بر کردستانی بودن این شهر تاکید کرده و بخشی از مبارزات کردها با حکومت های عراق بر سر کرکوک بوده است.
زیباترین و تاریخی ترین سند حقوقی و بین المللی پیرامون کردستانی بودن کرکوک انتخابات اخیر رفراندوم برای استقلال کردستان بود که ساکنان کرکوک با 92 درصد به کردستانی بودن کرکوک و استقلال کردستان رأی دادند. اگر قوانین حقوقی، حقوق بین الملل، حق تعیین سرنوشت و انتخابات آزاد و صندوق های رأی اساس دمکراسی باشند آراء مردم کرکوک معیار است، دیگر حرفی برای گفتن وجود ندارد و مردم کرکوک به همه ی شبهات سیاسی و تاریخی پاسخ دادند.
اینکه بخشی از اهالی مطبوعات و حتی عده ای از دیپلمات های ایرانی با عدم شناخت تاریخی و حقوقی پیرامون این شهر اظهارنظر می کنند و اطلاعات غیرحقوقی به مخاطبان خود در ایران ارائه می دهند در محافل حقوقی و حقوق بین المللی مورد نقد و انتقاد قرار گرفته اند که چگونه است در همسایگی عراق و بی توجه به اسناد حقوقی و مدارک مستند و دانش حقوقی اقدام به نوشتن چنین مطالبی در مطبوعات در جهت جلب نظر مسئولان عراقی می کنند و جایگاه تحلیل و نقد و بررسی تاریخی را تنزل می دهند. کافی است این دوستان گذری بر اسناد تاریخی وزارت امورخارجه ایران داشته باشند و از هزاران سند رسمی پیرامون کردستانی بودن شهر کرکوک پرده بردارند تا بر آنها عیان شود همچنان که خلیج فارس، خلیج فارس است و هیچ کس نمی تواند در حقیقت بودن فارسی بودن خلیج فارس تردید کند، دقیقاً با استناد به همان یافته ها و آموزه های تاریخی راستین، کرکوک نیز شهری کردستانی بوده است و با تبلیغات رسانه ای و با مشت آهنین هرگز نمی توان هویت یک شهر را عوض کرد. جای آن دارد آن دسته از اهالی مطبوعات که با سطحی نگری منکر کردستانی بودن کرکوک شده اند منابع مستند و صحیح تاریخی و اسناد و مدارک موجود در خود ایران را مورد تامل و دقت قرار دهند تا دریابند که کرکوک شهری کردستانی است.
به شهادت طلبیدن روح جلال طالبانی مرده برای تحریف حقیقت
یکی از موارد نادر و تاریخی در تحولات یک ماه اخیر پیرامون رفراندوم برای استقلال کردستان عراق که بسیاری از دیپلمات ها و تحلیل گران در تهران در نبود تحلیل و شناخت از تحولات کردها در منطقه از آن استفاده ی ابزاری کردند، بهره مندی از روح جلال طالبانی و ذهن خوانی ایشان بود تا بدینوسیله به مردم ایران بگویند که جلال طالبانی مخالف رفراندوم و استقلال کردستان بوده و روح مسالمت آمیز و سازشکارانه ایشان همیشه در کنار سیاست های جمهوری اسلامی بوده است. این نوع تحلیل و رویکرد این جمع از تحلیل گران ایرانی که کسانی با نام و نشانی از سالها حضور در موقعیت دیپلماتیک و مدیریت دیپلماسی و قرض گرفتن این اوهام برای مخالفت با ملتی که صدسال است برای حق تعیین سرنوشت خود مبارزه می کنند بسیار دردناک و قابل بررسی است.
این مدل طرز فکر گویای ضعف تحلیل در تحولات کردها در خاورمیانه بوده و این تحلیلگران، آنچنان کم آورده بودند که به روح مسالمت آمیز و محافظه کار کسی پناه بردند که 5 سال پیش در اثر سکته ی قلبی و مغزی، فلج شده و نتوانسته است یک کلمه هم به زبان بیاورد و یا کلمه ای را بروی کاغذ بنویسد و بعد از مرگش در پی تخریب او در برابر کردها باشند و به نقل قول های نگفته و ننوشته از جسدی زیر خاک در برابر رفراندوم برای استقلال کردستان و آرای مردم بپردازند. این نوع تحلیل ها و استفاده ابزاری از جلال طالبانی، انسان را به یاد روزگار احمدی نژاد و تحلیل های جهان شمول ایشان می اندازد که چگونه به جایگاه بین المللی ایران با اظهارات نسنجیده و غیردیپلماتیک آسیب زد و بخشی از قلم فرسایی ها از همان جنس احمدی نژاد به ذهن مخاطبان متبادر می کرد که این روزها به تحلیل اوضاع منطقه پرداختند تا به زعم خود لشکرکشی ارتش عراق را علیه انتخابات مردم و حق تعیین سرنوشت مردم کردستان توجیه کنند.
دفاع از لشکرکشی نظامی علیه انتخابات و رفراندوم کردستان
حکومت حزبی عراق در برابر انتخابات آزاد مردم کردستان و برگزاری رفراندوم اقدام به لشکرکشی به کردستان کرد. این لشکرکشی از استان کرکوک آغاز شد که یک ماه قبل 92 درصد از مردم این شهر در انتخاباتی آزاد رأی "بله" به استقلال و "نه" به ماندن در عراق را به صندوق ها ریختند. این اقدام بغداد در آینده این کشور را دچار بحران و چالش خواهد کرد که خود بغداد اولین قربانی آن خواهد بود. کردها تجربه ی مقاومت در کوبانی و شنگال را در کارنامه ی خود دارند و کرکوک سومین شهری خواهد شد که دنیا در برابر مقاومت آنها به ستایش برخواهد خواست. روزگاری صدام حسین که ششمین ارتش جهان را در اختیار داشت نتوانست کردها را در کرکوک تسلیم کند اینک حکومت عراق بحران زده بی شک بسیار ضعیف تر از حکومت صدام حسین می باشد که بتواند با توپ و تانک بر دل مردمانی حکومت کند که قبلاً مشروعیت این حکومت را سرصندوق رأی ابطال کرده اند.
تفسیرهای غیرکارشناسی این بخش از مطبوعات ایران و حمایت های آنان از حمله ی نظامی به کرکوک و نادیده انگاشتن حقوق یک ملت، جغرافیا، تاریخ و همسایگی ایران و کردهای منطقه نگران کننده و تاریخ در برابر این نوع رویکردهای حمایت از جنگ و اشغال نظامی مردمان بی دفاع کرکوک به جرم شرکت در انتخابات، قضاوتی معنادار خواهد داشت. چرا که امروز عصر دانایی است و روزگار تبلیغات وارونه و حاکمیت فیزیکی بر مردم به سر آمده است و این روش های تبلیغاتی و فضاوت های سیاسی در منطقه و جهان به تاریخ سپرده شده است.
بازگشت به نقطه ی صفر
اکنون که مردم کردستان هزینه های رفراندوم را می پردازند، افکار عمومی جهان متوجه مقاومت و استقلال سیاسی این ملت شده که در مسیر حق تعیین سرنوشت و استقلال کردستان حاضر نشدند اراده ی پولادین خود را واگذار کنند.
جالب است در طول این دو ماه حتی یک روزنامه نگار ایرانی حاضر نشده به کردستان عراق برود و از نزدیک روند رفراندوم و تحولات سیاسی کردستان را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و اطلاعات درستی به افکار عمومی مردم ایران بدهد. و هر آنچه با آن صفحات روزنامه ها را سیاه کردند اکثراً نوشته های فاقد منبع و مأخذ و عدم شناخت از جنبش کردستان و مبارزات این ملت بزرگ بود و این روزنامه نگاران هرگز متوجه این نکته نشدند که تاختن به آرمان تاریخی میلیون ها کُرد در خاورمیانه عملاً به مثابه فاصله گرفتن کردها از ایران خواهد بود و از این گذشته این روزنامه نگاران اگر تاریخ سیاسی صدسال گذشته مبارزات کردها را مورد تامل قرار دهند درخواهند یافت که کردستان همواره آتش زیر خاکستر بوده است و تمامی انواع تراژدی های سیاسی و نظامی و بویژه انواع سرکوب ها را نه تجربه که زیسته اند، اما هرگز تسلیم نشده اند. تاریخ به ما می گوید این موانع مقطعی در برابر اراده کردها در خاورمیانه کف روی آب است. جای آن دارد که این روزنامه نگاران با ملاحظه ای دقیق و بیطرفانه به واکنش میلیون ها کرد در سراسر جهان و بویژه در خاورمیانه و حتی آسیای میانه، به موضوع رفراندوم استقلال کردستان توجه و امعان نظر داشته باشند تا باور کنند و دریابند که آرای موافق استقلال کردستان از عراق تنها سه میلیون رای ریخته شده به صندوق های رفراندوم در کردستان نبود، بلکه ده ها میلیون کُرد در منطقه از ژرفای جان و دل آن را جشن گرفتند و از آن حمایت کردند.
بسی جای تامل و تعمق است که در مطبوعات تهران کمتر به فردای تحولات کردها در خاورمیانه توجه می کنند و از هزینه های آن برای ایران بی توجه هستند و با شعارهای تاریخ مصرف گذشته و در همراهی با لشکرکشی های منسوخ و نفرین شده وارد مبارزه با کردها در خاورمیانه شده و از این مسیر شکست خورده در برابر اراده ی این ملت قرار گرفته اند. ایشان در برابر رفراندوم آزاد و دموکراتیک کردستان برای استقلال در کنار تحولات بنیادین در کردستان سوریه و قدرت بی انتهای کردها در ترکیه که ارتش ترکیه و ناتو را به زانو درآورده و در پارلمان ترکیه هم چالش تاریخی برای اردوغان به ارمغان آورده و در 16 استان این کشور سیاست های حزب AKP ترکیه به رهبری اردوغان را با بحران جدی روبرو کرده است و در کنار حضور یکدست و معنادار کردهای ایران در دفاع از همنژادان خود در کردستان عراق، چشمانشان را بسته اند. این خطایی استراتژیک پیرامون منافع ملی و امنیت ملی ایران بود و حفره هایی از کینه و شکاف و واگرایی با خود و در خود داشت و در داخل ایران هم، همبستگی ملی را دچار آسیب کرد. این سنخ تحلیل ها، به راحتی چالش های جمهوری اسلامی برآمده از سلفیسم جهادی و احتمال بروز جنگ شیعه و سنی و تهدیدهای منطقه ای و بین المللی را به فراموشی سپردند و در گردونه ی تحولات منطقه و مسایل سیاسی کردها و کردستان نسخه ای معیوب و ناکارآمد را در ارتباط با کردها تجویز کردند و ایران هراسی را جایگزین ایران مادر شهر کردها کردند این رویکرد آنها عملاً نادیده گرفتن ظرافت های موضوعات جدی امنیت ملی و منافع ملی و قدرت ملی است.
ما و بسیاری از روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و فرهنگی کُردزبان در ایران بارها و بارها با تحلیل های علمی و آکادمیک و با درک درست از تحولات کردها در خاورمیانه مشفقانه به اطلاع دولت و ملت ایران رسانده و اعتقاد داریم در میان همسایگان ایران، کردستان از نظر نژادی و قرابت فرهنگی و مسلمانی نزدیکتر به جمهوری اسلامی ایران بوده و کردها در 26 سال اخیر در عمل ثابت کرده اند که همسایه ای بدون مشکل برای ایران بوده اند. ما اعتقاد داریم ایران در تحولات عراق نقش برادربزرگی ایفاد کند تحولات عراق و از هم پاشیدگی سیستم حکومتی در عراق و جناح بندی های شیعی ـ شیعی، شیعی ـ سنی، کردی ـ سنی و کردی شیعی در کنار حضور رقیبان سنتی ایران یعنی ترکیه و عربستان در ساختار اقتصادی و سیاسی عراق، پیمان استراتژیک تهران، بغداد، اربیل ضرورتی تاریخی در مسیر برد ـ برد خواهد بود.
نظر شما :