داستان چگونگی تصمیم روسها برای دخالت نظامی در سوریه
پوتین به سردار سلیمانی اعتماد کرده است
دیپلماسی ایرانی: تصمیم روسها برای ورود به جنگ در سوریه یک اقدام واکنشی و انفعالی یا یک تصمیم گیری سریع و آنی نبوده است. تصمیم روسها نتیجه تجارب و انباشت اندوخته های ایشان در مقابل غرب بوده است؛ تجاربی که در روز تصمیم غربی ها برای برخورد با روسیه در اوکراین یعنی حیات خلوت امنیتی روسیه به اوج خود رسید.
همزمان با گفتگوهای هسته ای در وین، رایزنی ها میان مسکو، تهران و دمشق همچنان در جریان بود؛ ایرانی ها در این رایزنی ها گفتند: «هر آنچه برای دفاع از نظام سوریه در توان داشته ایم را انجام داده ایم ولی با این حال اوضاع میدانی در سوریه بر وفق مراد نیست. ارتش سوریه خسته شده و سوریه با کمبود شدید و روزافزون سوخت مواجه شده است. خطر روز به روز بیشتر می شود.»
رهبری ایران در اواخر بهار یک هیات عالی رتبه به مسکو اعزام کرد؛ نتیجه این دیدار آن بود که ولادیمیر پوتین تصمیم اولیه خود برای دخالت نظامی در سوریه را گرفت اما برای تصمیم نهائی درخواست فرصت بیشتری کرد تا مسائل عملیاتی را بررسی کند. رهبری ایران آیت الله خامنه ای ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران را در اولین سفری که کاملا محرمانه بود به مسکو فرستاد. در نتیجه این سفر، روسها کمیسیونی تشکیل دادند تا تمامی جوانب و وجوه اوضاع نظامی و سیاسی در سوریه را بررسی و ارزیابی کند؛ به موازات اقدام روسها، ایرانی ها نیز ارزیابی های خود در خصوص سوریه را تقدیم دفتر مقام معظم رهبری کردند. نتیجه گیری های ایرانی و روسی در مواردی با همدیگر یکسان بود از جمله این نکته که ارتش سوریه همچنان قادر است تا کنترل اوضاع در مناطق حیاتی سوریه را در دست داشته باشد؛ بویژه آنکه گروه های تروریستی که بر حدود پنجاه درصد سرزمین سوریه مسلط شده اند عمدتا بر مناطق بیابانی یا نیمه بیابانی مسلطند و این مناطق از نظر نظامی و راهبردی اهمیت چندانی ندارند. از دیگر نکات مشترک در ارزیابی روسی و ایرانی درباره سوریه آن که بشار اسد نه تنها تسلط و کنترل خود بر نهادهای نظامی و امنیتی و عمده ترین نهادهای حکومتی در سوریه را حفظ کرده است بلکه او بیشتر از هر وقت دیگری به نهادهای دولتی و حکومتی متکی شده است؛ به عنوان نمونه بشار اسد هیچ گاه رغبت چندانی برای حساب باز کردن روی شبه نظامیان «دفاع میهنی» نداشته است؛ شبه نظامیانی که ایرانی ها به منظور کاستن از فشار بر نهاد ارتش آن را پیشنهاد کردند.
قاسم سلیمانی در 26 جولای وارد مسکو شد. کاروان حامل او تنها شامل یک اتومبیل بود که او را از فرودگاه مسکو به کرملین رساند. در کرملین ولادیمیر پوتین و سرگئی شویگو، وزیر دفاع و تعداد دیگری از افسران روس در انتظار او بودند. جلسه ای که در کرملین برگزار شد را می شود اسمش «جلسه نقشه ها» نامگذاری کرد؛ در این جلسه نقشه های گوناگونی بر روی میزها پهن شده بود یا این که برخی دیگر از نقشه ها از طریق صفحات بسیار بزرگ تلویزیونی به نمایش در آمدند. در این نقشه ها هیچ نقطه ای از سوریه پنهان نمانده بود چنانکه این نقشه ها تمامی نقاط مرزی سوریه و مراکز تحت کنترل حکومت همچنین نقشه پراکندگی گروه های مسلح به ویژه در مرزهای سوریه با ترکیه، لبنان، اردن، عراق و فلسطین را در بر می گرفت. بیشتر تصمیمات راهبردی در همان جلسه اتخاذ شد همچنین مقرر شد افسران ایرانی و روسی با هماهنگی نظامیان سوری تمامی داده های میدانی را پیگیری و رصد کنند.
26 جولای 2015 یعنی دقیقا وقتی که هواپیمای حامل قاسم سلیمانی آسمان روسیه را ترک می کرد بشار اسد در همان روز در «کاخ خلق» در دمشق ظاهر شد و در اظهارات مشهور خود که محتوای آن قبلا هماهنگی شده بود اعلام کرد که ارتش سوریه خسته شده و از کمبود نفرات انسانی در رنج است با این حال قادر به پیروزی در جنگ علیه تروریسم است. این صحنه سازی بشار اسد یکی از زمینه سازی هایی بود تا از طریق آن رهبری سوریه پیام لازم را به رهبری روسیه بدهد و بدین وسیله خواستار دخالت روسیه در جنگ علیه تروریسم بشود.
بیشتر از یک ماه و نیم از همراهی دمشق با ابتکار روسیه برای گشودن کانالهای گفتگو با شاهزاده محمد بن سلمان در ریاض از طریق دیداری که سرلشکر علی مملوک انجام داد می گذشت؛ ظاهرا رهبری سوریه پس از این ملاقات عمدا تصمیم گرفت تا آن را رسانه ای کند و همین موضوع سبب تحریک سعودی ها و به ویژه محمد بن سلمان شد طوری که به روس ها گفت از این پس دیگر هیچ گاه حاضر نخواهد شد دستش را در دست هیچ یک از عناصر نظام بشار اسد بگذارد!
در اثنای این مقدمه سازی ها مسکو بر اساس درخواست های مکرر و اضطراری وزارت نفت سوریه بیش از یک نفتکش را روانه بندر لاذقیه کرده بود. تمامی اطلاعاتی که ایرانی ها درباره سوریه در اختیار روس ها گذارده بودند تا حد زیادی متفاوت از آن چه بود که قطری ها و سعودی ها در نشست های دوحه در اول و دوم می 2015 به لاوروف وجان کری ارائه کرده بودند. خالد العطیه و عادل جبیر به لاوروف و کری اطلاعات به ظاهر موثقی می دادند که طبق آن دمشق، حمص و حلب در معرض سقوط کامل قرار گرفته اند و زمان سرنگونی نظام سوریه فرا رسیده است بنابراین این دو نفر از روسیه می خواستند تا طبق این داده ها برنامه ریزی کند. طبق اطلاعاتی که به ایرانی ها و روسها از منابع اروپائی رسیده بود اقدامات اولیه در اتاق عملیات ترکیه برای حمله به حلب وحمص به منظور دستیابی به محور دمشق- بیروت و بستن این محور بعنوان مقدمه حملات گسترده و همه جانبه علیه پایتخت سوریه در اکتوبر سال جاری انجام شده است علاوه بر آن یک حمله گسترده به منظور تسلط بر حمص و وارد شدن به منطقه سهل الغاب و بسمت شهر ساحلی لاذقیه نیز طراحی شده بود. در این ایام رایزنی ها میان ایران، روسیه و سوریه به ویژه در سطوح نظامی زیاد شده بود (از طریق افزایش دیدارهای هیات های سوری از مسکو و هیات های روسی از سوریه و مبادله دوره ای اطلاعات میان تهران و موسکو). در این زمان در مسکو بحث و جدل ها و بررسی ها بر اساس تصمیم محرمانه ای که در ابتدای جولای مبنی بر دخالت نظامی روسیه در سوریه اتخاذ شده بود به درون نهادهای روسی کشیده شد. در اواسط اکتوبر گذشته پوتین ریاست جلسه ای کلیدی در شورای امنیت روسیه را بر عهده گرفت و در این جلسه طرح نظامی را که ستاد مشترک ارتش پیشنهاد کرده بود را به تصویب رسانید. مهمترین نکات این طرح عبارتند از:
-احداث پایگاه هوائی در نزدیکی بندر لاذقیه و گسترش و مجهز ساختن آن با تجهیزات لازم.
-اقدام مستقلانه در قلمرو هوائی سوریه.
-تقویت ادوات دفاع هوائی در سوریه.
-ارسال تدریجی انواع گوناگون جنگنده به سوریه جهت اجرای ماموریت های لازم از جمله ماموریت های کامل نظامی (حدی در نظر گرفته شد که تعداد جنگنده ها نباید بیشتر از 700 فروند بشود).
-تقویت پایگاه دریائی طرطوس به وسیله 11 شناور جنگی که از ناوگان دریای سیاه در پایگاه سواستوپول در کریمه حرکت خواهد کرد.
-حمایت و تجهیز پایگاه هوائی در فرودگاه نظامی مزه در نزدیکی دمشق.
-پشتیبانی از فرودگاه آموزش نظامی در نزدیکی حلب.
-تقویت پل هوائی دائمی میان موسکو و دمشق همچنین میان موسکو- لاذقیه بمنظور وارد کردن سلاح ، ذخایر و ادوات.
پوتین در این جلسه تاکید کرد که: «ضربات هوائی علیه گروه های تروریستی تنها منجر به فلج شدن تحرک آنها برای مدت معینی خواهد شد اما چنین ضرباتی سبب نابودی کامل آنها نخواهد شد بنابراین چاره ای جز مواجهه زمینی با تروریست ها همزمان با ضربات هوائی وجود ندارد و در این نکته بخصوص من به ایرانی ها و به ژنرال سلیمانی و تعهد او اطمینان دارم. او به من قول قطعی داد که نیروهایشان به عنوان عنصری اساسی در کنار نیروهای ارتش سوریه به عنوان مجریان عملیات زمینی علیه تروریستها همزمان با عملیات هوائی ما حضور خواهند داشت.» پوتین همچنین در جلسه یاد شده به شرکت کنندگان خبر داد که «تمامی عملیات توسط وزارت دفاع روسیه در موسکو اداره خواهد شد و یک ارتباط مستقیمی میان اتاق عملیات در سوریه و اتاق عملیات در موسکو از طریق ماهواره های نظامی روسیه برقرار خواهد شد.» نیروهای نظامی روسی مستقر در سوریه دستورات اجرائی خود را از اتاق عملیات موجود در سوریه دریافت خواهند کرد و اتاق عملیات اخیر الذکر مسئولیت هماهنگی با افسران سوری، روسی و ایرانی و حزب الله را بر عهده دارد. علاوه بر آن اتاق عملیات مشترک امنیتی مستقر در بغداد وظیفه اش مبادله اطلاعات درباره گروه های تروریستی میان ایران، عراق، روسیه و سوریه است. هم اکنون حدود چهار هزار افسر، سرباز، کارشناس و کادر فنی روسی در سرزمین سوریه مستقر شده اند و البته این تعداد نیز قابلیت افزایش تا سقف معینی را دارد اما این نیروها هیچ نقشی در عملیات زمینی نخواهند داشت (از این میان هزار نیروی کوماندو وظیفه حمایت از پایگاه نظامی روسیه را بر عهده دارند). روسها در این رابطه اقدام به هماهنگی با سوری ها و ایرانی ها برای توسعه فرودگاه لاذقیه کرده اند تا این فرودگاه را به بزرگترین پایگاه نظامی هوائی در خاورمیانه تبدیل کنند به طوری که این پایگاه بتواند پذیرای 7 هزار نیرو باشد همچنین توسعه باندهای این فرودگاه به عرض 100 متر مد نظر است تا در این باندها امکانات برای برخاستن 8 هواپیما به طور هم زمان فراهم شود و چنین موضوعی به این معناست که هر هواپیما قادر خواهد بود طی 3 دقیقه از باند بلند شود و طی 35 ثانیه به بالاترین ارتفاع ممکن اوج گیرد؛ تجهیزات و امکانات یاد شده غیر از بکار گیری سیستم دفاع هوائی با بهره گیری از موشکهای بسیار پیشرفته موسوم به «سمیرتش 4» است و این موشک ها قادر به حمایت کامل از فضای هوائی فرودگاه می باشند.
از نظر روس ها، مرحله فعلی مرحله انجام عملیات هوائی است؛ عملیاتی که طی دوماه آتی روز به روز و بدون توقف بر شدت آن افزوده خواهد شد و هدف از این عملیات آن است که توازن قوای نظامی در میدان جنگ زمینی سوریه به صورت اساسی تغییر کند و البته مسئولیت انجام چنین تغییری بر عهده ارتش سوریه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، حزب الله و برخی گروههای عراقی گذارده شده است و اولویت فعلی تسلط کامل بر تمامی حومه جنوبی ادلب و پشتیبانی از جناح شرقی نیروهای سوری در منطقه سهل الغاب و آسان کردن پیشروی به سمت جسر الشغور به منظور باز پس گیری آن است سپس اقدام برای تامین امنیت دمشق و تمامی راه های استراتژیک منتهی به آن از جمله مسیر بیروت-دمشق و بقیه راه های اصلی کمک رسانی به ارتش سوریه در دستور کار است.
چه چیزهائی بعنوان اهداف درازمدت مد نظر است؟ احتمالات نظامی چه چیزهائی هستند؟ و اهداف سیاسی که مورد توجه روس هاست چه چیزهائی می تواند باشد؟
منبع: السفیر / ترجمه: سید قاسم ذاکری
نظر شما :