کارشناسان امریکایی در تحلیل سیاستهای منطقهای اوباما
بحرانهای منطقه تاثیری بر توافق هستهای نمیگذارند
دیپلماسی ایرانی: باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا درگیری های خشونت آمیزی که در خاورمیانه میان سنی و شیعه می گذرد را به خوبی پیگیری می کند. در برخی از این کشورها انقلاب به جنگ داخلی تبدیل شد، و درگیری های سیاسی نیز به جنگ نیابتی کشورهای دیگر تبدیل شدند. از این دریچه بینادگراهای اسلامی و به دنبال آنها تروریست ها وارد شدند و از این جا بود که فروپاشی یا انحلال برخی کشورها آغاز شد. این وضعیت جنگی مزمن از یک سو و درگیری اعراب و فلسطین با اسرائیل از سوی دیگر، همچنین جنگ نیابتی ای که کشورش در کشوری دیگر با ایران اسلامی به راه انداخت و از جنگ سردی که میان او با روسیه در افتاد، تروریسم توانست از این منطقه به دیگر کشورهای جهان تسری یابد. او همه این تحولات را مستقیم یا به واسطه دستگاه اداری خود و سازمان های امنیتی وابسته به کشورش و همچنین نیروهای مسلحش دنبال می کند، همه اینها برای این است که وی فقط اصرار دارد از منافع کشورش حمایت کند. تلاش برای پشتیبانی از مصالح کشورش در خاورمیانه به هر طریقی با مصالح هم پیمانانش در آن، در راس آنها اسرائیل نیز ارتباط دارد. اما همه اینها به آن معنا نیست که وی احساس خوش وقتی از این همه مشکل و درگیری و بحران و جنگ و هشدار احتمالی علیه کشورش می کند و بی اعتنا به این منطقه کوچک از جهان که در عین حال اهمیت بسیار زیاد حیاتی دارد، باشد. اینها همه اظهارات ناظران جدی مسائل امریکا و سیاست خارجی این کشور در واشنگتن است که تحرکات رئیس جمهوری امریکا و دستگاه زیردست او را در خاورمیانه به دقت بررسی می کنند.
در عین حال آنها اضافه می کنند که گویا او نمی خواهد چیز اضافه ای درباره بحران های منطقه به ویژه بحران سوریه بشنود. آن چه برای او اهمیت دارد، در این مرحله، حداقل این است که اوضاع سیاسی در عراق تا حد ممکن آرام شود، با توجه به آسیب های بسیاری که فعالیت های داعش می تواند به امریکا و چه بسا کل جهان بزند، او بسیار به این مساله فکر می کند که بحران داعش در این کشور به هر ترتیبی شده مهار شود. فروپاشی عراق علی رغم تلاش هایی که ایالات متحده برای آن کرده و سربازانی که جان خود را نزدیک به 10 سال برای آن از دست داده اند، می تواند برای امریکا و کاخ سفید و حتی جهان بسیار گران تمام شود. علاوه بر آن تجزیه عراق نباید به هیچ نحوی تهدیدی دراماتیک برای عربستان سعودی، اردن، کویت، ایران، ترکیه و حتی سوریه شود.
سیاست اوباما در قبال تحولات سوریه چیست؟
او هیچ نقشه ای برای پایان دادن به جنگ جای در سوریه ندارد و به فکر از بین بردن دلایل بروز این جنگ در این کشور نیست. هر آن چه اکنون دارد، آن طور که همین ناظران می گویند، گام های محدودی برای حفظ آب رو و دور کردن تهدید از کشورهای همسایه آن است. این به آن معنا است که مشکل سوری به این زودی ها حل نمی شود و می تواند سال های طول بکشد، که هم به حکومت و هم به هم پیمانان روسی و ایرانی و حزب الله آن ضربه خواهد زد. همان طور که نیروی گروه های تروریست اسلامی را نیز از بین خواهد برد. واقعیت میدانی می تواند رویکرد نهایی را بر منطقه تحمیل کند و شاید حتی زمینه ایجاد وجهه جدید خاورمیانه شود.
آنها همچنین می افزایند که افعی ای که به جان اروپا و کشورهای غربی و جامعه جهانی بعد از عملیات "شارلی ایبدو" در پاریس افتاد باعث وقوع تغییرات دراماتیک سریع نخواهد شد. و این به آن معنا است که سال 2015 که از آن 17 روزی است که می گذرد، به آرامی سپری خواهد شد در حالی که خرابی ها و ویرانی ها و خون ریزی ها در سوریه و عراق در پی تعقیب و گریزها افزایش خواهد یافت بدون این که هر گونه تحول جدید ایجابی در پی داشته باشد.
آیا توافق نهایی (بین المللی) میان ایران و امریکا بر سر پرونده هسته ای اش در این تقویم سیاه 2015 به دست خواهد آمد؟
در پاسخ به این سوال آنها می گویند، این توافق، جدای از چارچوب آن که می گویند شبه نهایی است و فقط بعضی تعدیل ها و اصلاحات آن باقی مانده که رعایت قدرت ها و کشورهای دیگر منطقه ای نیز شده باشد، در پی تحولات احتمالی منطقه تغییر چندانی نخواهد کرد.
با وجود تحریک های مذهبی و پیچیدگی های جئوسیاسی و عدم آمادگی واشنگتن به درگیری مستقیم نظامی، انتظار می رود که اوباما موفق شود رشد اقتصادی کشورش را برای نخستین بار به بیش از نرخ رشد اقتصادی در سال 1999 برساند. او می خواهد همه هم و غم خود را معطوف آسیای دور و اقیانوس آرام کند، همه اینها باعث می شود که او نسبت به خاورمیانه و قضایای پیچیده آن بی تفاوت شود و قدرت های درگیر در آن را به حال خود رها کند و تنها زمانی که کار به جاهای باریک رسید، وارد عمل شود.
با توجه به این دیدگاه کلی اوباما درباره منطقه، امروز او وضعیت سوریه را چگونه می بیند؟
برآورد امریکایی ها این است که تقریبا 40 درصد جغرافیای سوریه تحت کنترل اسد است و 40 درصد نیز به کنترل مخالفان که شاخه های متنوعی دارند، در آمده است. در این بین تنها 8 درصد در اختیار نیروهای مرتبط با غرب است. 20 درصد باقی مانده تحت کنترل نیروهای شبه مستقل است اما در کمترین حد درگیری با حکومت به سر می برند، مثل کردها، درزی ها و قبایل ساکن در مناطق بی طرف میان عراق و اردن. به اعتقاد آنها امریکا و کشورهای غربی به علاوه ترکیه بر این اعتقادند که درگیری های حلب آینده درگیری ها را به خوبی مشخص خواهد کرد. اگر اسد بر آن مستولی شود این به آن معنا است که بعدا می تواند بر نیمه غربی سوریه از جمله دمشق که 15 میلیون سوری در آن زندگی می کنند، مستولی شود.
منبع: النهار / تحریریه دیپلماسی ایرانی/11
نظر شما :