شکست مذاکرات ملی بحرین با خروج الوفاق
به نظر میرسد گفت و گوهای ملی که میان گروههای مخالف و دولت بحرین در جریان بود به بن بست رسیده است. به نظر شما دلیل به بن بست رسیدن این مذاکرات چیست؟
در خصوص تحولات اخیر بحرین و شروع گفت و گوهای ملی باید عرض کنم که بعد از تحولاتی که در چند ماه اخیر در بحرین اتفاق افتاد و باعث ورود نیروهای سپر جزیره که عمدتا نیروهای عربستانی و اماراتی آنها را تشکیل میدادند و سرکوب وحشیانه مردم و بازداشتهای غیرقانونی، شکنجهها و نقض گسترده حقوق بشر در بحرین به نظر میرسد که مردم بحرین تحت فشار شدیدی هم از طرف نیروهای امنیتی بحرینی و هم از طرف نیروهای سپر جزیره قرار گرفته اند.
اما مخالفین و مردم بحرین موفق شدند که گوشههایی از این جنایتها را به خارج از کشور منتقل کنند و در واقع به جهانیان بفهمانند و اطلاع دهند که چه نوع جنایتهای قرون وسطایی در بحرین در حال اتفاق افتادن است. بازداشتهایی که در بحرین انجام شده است بی سابقه است. در هیچ کجای دنیا پزشکان و پرستاران را به دلیل رسیدگی به مجروحین بازداشت نمیکنند اما این نوع اتفاقات به طور گسترده در بحرین اتفاق افتاد. کارگران، کارمندان و کسانی که به هر نحوی در تظاهرات مسالمت آمیز شرکت کرده بودند از کار اخراج شدند. بسیاری از مساجد حتی مساجدی که جنبه تاریخی داشت نیز تخریب شدند.
این گونه حوادث به دلیل اطلاع رسانی نسبتا خوبی که مردم و گروههای مخالف بحرینی داشتند به خوبی منتقل شد و فشار بین المللی زیادی به خصوص از طریق سازمانهای غیر حکومتی و غیر دولتی و سازمانهای مردم نهاد آغاز شد و بعد به آهستگی آن قدر گسترش پیدا کرد که کمیته حقوق بشر سازمان ملل هم مجبور به واکنش شد.
این نوع تغییر افکار عمومیبر دولتهای غربی مانند امریکا، انگلیس، فرانسه و کشورهایی که ادعای حقوق بشر دارند فشار آورد که چگونه است که این کشورها مسائل سوریه و لیبی را به دقت دنبال میکنند و بر این دولتها فشار میآورند اما هیچ گونه واکنشی نسبت به نقض گسترده حقوق بشر در بحرین نشان نمیدهند.
این معیارهای دوگانه و این تناقض در دیدگاهها و مواضع جهان غرب برای آنها بسیار گران تمام شد. به این دلیل که افشاگر مواضع جانبدارانه آنها از رژیمهایی بود که هم پیمان امریکا و جهان غرب هستند بود. به همین دلیل در طی چند ماه گذشته به تدریج این فشار افکار عمومیدولتهای غربی را تحت فشار قرار داد که به نوبه خود دولت بحرین را تحت فشار قرار دهند که تا حدی از شدت نقض حقوق بشر کاسته شود و نوعی گفت و گوی ملی را برای سامان بخشیدن به اوضاع آغاز کند.
بنابراین آن چه موضع غرب را تغییر داد و به تبع آن روی دولت بحرین فشار آورد، موفقیت گروههای مخالف بحرینی در اطلاع رسانی نسبت به آن چه در داخل بحرین میگذشت بود.
چون همان طور که میدانید نوعی بایکوت خبری درباره با بحرین اتفاق افتاده بود و رسانههای غربی و رسانههای عربی مانند العربیه و الجزیره ملت بحرین را تنها گذاشته بودند و اخبار مربوط به این کشور را منعکس نمیکردند. اما مخالفین موفق شدند که این بایکوت را بشکنند.
این فشار باعث شد که دولت بحرین برای رها کردن خود از زیر بار فشارهایی که از خارج وارد میشد مسئله گفت و گوهای ملی را مطرح کند و فضای سیاسی را کمیباز کند. در این مقطع حتی صحبت از این شد که بخشی از نیروهای عربستانی از بحرین خارج شدند و در واقع آن فشارها این تاثیرات را گذاشت که دولت بحرین مجبور شد یک چهره تقریبا بازتری از خود به نمایش بگذارد.
در روزهای گذشته شاهد خروج حزب اسلامیالوفاق که بزرگترین حزب شیعه در بحرین است از گفت و گوهای ملی خارج شد. به نظر شما دلیل خروج این حزب از گفت و گوها چیست و این اقدام چه تاثیری در ادامه گفت و گوهای ملی خواهد داشت؟
در واقع گروه الوفاق از ابتدای ورود به مذاکرات میخواست جدی بودن دولت بحرین را مورد آزمایش قرار دهد که آیا واقعا این ادعایی که دولت بحرین در خصوص آمادگی برای گفت و گو با مخالفان میکند، ادعای صحیح و جدی ای است یا تنها یک مانور سیاسی برای کم کردن فشار از خارج است؟ بنابراین حزب الوفاق وارد گفت و گوها شد. در همان ابتدای امر برای آنها مشخص شد که دولت بحرین و به خصوص نخست وزیر بحرین به هیچ عنوان مایل به گفت و گو و حصول توافق با مخالفان نیستند.
جهت اطلاع خوانندگان شما باید عرض کنم که در رژیم بحرین دو جریان وجود دارد. یک جریان پادشاه و ولیعهد هستند که اینها حداقل ادعای گفت و گو و جدی بودن برای گفت و گو را مطرح میکنند اما قدرت واقعی در دست نخست وزیر است. نخست وزیر که در واقع عموی پادشاه هم هست بیش از چهل سال است که سمت نخست وزیری را در اختیار دارد و عملا مرد قدرتمند بحرین نخست وزیر است و نه پادشاه و ولیعهد. این فرد انسانی است با مواضع ارتجاعی و ضد مردمیو در واقع این نخست وزیر بود که باعث ورود نیروهای سپر جزیره به داخل بحرین شد. به این معنا که قبل از این که نیروهای سپر جزیره وارد بحرین شوند، نخست وزیر متوجه شد که ولیعهد و پادشاه بحرین در حال نزدیک شدن به یک توافق با مخالفان هستند و یکی از بندهای توافق هم بررسی موضوع برکناری نخست وزیر بود. چون خود او یکی از سمبلهای نقض حقوق بشر در بحرین بوده است. نخست وزیر تا از این طرح آگاه شد، با استفاده از ارتباطات ویژه ای که با پادشاه عربستان و حکام عربی خلیج فارس دارد، آنها را در جریان این تحول گذاشت. در همان زمان پادشاه عربستان با پادشاه بحرین تماس گرفت و به او هشدار داد که به هیچ عنوان حق ندارد به توافقی با مخالفان برسد و حتی گفته میشود که پادشاه عربستان به صراحت گفته است که اگر در بحرین امتیازی به مخالفان داده شود، اعتراضات به باقی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس سرایت خواهد کرد و پادشاهیهای موجود هم ناگزیر از کوتاه آمدن و امتیاز دادن به مخالفان خواهند بود و حتی ممکن است این نظامها سرنگون شوند.
در واقع این نخست وزیر بحرین بود که با رایزنی با پادشاه عربستان و باقی حکام عربی کشورهای حاشیه خلیج فارس، زمینه را برای ورود نظامیان عربستانی و اماراتی آماده کرد. هنگامیکه این نیروها وارد بحرین شدند، دور اول گفت و گوها تشکیل نشده از بین رفت و اساسا انجام نشد.
نقض گسترده حقوق بشر در بحرین در چند ماه گذشته نهایتا باعث شد که فشارهای بین المللی بر رژیم بحرین افزایش پیدا کند.
مخالفان از جمله گروه الوفاق و آقای شیخ علی سلمان امیدوار بودند که تجربه چند ماه اخیر باعث شده باشد که دولت مردان بحرینی به خود آمده باشند و آمادگی گفت و گو با مخالفان را پیدا کرده باشند. این امید با آزادی برخی از زندانیان بیشتر هم شد. اما هنگامیکه مخالفان بر سر میز مذاکره حاضر شدند، دریافتند که رژیم آمادگی گفت و گو ندارد و میخواهد دیدگاههای خود را به مخالفین تحمیل کند. حتی در آن جا نیز توهینهای آشکاری به شیعیان بحرین شد که اکثریت جامعه بحرین را تشکیل میدهند و این مسئله برای گروه الوفاق در گام اول مشخص کرد که رژیم تنها میخواهد نوعی بهره برداری تبلیغاتی از این گفت و گوها داشته باشد و اصلاقصد اصلاحات ندارد. به همین خاطر بود که گروه الوفاق به سرعت از این گفت و گوها خارج شدند.
آقای دکتر؛ ارزیابی شما از آینده بحرین چیست؟ آیا در آینده نزدیک ثبات در این کشور ایجاد خواهد شد یا نه؟
بحرین متاثر از باقی انقلابهای عربی وضعیتی دارد که نمیتواند به دوره قبل یعنی وضعیتی که در آن اقلیتی بر اکثریت حاکم هستند و آن اکثریت را از ساده ترین حقوق انسانی خود محروم کرده اند. نظام انتخاباتی تبعیض آمیزی را پایه ریزی کرده اند که در آن هر فرد یک سهم ندارد.
بنابراین این سیستم اصلا قابل ادامه نیست. از طرف دیگر مردم بحرین هم در مقابل حجم شدید سرکوب و خفقان مقاومت کرده و حتی یک لحظه هم مبارزات خود را متوقف نکرده اند و نشان داده اند که حاضرند تا پای جان برای آزادی و حقوق حقه خود ایستادگی کنند.
آن چه میتوان با توجه به وضعیت جاری بحرین پیش بینی کرد این است که اگر مخالفان نظام به حرکت خود ادامه دهند و بتوانند مردم را در صحنه نگه دارند و اطلاع رسانی خوبی نسبت به آن چه در بحرین میگذرد برای خارج از کشور داشته باشند و از طرف دیگر مخالفان بتوانند مواضع خود را یک دست کنند و بر روی اصول اساسی و نظامیکه مورد نظر آنها است به توافقهای کلیدی دست یابند، نظام در نهایت مجبور به عقب نشینی خواهد شد و نخواهد توانست در مقابل فشاری که هم از داخل وجود دارد و هم از خارج مقاومت کند.
البته این عقب نشینی و امتیاز دهی ممکن است در مراحل مختلفی داده شود. چون آن چه مخالفان هم اکنون به دنبال آن هستند، نظام مشروطه سلطنتی است. یعنی حاضرند که پادشاه در پست خود باقی بماند ولی پستی تشریفاتی باشد . قدرت در دست پارلمانی باشد که به دست مردم انتخاب میشود و این پارلمان باشد که نخست وزیر و هیئت دولت را انتخاب میکند. نه این که پادشاه خود تعیین کننده همه این مناصب باشد و پارلمان جنبه تشریفاتی داشته باشد.
بنابراین به نظر میرسد تا به حال روند خوبی طی شده است. اگر به همین صورت ادامه پیدا کند و تقویت شود، قطعا رژیم بحرین مجبور به عقب نشینی خواهد شد.
نظر شما :