دو دیدگاه درباره نوسازی در ایران
نویسنده خبر:
دکتر هرمز همایون پور
نگاهى به کتاب تجدد آمرانه و خاطرات على اکبر خان سياسى
در این مقاله، آغاز نوسازی در ایران بر پایه بررسی کوتاه دو کتاب زیر بازگو می شود:
گزارش یک زندگی، نوشتة دکتر علی اکبر سیاسی( جلد اول)، نشر اختران، 319 ص رقمی، 3800 تومان، تهران : 1386.
تجدد آمرانه ( مجموعه مقاله)، گردآوری و تألیف تورج اتابکی، ترجمه مهدی حقیقت خواه، نشر ققنوس 286 ص رقمی، 3200 تومان، تهران: 1386.
آرزوی ترقی و پیشرفت از حدود دویست سال پیش در این منطقه از جهان نطفه بست. پیش از آن، نظام زندگی و حکومت " شرقی " برقرار بود.
کم و بیش همگان به " داده ها " راضی بودند و حیات اجتماعی و فردی با آهنگی کند که یادگار قرون و اعصاری طولانی بود جریان داشت. اما عمدتاً سه ضربه باعث شد تا مردم از عقب ماندگی ژرف خود آگاه شوند،" شوکی " سنگین بر آنها وارد شود و تا حدودی به خود آیند.
این سه ضربه عبارت بودند از:" شکست عثمانی ها از روسیه تزاری(1768- 74، 1787- 92)"،" فتح مصر از سوی ناپلئون (1798)" و " شکست ایران از روسیه تزاری( با معاهده گلستان در 1813 و معاهده ترکمن چای در 188" و " تجدد آمرانه، ص 9".
بدین ترتیب، جلوه و جلال "غرب " چشم همگان را خیره کرد. مردم به فکر افتادند که چرا کشورهای اروپایی پیشرفت کرده اند اما ملت های شرقی هر دم در فلاکت و بدبختی بیشتری فرو می روند.
بیداری مردم، اندک اندک موجب تحولات سیاسی و اجتماعی عمده ای شد: مصر تحت زعامت محمدعلی پاشا، به راه نوسازی گام نهاد، دورانی تنظیمات در عثمانی آغاز شد و دگرگونی ایران با آغاز انقلاب مشروطیت به جریان افتاد و به تدریج فکر کنستیتوسیون، حکومت قانون، تشکیل عدالت خانه، و زدودن خانخانی و خودکامگی را تحت الشعاع خود قرار دارد.
هرچند عموم مردم شاید از معنای دقیق این مفاهیم آگاه نبودند، سودای نیل به آنها در اکثریت " عوام " و " خواص " ریشه دوانید و اندیشه تجدد غالب شد.
معرفی کوتاه دو کتاب
داستان پا گرفتن تجدد و نوسازی در ایران طولانی و پیچیده و پرماجراست. تلاش متحدان و نوخواهان به همراهی جمعی از علما و واکنش ستیزه جویانه مرتجعان و درباریان به همراهی جمعی از علمای دیگر را باید در کتاب ها و از جمله این دو کتاب مورد بحث خواند.
کتاب اول، گزارش یک زندگی، شرح حیات آدمی جّدی و اصولی است که در ایران، بیش تر، به عنوان رئیس دانشگاه تهران، که سال ها برای حفظ استقلال این نهاد و نهاد تجدد کوشید و متأسفانه عاقبت شکست خورد شناخته شده است.
وی در این کتاب از تهران قدیم و وضعیت فلاکت بار آن، دوران تحصیل خود در تهران و پاریس، بازگشت به ایران و مشاهده نوسازی دامن گستر آن و از مشاغل و مسئولیت هایش از تدریس در مدرسه علوم سیاسی دانشگاه تهران گرفته تا تصدی مقامات عمومی و وزارتی سخن می گوید.
کتاب، ظاهراً مُجلدی دیگر هم دارد که امیدواریم آن هم هرچه زودتر در ایران منتشر شود. فقط به بخشهایی از آن که به " نوسازی " مربوط می شود به کوتاهی اشاره می کنیم.
کتاب دوم، تجدد آمرانه، شامل یک پیشگفتار و 7 فصل یا مقاله بلند است به قلم تورج اتابکی، محمد علی همایون کاتوزیان، هوشنگ شهابی و چهار محقق فرنگی.
دراین مقالات، وضعیت جامعه و دولت در دوران سردار سپه و رضا شاه بعدی از جهات اجتماعی و سیاسی و ایجاد ارتش نوین و مقررات لباس پوشیدن و اصلاح زبان و قرارداد وثوق الدوله تشریح می شود.
در اصل، سه فصل دیگر هم داشته است که طبق اعلام ناشر، "... از آنجا که .... اختصاصاً به ترکیه مربوط می شد" ( پابرگ ص 21) متأسفانه حذف شده است. کاش چنین نمی شد. زیرا آگاهی از رویدادهای کشورهای همجوار و همترازی که تحولات آنها بر ایران تأثیر داشته است چه بسا برای خوانندگان که احتمالاً از رخدادهای ایران به اندازه کافی اطلاع دارند از مقالات مربوط به ایران جالب توجه تر و شاید لازم تر می بود.
آغاز نوسازی در ایران
هر دو کتاب، از نظر شروع نوسازی در ایران و چگونگی آن در ایران کم و بیش همه استانند و آن را در چند سالی قبلی از 1300 شمسی و دوران صدارت و پادشاهی سردار سپه و رضا شاه بعدی منتسب می کنند. اما تأکیدات آنها تا حدودی متفاوت است. گزارش یک زندگی همدلی و جانبداری دارد، درصورتی که تجدد آمرانه عمدتاً با نگاهی اقتصادی به ماجرا می نگرد.
دکتر سیاسی، وقتی همراه با 22 دانشجوی اعزامی دیگر به فرانسه فرستاده می شود (1299، اولین مسافرت او به خارج از کشور)، می نویسد که " سفر ما از تهران تا انزلی پنج روز به طول انجامید، زیرا ناچار منزل به منزل می رفتیم..... در آن زمان از .... موتور سیکلت، اتوبوس، اتومبیل در ایران هنوز خبری نبود. وسایل حمل ونقل در شهرها کالسگه و درشکه و واگن اسبی ( فقط در تهران) و در راه ها پالکی و کجاوه و دلیجان بود» ( ص 51).
اما وقتی بعد از پنج سال اقامت در فرانسه، به علت بروز جنگ جهانی اول و تنگدستی دولت، آنها را باز می گردانند والی گیلان آنان را با کالسگه به تهران می فرستد(1304): « پنج سال پیش از آن با دلیجان از تهران به رشت آمده بودیم. اینک با مختصر پیشرفتی که نصیب کشورمان شده بود می توانستیم با کالسگه این راه را بپیماییم »(ص60).
درباره وضع ایران پیش از سال 1300 نیز چنین می نویسد:" در تهران، پایتخت کشور شاهنشاهی، کوچه ها و خیابان ها تنگ و تاریک و زمستان پر از گل و لای و سایر فصول پر از گرد و خاک بودند.... از آسفالت و آب لوله کشی البته خبری نبود.
مردم با آب آلوده جوی های کثیف و حوض ها، آب انبارهای خانه هایشان را پر می کردند و این آب را به مصرف خوردن و دست و روشستن و استحمام و توالت .... می رساندند .... و نه شهرداری وجود داشت نه ثبت اسناد و املاک... در راه های ناهموار و خاکی که شهرها را به یکدیگر متصل می ساخت امنیت وجود نداشت ..... ارتشی وجود نداشت..... ارتش در واقع عبارت بود از یک هنگ قزاق که به فرماندهی یک کلنل روسی اداره می شد..... خزانه دولت تهی بود.
دولت برای پرداخت حقوق کارکنان معدود خود غالباً دست نیاز به سوی کمپانی نفت ایران و انگلیس دراز می کرد.... صاحبان نفوذ قدرت........ برا ی حفظ دارایی و مقام خود.... خویشتن را به یکی از آن دو سفارتخانه [ روس و انگلیس] می بستند..... تعرفه های گمرکی را خارجی ها دیکته می کردند تا وارداتشان به ایران تقریباً بدون پرداخت حقوق گمرکی باشد"(ص ص 79-81).
به نظر دکتر سیاسی " برای کسانی که سن شان اجازه نمی دهد که اوضاع ایران را قبل از سال 1300 شمسی دیده باشند بسیار دشوار است که آن چه را به اختصار در این باب گفته می شود باور کنند"(ص 79).
به همین جهات، از رضا شاه ستایش می کند. او که به اتفاق جمعی از دوستانش تحمل " وضع اسف انگیز مملکت" را ندارند، " انجمن ایران جوان" راتشکیل می دهند زیرا معتقد بودند که " ایران پیر و فرسوده باید با قبول تمدن جدید از نو جوان و نیرومند گردد"(ص 84).
چیزی از تأسیس این انجمن نمی گذرد که سردار سپه نخست وزیر آنها را به حضور می خواند." انجمن دعوت سردار سپه را پذیرفت- البته جز این هم نمی توانست بکند!"(ص 86).
در آن دیدار، سردار سپه پس از خواندن اساسنامه مملکت به آنها روی خوش نشان نمی دهد و می گوید" بسیار خوب... حرف از شما ولی عمل از من خواهد بود... به شما اطمینان بلکه بیش از اطمینان به شما قول می دهم که همه این آرزوها را بر آورم..."( همان جا).
دکتر سیاسی می نویسد:" وعده ای را که داده بود چندان به جد نمی گرفتیم و امیدی به عملی شدن مرام خودمان خاصه در مدتی کوتاه ..... نداشتیم..... [ اما گذشت زمان معلوم داشت که آن مرد بزرگ سخن به گزاف نگفته و بیهوده وعده نکرده[بود]. زیرا در مدت کوتاه حکومتش – که بیست سال بود- تقریباً تمام مراسم ما را به موقع اجرا در آورد" (ص 87).
روی دیگر ماجرا
با آنکه تجدد آمرانه نیز می پذیرد که " رضا شاه طی حکومت بیست ساله اش... به اکثر خواست هایی که روشنفکران... مطرح می کردند... جامعه عمل پوشاند"(ص 18)، براین نظر است که " دیکتاتوری رضا شاه در ظرف دو سال... به خودکامگی (autocracy) تحول یافت و کمی پس از آن به حکومت خود سرانه (arbitrary) تبدیل شد" (ص19)، و نیز در مقاله دکتر هما کاتوزیان در ص ص 23-64).
کاتوزیان به نقل از خاطرات و خطرات مخبر السلطنه هدایت می نویسد:" در دوره پهلوی هیچ کس اختیار نداشت. تمام امور می بایست به عرض برسد و آنچه فرمایش می رود رفتار کند" (ص 47).
به این ترتیب، " رجال صاحب اراده پیدا نمی شوند"؛ رجال یکی پس از دیگری حذف می گردند ( تیمور تاش، داور، سردار اسد بختیاری، مدرس روحانی متنفذ، صولت الدوله قشقایی...) یا به تبعید می روند ( دکتر مصدق، قوام السلطنه و... ).
به نظر تورج اتابکی " در جامعه اروپایی فرآیند مدرن سازی با رشد و گسترش تدریجی خِرد نقاد که ملازم تحقق تدریجی خود مختاری فردی بود و پیدایش جامعه مدنی همراه بود، اما در ترکیه عثمانی و ایران وضع بر عکس بود" (ص8).
به عقیده کاتوزیان،" حکومت خودسر در ایران در سراسر تاریخش شکل معمول حکومت بود .... درحالی که دوران استبدادی در کل قاره اروپا حداکثر چهار قرن بود" (ص 23).
و بعد می نویسد: در ایران " دولت قادر بود هرکاری که مایل است انجام دهد. از جمله گرفتن خود سرانه جان و مال[مردم]"( همان جا).
در اروپا، فرمانروایان، طبقات مهم اجتماعی را نمایندگی می کردند. در صورتی که " در ایران دولت جدا از جامعه بود"(ص 23). بنابراین، انقلاب در کشورهای اروپایی علیه طبقات فرمانروا بود، در حالی که انقلاب ها در ایران علیه کل دولت و نظام بود و این جریان به دور " حکومت خود سر- آشوب- حکومت خو سر" منجر می شد( همان جا).
به این ترتیب، در دوران رضا شاه، با آنکه اکثر مردم و روشنفکران در آغاز از اصلاحات او حمایت می کردند ( بسیاری از صفحات )، به تدریج رابطه ها سست شد، نظامیان در تهران و ولایات با قهر و خشونت و فساد برهمه امور دست انداختند و دولت در مقابل جامعه قرار گرفت، به نحوی که وقتی متفقین در شهریور 1320 مملکت را اشغال کردند تمام طبقات از برکناری رضا شاه استقبال کردند.
دست اندازی شاه و امرای ارتش بر اموال مردم، کشتن و تبعید رجال ملی و خوشنام، برچیدن آخرین آثار آزادی و دمکراسی، به زندان انداختن کلیه دگراندیشان، جمع شدن کلیه امور و قدرت ها، چه در امور داخلی و چه در امور خارجی و دیپلماسی در دست یک نفر و به کوتاهی، سیطره سرکوبگری همراه با فساد و خودسری از اهم مواردی است که تجدد آمرانه به آنها می پردازد.
در واقع، در آغاز کار، هیچ کس " نمی توانست باور کند که کارها برای چنین "غاصبی" چنین آسان روبراه شود" (ص40).
از قول علی دشتی، وکیل وقت مجلس:" در این بیست ساله اصل مالکیت (که یکی از اصول مهمه حقوق بشری است) مراعات نشده... مردم را در زندان انداخته و املاک آنها را تباله کرده اند... پس چه تفاوتی است بین یک قطاع الطریق و یک [دولت]"(ص50).
اهمیت طرز لباس پوشیدن و کلاه
مقاله " مقررات لباس پوشیدن برای مردان در ترکیه و ایران" ( هوشنگ شهابی، ص ص 183-221) نیز از مطالب خواندنی تجدد آمرانه است.
در واقع، انسان فکر نمی کند که طرز لباس پوشیدن و حتی کلاه بر سرگذاشتن دارای این اهمیت و این پیامد های سنگین اجتماعی و سیاسی و فرهنگی باشد.
به نظر شهابی، این موضوع " یکی از آشکارترین جنبه های تلاش های مدرن سازی دو دولت " محسوب می شد. این تلاش، " تا حدودی شبیه اصلاحات پتر کبیر در ظاهر مردم روسیه" بود (ص 183).
به سبب مخالفت روحانیون ترکیه، در آن کشور قوانین مختلفی برای تحمیل لباس پوشیدن مدرن بر مردم به تصویب می رسد. " اما ضدیت با روحانیت تنها انگیزه مقررات لباس پوشیدن نبود؛ ملی گرایی و ملتسازی نیز نقش مهمی ایفا می کردند» (ص 205). به عقیده شهابی، " ملی گرایی دارای دو بُعد بود... : به لحاظ داخلی باید یک دولت مقتدر به وجود می آمد تا در برابر تهاجم غرب ایستادگی کند، و به لحاظ خارجی باید استقلال کشور در برابر اروپا تضمین می شد[دیپلماسی]. اولی انگیزه یکسان سازی را فراهم می آورد، دومی اروپایی شده را" (ص 206).
این موضوع یعنی نوعی تضاد و تعارض، مضمونی است که جریان بحث را در سراسر این کتاب شکل می دهد.
در مقاله " اصلاح زبانی در ترکیه و ایران" ( جان آر. پری، صفحات 223- 252) نیز آثار همین تعارض کشکمش انگیز را می بینیم، که در واقع از" تقریباً یک هزار سال پیش" (ص 225) و با دانشوران ایرانی نظیر ابن سینا و بیرونی آغاز شده بود. کشمکش " سده خواهی " با سنت های زبانی ظاهراً تا به امروز نیز ادامه دارد؛ شاید همان کشاکشی دیرین سنت و تجدد.
به مناسبت ارتباط شدید مقاله " رفع ابهام: سیاست خارجی وثوق الدوله" ( اولیور بالیست، ص ص 253- 282) با دیپلماسی و سیاست خارجی، احتمالاً مناسب تر است که بر روی آنها به تحلیلی جداگانه موکول شود، که امیدوارم همکارن صاحب نظر وب سایت دیپلماسی متقبل آن شوند.
نظر شما :