مردم فرانسه خواستار تغيير هستند
سرگئى اشميمن، دبير صفحه مقالات روزنامه اينترنشنال هرالد تريبيون، در گفتوگو با برنارد گورتزمن از شوراى روابط خارجى آمريکا، مىگويد که پيروزى قاطع نيکولا سارکوزى در انتخابات رياستجمهورى فرانسه نشانگر «صدور فرمان تغيير» از سوى مردم فرانسه بود. آقاى اشميمن میگوید نيکولا سارکوزى طرفدار ايالات متحده است، اما بعيد است که در موضع فرانسه نسبت به جنگ عراق تغييرى پيش بيايد.
مردم فرانسه با اکثريت قابل ملاحظهاى نيکلا سارکوزى را به عنوان رئيسجمهور آينده خود انتخاب کردند. آيا با به قدرت رسيدن سارکوزى بايد منتظر تغييراتى عميق و دامنهدار در فرانسه باشيم؛ و اين که آيا انتخاب سارکوزى منجر به ايجاد تغييراتى جدى در روابط فرانسه و آمريکا خواهد شد؟
خب، در مورد فرانسه بىشک بايد منتظر تغييراتى اساسى باشيم، چون اين همان چيزى است که مردم به خاطر آن راى دادهاند. سارکوزى صعود سياسى خود را از مدتى پيش آغاز کرد و در اين ميان تنها به عنوان سياستمدارى که وعده تغيير و تحول مىداد، موجب ايجاد شور و هيجان بسيارى شد. او از قالب و جنم سياستمداران و روساى جمهور فرانسه طى چند دهه اخير نيست. او در مدارس و دانشگاههاى مشابهى با آنها درس نخوانده است و هميشه مواضعى سرسختانهتر اتخاذ کرده است، حال چه در مورد برقرارى قانون و امنيت و چه درباره مسائل اقتصادي.
او قول داده است تا از مردم فرانسه کار بکشد و آنها را از لاى پرقويى که به اعتقاد بسيارى از مردم اين کشور منجر به مشکلات اقتصادى امروزشان شده، بيرون بياورد. اما مشکلى که سارکوزى با آن مواجه خواهد شد، اين است که هر چند مردم به اين تغييرات راى دادهاند و در مقام نظر خواهان تغيير هستند، اما وقتى شما مىخواهيد تغييرات مورد نظرتان را در عمل پياده کنيد، هميشه با مقاومت قابل ملاحظهاى روبرو مىشويد. اتحاديههاى کارگرى و کارمندى نيز به محض اين که سارکوزى قدرت را به دست بگيرد، با انواع اعتصابها و هر سلاح ديگرى که در اختيار داشته باشند، او را به چالش مىکشند و آزمايش مىکنند.
آيا سارکوزى اکثريت پارلمانى مورد نياز براى اجراى برنامههايش را در اختيار دارد؟
بخش اعظم پاسخ سئوال شما به انتخابات پارلمانى ماه ژوئن بستگى دارد. آن گاه مشخص خواهد شد که او در اجراى اصلاحات پيشنهادىاش از پشتيبانى لازم پارلمان فرانسه برخوردار خواهد بود يا خير.
در مورد روابط فرانسه و آمريکا چه انتظارهايى مىتوانيم داشته باشيم؟
سياست خارجى در رقابتهاى انتخاباتى فرانسه چندان موضوع مهم و محل تاکيدى نبود، چرا که اجماعى نسبى ميان احزاب چپ و راست در اين مورد وجود دارد. در مورد رابطه با آمريکا هم بعيد است که محتواى واقعى مناسبات ميان دو کشور تغيير کند. سارکوزى طرفدار خروج نيروهاى فرانسوى از افغانستان بود. او همچنين مخالف حمله به عراق بود. او همچنين طرفدار پيمان کيوتو (درباره تغييرات آب و هوايى) است و در ديگر موارد اختلاف نظر ميان آمريکا و فرانسه نيز او با اکثريت مردم فرانسه اتفاقنظر دارد. اما با اين حال او آشکارا دوستدار آمريکا است. او آمريکا را تحسين مىکند و از سبک زندگى آمريکايى خوشش مىآيد. بنابراين او احتمالا روابط بسيار خوبى با رئيسجمهور آمريکا خواهد داشت.
او همچنين تقريبا به گونهاى آشکار طرفدار اسرائيل نيز هست و از اين نظر در جايگاهى متفاوت با روساى جمهور پيشين فرانسه قرار مىگيرد. البته در اين مورد هم ممکن است اين گرايشهاى شخصى لزوما به تغيير سياست خارجى فرانسه منجر نشود، اما مطمئنا در لحن و روش تفاوتهايى را به وجود خواهند آورد. سارکوزى به اسرائيل سفر خواهد کرد و سفرهاى متعددى هم به آمريکا خواهد داشت و با آغوش گرم هم پذيرفته خواهد شد. بنابراين حتى اگر تفاوت نگرشهاى سياسى هم همچنان پابرجا بمانند، اين تفاوتها مطمئنا اصطکاک کمترى توليد خواهد کرد.
مىتوانيد کمى بيشتر درباره مفهوم اين «تغيير» که از آن صحبت مىکنيد، توضيح دهيد. آيا سارکوزى واقعا «فرمان تغيير» دريافت کرده است؟
طى تبليغات انتخاباتى چندان از اين تغييرها صحبت نشد، چون سارکوزى قصد داشت آراى هواداران ميانهروى بايرو را به سمت خود جذب کند و به همين خاطر بيشتر حرفهايى زد که به مذاق آنها خوش بيايد. اما به هر حال، اعتقاد به نيازى فراگير به تغيير و تحول در ميان مردم، بر حال و هواى عمومى انتخابات حاکم بود. يکى از دلايل شرکت 85 درصدى مردم فرانسه در اين انتخابات که براى يک دمکراسى مستقر غربى رقم بسيار بالايى است، همين بود. در شب مناظره تلويزيونى ميان رويال و سارکوزى در خيابانهاى پاريس پرنده پر نمىزد و توريستها از خود مىپرسيدند پس فرانسوىها کجا رفتهاند.
اگر سارکوزى کارش را درست انجام دهد، اگر گرفتار جنجال با حومهنشينان و مهاجران يا اتحاديههاى کارگرى نشود، آن گاه او مىتواند تفاوتى جدى به وجود آورد.
شما قبلا گفتيد که سارکوزى طرفدار ايالات متحده است، اما به نظر مىرسد اين امر بيشتر در مورد نظام اقتصادى و سيستم مالياتى آمريکا نمود داشته باشد تا مسائل مربوط به سياست خارجي.
بله، تشويق مردم به کار بيشتر و ايجاد جذابيت براى مردم تا ساعات بيشترى کار کنند و کاهش ماليات مربوط به حقوق کارمندان در ساعات اضافهکار، از جمله برنامههاى اقتصادى سارکوزى است که شباهتهايى به نظام اقتصادى آمريکا دارد. اما او همانطور که گفتيم نه از حمله آمريکا به عراق حمايت کرده است و نه از حضور ناتو در افغانستان. اما از طرف ديگر، احتمالا او بر خلاف اسلافش در صحنه بينالمللى از اسرائيل حمايت بيشترى به عمل خواهد آورد. او مانند چيزى که مردم در مورد بلر مىگويند، دنبالهروى بوش نخواهد بود. او مسلما مواضع و نظرات خاص خودش را خواهد داشت. اما سارکوزى همانطور که گفتيد روحيه آمريکايى، آزادى موجود در آمريکا و رويکرد مردم اين کشور به کار را عميقا تحسين مىکند. او در حين حال حامى جدى اتحاديه اروپا است و هر چند مخالف پيوستن ترکيه به اين اتحاديه است، اما طرفدار سرسخت قدرتگيرى اتحاديه اروپا است.
فرانسه سال گذشته با راى منفى به قانون اساسى اروپا، ضربهاى مرگبار به آن وارد کرد. به اعتقاد شما سارکوزى براى احياى اين قانون اساسى تلاش خواهد کرد؟
او در مورد قانون اساسى اروپا گفته است که تلاشى براى احياى آن نخواهد کرد. اين يکى از مواردى بود که در مناظره او با رويال مطرح شد. اما به هر حال قانون اساسى اروپا را نمىتوان يک قانون اساسى واقعى دانست و راى منفى فرانسه و هلند هم موجب مرگ اين قانون اساسى شد. اين قانون اساسى در واقع خلاصهاى از تمام قوانين موجود در اتحاديه اروپا بود که به شکلى اجرايىتر تنظيم شده بود. به اعتقاد من اکنون اعضاى اتحاديه تلاش مىکنند تا همين کار را به شکل امضاى پيمانها و موافقتنامههاى چندجانبه انجام دهند و با اين کار به هدفشان که تبديل اتحاديه اروپا به يک سازمان کارا است، دست پيدا کنند.
به نظر شما نتيجه اين انتخابات را مىتوان ناقوس مرگ حزب سوسياليست فرانسه دانست؟
حزب سوسياليست در وضعيت فعلىاش، چرا. حزب طى تبليغات انتخاباتى رويال اصلا عملکرد خوبى نداشت. تمام وزنههاى سنگين حزب پشت سر رويال جمع نشدند و در مورد همه چيز با هم مناقشه داشتند. حزب سوسياليست فرانسه بسيار محافظهکار شده است و به اعتقاد من، اين يک تناقض است. اين حزب طى انتخابات قدرت هيچ مانورى نداشت و هر چند رويال تلاش مىکرد با حرکت به سوى ميانه، با کارى مشابه تونى بلر تصويرى تازه از حزب سوسياليست ارائه دهد، اما خود حزب هيچگاه پشت سر او متحد نشد.
آنها اکنون سه انتخابات را پشت سر هم باختهاند و در ماه ژوئن هم انتخابات مهم پارلمانى را پيش رو دارند. مطمئنا سوسياليستها تلاش زيادى براى پيروزى در انتخابات مىکنند و در ظاهر هم که شده اتحاد خود را حفظ مىکنند. اما مطمئنا پس از آن شاهد يک انقلاب درونى و بازتعريف حزب سوسياليست خواهيم بود.
نظر شما :