ادامه سیاستهای یک بام و دو هوای امریکا در منطقه
از جهاتی این سخنان با اهمیت است و از جهاتی تکرار مواضع قبلی آمریکا است. ابتدا باید دید هدف اوباما از ایراد چنین سخنرانی چه بوده است. اگر منظور اوباما از این سخنرانی موضع گیری نسبت به قیامهای مردمیدر خاورمیانه است که مقامات آمریکا از جمله اوباما به دفعات در این زمینه اظهارنظرکرده اند.
هدف اصلی دولت اوباما از تنظیم چنین سخنرانی:
1- بهره برداری از کشته شدن بن لادن و اعلام به نتیجه رسیدن سیاستهای منطقه ای آمریکا است که در سخنرانی نیز به آن اشاره شده وعلاوه بر آن از بین رفتن بن لادن به خروج نیروهای آمریکا از عراق و تعهد خروج این نیروها از افغانستان در تابستان جاری پرداخته شده و از آن به عنوان تغییر در سیاست خارجه آمریکا نام برده است.
2- القای این موضوع که هدف مردم خاورمیانه از قیام علیه دیکتاتوریها احترام به همان ارزشهایی است که در ایالات متحده پاس داشته میشود. اشاره اوباما به استقبال آمریکا از تغییرات در منطقه در جهت خود مختاری مردم و همچنین تاکید وی به حمایت آمریکا از آزادی بیان، دین، تجمع صلح آمیز، انتخاب رهبران و برابری زن و مرد در این چارچوب ارزیابی میشود.
3- اغتنام از فرصت ایجاد شده قبل از سفر نتانیاهو به آمریکا و طرح موضوع مرزهای 1967 به عنوان مرزهای دو کشور فلسطین و اسراییل. اوباما میخواست قبل از ورود نتانیاهوبه واشنگتن موضع جدید آمریکا را در این زمینه اعلام کند زیرا میدانست که پس از ملاقات با او و مخالفت قابل پیش بینی وی با این موضوع امکان طرح آن وجود ندارد. در حقیقت میتوان گفت که به غیر از موضوع مرزهای 1967 که برای اولین بار توسط یک رییس جمهور آمریکا مطرح شد مطلب جدید دیگری در سخنرانی وی وجود نداشت. اگرچه نتانیاهو به صراحت با این موضع جدید آمریکا مخالفت کرد اما باید گفت اتخاذ چنین موضعی توسط رییس جمهور آمریکا در سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری و با توجه به لابی بسیار قوی صهیونیستی در آن کشور جالب توجه است. لذا این یک تحول مهم در سیاست خاورمیانه ای آمریکا است در عین اینکه مورد مخالفت مقامات اسراییل و جمهوری خواهان در ایالات متحده قرار گرفته است.
اوباما در سخنان خود با توجه به تحولات کشورهای خاورمیانه ضمن تاکید بر این که آینده آمریکا به واسطه اقتصاد، امنیت، تاریخ و اعتقاد به این منطقه گره خورده گفته که آمریکا فصل نوینی را در دیپلماسی خود گشوده است. این فصل نوین در دیپلماسی شامل چه رویکردهایی میشود؟
به زعم من آمریکا بیشتر در حال شعار دادن است تا این که رویکرد جدیدی در خاورمیانه داشته باشد. آقای اوباما در سخنرانی اش به منافع اصلی آمریکا در خاورمیانه از جمله مبارزه با تروریسم، توقف اشاعه سلاح هسته ای، تامین جریان آزاد تجارت، حفاظت از امنیت در منطقه، تامین امنیت اسراییل و پیگیری صلح اعراب و اسراییل اشاره میکند. این همان منافع سنتی آمریکا در خاورمیانه است که توسط روسای جمهور قبلی امریکا نیز دنبال میشد.
پس صحبت از فصل نوین در دیپلملسی آمریکا در منطقه شعاری بیش نیست. آقای اوباما میگوید منافع آمریکا در منطقه نباید به خرج مردم منطقه تامین شود. دو نکته در این زمینه جالب توجه است. اول اینکه وی اذعان دارد که منافع آمریکا در خاورمیانه به هزینه مردم منطقه تامین شده است. حمایت آمریکا از رژیمهای دیکتاتوری در خاورمیانه که با سرکوب مردم همراه بوده نمونه بارز تامین منافع آن کشوربه هزینه مردم بوده است.
دوم اینکه در همین سخنرانی، اوباما چشم خود را بر سرکوب مردم عربستان و اردن بست و در عین اینکه به نقض حقوق بشر در بحرین اشاره داشت، لحن وی نسبت به حکام بحرین و یمن که از دوستان آمریکا هستند به مراتب ملایم تر از لحن وی نسبت به بشار اسد بود. آقای اوباما از رییس جمهور قبلی تونس به عنوان دیکتاتور یاد میکند در حالی که همان دیکتاتور تا چند ماه پیش از دوستان نزدیک آمریکا بود. لذا من فصل نوینی در رویکرد آمریکا نسبت به منطقه نمیبینم و سیاست آمریکا همان سیاست سنتی آن کشور است که سالها دنبال شده است.
از سخنان اوباما میتوان به این ارزیابی رسید که ایالات متحده به طرحی منسجم و مشخص در مورد خاورمیانه رسیده است؟
همان طور که عرض کردم به غیر از موضوع مرزهای 1967 مطلب جدیدی در سخنان اوباما یافت نمیشود. لذا من بعید میدانم که آمریکا طرح جدیدی برای خاورمیانه داشته باشد. البته روشن است که آمریکا چنانچه آلترناتیو جدیدی برای برخی رهبران خاورمیانه بیابد که درادامه سیاستهای واشنگتن عمل کنند و یا چنانچه منافعش ایجاب کند تلاش میکند در برخی از این رژیمها تغییر ایجاد کند. در غیر اینصورت سعی میکند با دوستان خود با ملاطفت رفتار کند. به طور مثال تلاش برای تغییر قذافی و در مقابل مماشات با حکام بحرین و یمن در این راستا تفسیر میشود.
با توجه به موضع آمریکا در مورد منازعه اسرائیل وفلسطینیها، تا چه اندازه امیدی برای ایجاد کشور مستقل فلسطینی و کاهش این منازعه به وجود آمده است؟
مخالفت صریح نتانیاهو با موضع جدید اوباما امید آنهایی که فکر میکردند درگیری فلسطینی-اسراییلی رو به پایان است نقش بر آب کرد. اوباما همان طور که در سخنرانی خود به طور غیر مستقیم اشاره داشت تلاش کرد با اشاره به مرزهای 1967 دل فلسطینیها را بدست آورد و آنها را از پیگیری موضوع عضویت دولت مستقل فلسطین در اجلاس پاییز مجمع عمومیسازمان ملل بر حذر دارد.
با توجه به اینکه عضویت کشورها در سازمان ملل باید به تایید مجمع عمومی و شورای امنیت برسد و در شورا آمریکا از حق وتو برخوردار است، آن کشور میتواند به آسانی با درخواست فلسطین در شورا مخالفت کرده و موضوع را منتفی کند. البته این امکان وجود دارد که اوباما از اهرم موضوع عضویت فلسطین در سازمان ملل برای ایجاد فشار بر رژیم صهیونیستی استفاده کند. از طرف دیگر آشتی حماس و فتح و مخالفت اسراییل با همگرایی فلسطینی چشم انداز دستیابی به صلح را کمرنگ تر کرده است.
اوباما در سخنان خود به ایران نیز اشاره کرد، آیا اوباما به سیاست مشخصی در مورد ایران رسیده است؟ این سیاست بر چه اصولی استوار است؟
من در سخنان اوباما سیاست جدیدی را نسبت به ایران ندیدم و مواضع وی در این زمینه ادامه سیاستهای قبلی آمریکا بود. اگرچه وی ایران را آنگونه که اسراییل میخواهد مشکل اصلی خاورمیانه معرفی نکرد و حتی در قبال ایران از برخی ادبیات تند که علیه لیبی و سوریه به کار برد اجتناب کرد ولی تکرار مواضع خصمانه علیه ایران و ادعای بهره برداری ایران از تحولات بحرین یک بار دیگر سیاست یک بام و دو هوای آمریکا درمنطقه خاورمیانه را به اثبات رساند.
نظر شما :