با شفاف سازى مانع از بسیج افکار عمومی جهان علیه ایران شویم
ديپلماسى ايرانى: اخیرا اسرائیل اعلام کرده که ایران تا سال 2015 نمیتواند به تسليحات هسته اى دست پیدا کند. با توجه مباحثی که در مورد جنگ سایبری اسرائیل علیه ایران و ویروس استاکس نت مطرح شده است، به نظر شما تا چه حد این ادعای اسرائیل میتواند درست باشد؟
جنگ سایبری اسرائیل قبل از بحث ویروس استاکس نت مطرح بوده است. غرب مدعی است که این ویروس در برنامه و فعالیتهای هستهای ایجاد اختلال کرده است و به این دلیل مدعی این تاخیر شده است. به هر حال اگر این ادعا درست باشد و این کار عملی باشد نشان میدهد که طرفهای مقابل سعی میکنند از این ابزار در کنار دیگر ابزارها برای فشار بر ایران استفاده کند. ولی این که ادعای مطرح شده از سوی اسرائیل تا چه حد درست است کارشناسانی که در این رشته صاحب نظرهستند و دارای اطلاعات هستند باید صحت و سقم این مسئله را تکذیب یا تایید کنند.
به نظر شما این مسئله چه نتایجی میتواند به دنبال داشته باشد؟
در هر حال وقتی چنین چیزی گفته میشود دال بر این است که موضوع اقدامات سخت افزاری تا چند سال آینده ضرورتی ندارد. اگرازاین لحاظ این مسئله مطرح شده باشد که اختلال مورد ادعا موجب عقب افتادن فرایندهای مورد نظر سایتها برای غنی کردن اورانیوم باشد یا سطحی که از نظر آنها میتواند برای سلاح های هستهای قابل استفاده باشد، مسئله طرح اقدامات سخت افزاری بی معنی است. یعنی وقتی توان هستهای ایران تضعیف شده و پیشرفت هستهای ایران به تاخیر افتاده باشد، توسل به اقدام نظامی ضروری به نظر نمیرسد و جامعه بین المللی آن را نمیپذیرد.
با توجه به در پیش بودن مذاکرات ایران و 1+5 طرح این مسئله چه تاثیری را میتواند بر این مذاکرات بگذارد؟
اگر این مسئله آنچنان که ادعا شده واقعیت داشته باشد، بنابراین میتواند عاملی برای تعدیل موضع اعلام شده قبلی غرب باشد که این اگر با انعطاف ایران همراه شود میتواند امیدهای بیشتری برای دستیابی به توافق در مذاکرات آینده را برانگیزد. به هر حال برای اینکه فراتر از تکنولوژی هستهای، مشکلات ایران و غرب حل شود و محدودیتها و تحریمها وانزوای نسبی سیاسی ایران پایان پیدا کند هر دو طرف باید در مواضع قبلی خود تعدیل نسبی را پذیرا باشند و انعطاف نشان دهند. چرا که موضوع فقط مسئله هستهای نیست موضوع مشکلاتی است که در مجموعه تعاملات ایران با دنیای خارج خصوصا جهان غرب ایجاد شده و هر دو طرف باید در جهت حل مسائل و مشکلات باشند و لذا مصالح ملی ما اقتضا میکند که نوعی انعطاف پذیری در مواضع هر دو طرف پدیدار شود. چون تمام فلسفه مذاکرات دیپلماتیک این است که به سازش و تفاهم نسبی دست یافته شود اگر قرار باشد این بار هم مذاکرات به نتیجه نرسد و یا قرائن وعلائمی مثبتی که دال بر ادامه مذاکرات باشد پدیدار نشود بدون تردید فرایندهای نگران کننده ای در پیش خواهد بود.
با توجه به مجموعه اظهارات مقامات غربی و مقامات ایرانی به نظر میرسد دو طرف به مذاکرات آینده در ترکیه نگاه مثبت تری دارند. به نظر شما در شرایط فعلی امکان توافق و دستیابی به تفاهم وجود دارد؟
بله، اگر یک نشانههایی یا اظهاراتی که دال بر نوعی از انعطاف پذیری است پدیدار شود احتمال این که دو طرف به تفاهم نسبی نائل شوند بعید نیست. با این حال انتظار این است این قرائن و شواهد شفاف تر شود و قصد و نیت برای انجام تفاهم از سوی دو طرف مذاکرات وجود د اشته باشد.
در هفته گذشته ایران از نمایندگان برخی از کشورها برای بازدید از تاسیسات هستهایاش اقدام کرد به نظر شما این دعوت تا چه حد میتواند نشان دهنده حسن نیت ایران باشد و به دستیابی تفاهم در مذاکرات آینده کمک کند.
قطعا این دعوت بی تاثیرنیست. ولی باید به تاثیرات آن بر کشورهایی که طرف اصلی قضیه هستند توجه بیشتری داشت. این دعوت برای کشورهای دیگر نظیر کشورهای عضو جنبش عدم تعهد یک نوع پرستیژ و دادن شخصیت است. برای آن دسته از کشورها دعوت ایران موجب اعتبار و کسب شهرت است و آنها استفبال میکنند و خوشحال میشوند؛ مگر اینکه کشوری باشد که شدیدا زیر نفوذ غربیها باشد و به دلیل فشار غرب از پذیرش این دعوت خودداری کند.
این دعوت ایران از نظر روانی و تبلیغاتی بی اثر نیست. ولی طرفهای اصلی مهم هستند یعنی پنج عضو دائمیشورای امنیت به اضافه آلمان. چرا که آنها به طور رسمی به عنوان متولیان اجرای قطعنامه 1929 شورای امنیت مطرح هستند و و دست به اعمال تحریمهای یکجانبه فراتر از قطعنامه علیه ایران زده اند و آنها قدرتهای اصلی ذیربط در این مسئله هستند. قطعا اقدام ایران به نوبه خود اثر تبلیغاتی و روانی دارد ولی اینکه این اقدام تا چه حد در حل این معضل یا مشکل میتواند کمک کند تردیدهایی وجود دارد.
به هر حال اقدام ایران گامی در جهت شفافیت در برنامه هستهای محسوب میشود، به نظر شما این شفاف سازی تا چه حد اهمیت دارد؟
من فکر میکنم شفاف سازی برای هر دو طرف میتواند اثرات مثبت در پی داشته باشد و حتی این موجب میشود افکارعمومی هم بر اساس این شفافیت نوعی آگاهی پیدا کند. چون مسئله شفافیت علاوه بر طرفین اصلی برای افکارعمومی جهانی هم مهم است. اگر این شفافیت وجود داشته باشد میتواند برای فهم نسبی افکار عمومی جهانی هم موثر باشد و در فضای جوامع بازتاب خوبی داشته باشد. در این شرایط بسیج افکار عمومی علیه ایران مشکل خواهد شد. ولی متاسفانه در حال حاضرغرب تا حدی توانسته در بسیج افکار عمومی جهان موفق اقدام کند. ولی وقتی این شفافیت وجود داشته باشد اقداماتی که برای بسیج افکارعمومی جهانی علیه ایران انجام میشود با شکست مواجه خواهد شد. در صورتی که این شفافیت به فهم تودههای مردم منجر شود، آنها نیز بر تصمیم گیری دولت هایشان تاثیر خواهند گذاشت و این حل مسئله کمک شایانی خواهد کرد.
نظر شما :