اتحاديه عرب ميان ايران و ترکيه
ديپلماسى ايرانى: پس از اجلاس اتحاديه عرب در سرت و پس از آن سفر محمود احمدىنژاد، رئيس جمهورى ايران به لبنان تمايل کشورهاى عربى به بهبودى رابطه با ايران افزايش يافته است. اين موضوعى است که روزنامه الحيات چاپ لندن به عنوان سوژه امروز خود به قلم عبدالله اسکندر، روزنامهنگار ثابتش در يادداشتى انتخاب کرده است.
در ابتداى اين يادداشت مىخوانيم: اين روزها دعوتهاى رسمى، حزبى و شخصى براى برقرارى رابطه با ايران از سوى کشورهاى منطقه افزايش يافته است. به اعتقاد آنها ايران کشور بزرگ، ريشهدار، ثروتمند، همسايه و دشمن اسرائيل است. اسرائيلى که سرزمينهاى عربى را اشغال کرده و به هر ترتيبى تلاش دارد با مردم ساکن مناطق اشغالى برخورد کند. اين دعوتها اکنون به سويى مىرود که به همکارى کامل با ايران بينجامد. يعنى مشابه همان تلاشهايى که اکنون براى بهبودى رابطه با ترکيه در جريان است. به اعتقاد کشورهاى عربى اين کار مىتواند محيط همسايه کشورهاى عربى را دوستانه و مفيد کند. فشارها براى اين کار به اندازهاى زياد بود که در نشست اخير اتحاديه عرب در سرت وارد دستور کار شد.
نويسنده اين يادداشت در ادامه مىنويسد: علت اصلى افزايش چنين تقاضايى به مشکلات سياسى، اقتصادى و اجتماعى کشورهاى عربى باز مىگردد که به اندازهاى گسترده و عميق شده که در سايه اتحاديه عربى که چند دهه از عمر آن مىگذرد قابل حل نيستند. اين بدان معنا است که اتحاديه عرب در چارچوب منطقهاى خود شکست خورده و براى اين مشکل هم دليلى لازم نيست بياوريم. اين شکست به اندازهاى ملموس است که اعضاى اتحاديه به آن کاملا آگاهند و معتقدند که خلائى در فضاى جامعه عربى ايجاد کرده است که ايجاب مىکند کشورهاى پيرامونى آن را به داخل آن بکشانيم. به همين دليل هم از کشورهاى ترکيه و ايران خواسته مىشود که آنها نيز به هم و غم کشورهاى عربى بپردازند تا جامعه عربى به خواستهها و مصالح خود برسد. به اعتقاد کشورهاى متقاضى از آن جا که اختلافى در روابط ايران و ترکيه نيز ديده نمىشود و حتى رابطه اين دو کشور همسايه بسيار به هم نزديک شده، چه بهتر که اين رابطه حسنه به کشورهاى عربى نيز تسرى بيابد تا در راستاى همان توسعه روابط ميان ترکيه و ايران روابط هر کدام از اين دو کشور با جامعه عربى نيز گسترش يابد. اين کشورها در حالى اين پيشنهاد را ارائه مىدهند که مشخص نيست چگونه مىتوانند در داخل جامعه عربى از اين روابط استقبال کنند.
عبدالله اسکندر در ادامه يادداشت خود به توصيف جايگاه داخلى هر کدام از کشورهاى ترکيه و ايران و نوع رابطه آنها با دنياى خارج مىپردازد و در نگاهى کاملا پانعربيست و ضد ايرانى مىنويسد: آنکارا در سايه حکومت حزب عدالت و توسعه با شعار "صفر کردن مشکلات" به توسعه اقتصادى الويت داد که به تبع آن توانست در بعد سياسى نيز توسعه يابد. متعاقب آن بر اساس سياست موازنه و حفظ مصلحت و منفعت به توسعه سياسى با کشورهاى منطقه پرداخت تا آن جا که اکنون توانسته حتى با اقليم کردستان عراق نيز روابط عميق اقتصادى برقرار کند در عين حال که هنوز نيز به شهروندان کرد و عراقىهاى ترکمن اعتراضهايى دارد. اما به موازات آن ايران در سايه حکومتى گره خورد با تشکلهاى نظامى نظير سپاه پاسداران انقلاب اسلامى به دنبال توسعه اقتصادى و نظامى بر آمده و تلاش دارد با استفاده از خاک کشورهاى همپيمان منطقهاىاش به مبارزه با امريکا و اسرائيل بپردازد. با همين ديدگاه نيز تلاش دارد به مصالح و منافع خود در کشورهاى همجوار عربى برسد. اين سياست به اندازهاى به اولويت سياست ايران تبديل شده که به هيچ عنوان توجهى به منافع و مصالح عربى ندارد و در بسيارى از مواقع موازنه خود را از دست مىدهد.
اسکندر در پايان يادداشت خود باز هم مدعى مىشود: در سطح روابط مستقيم سياسى اين ديدگاه ايران با اهداف جامعه عربى و بيانيههايى که مىدهد مغايرت دارد اگر چه جامعه عربى با وقوف به اين موضوع تمايل به برقرارى رابطه با ايران پيدا کرده است. حداقل توسعه روابط جامعه عربى با ايران در سه پرونده عراق، لبنان و فلسطين که بيش از همه ملتهب است، غير قابل اجرا به نظر مىرسد. تهران درک مىکند که به رغم خلاء موجود در فضاى موجود نمىتواند سقف مطالبات عربى را بشکند. از اين رو تلاش مىکند که توجه جنبشها و احزاب ملى را به سوى خود جلب کند و آنها را مورد حمايت قرار دهد تا بدين ترتيب استراتژى معادله رويارويى با امريکا را در منطقه تغيير دهد. حال اين معادله مىتواند به رويارويى تمام عيار با امريکا ختم شود يا به مذاکرات احتمالى بينجامد. در صورت تداوم اين سياست ايران مىتواند موازنهاى را که سالها به دنبال آن است در منطقه حاکم کند و از خلاء موجود در اين فضا بهرهبردارى کند.
نظر شما :