اهداف داخلی و خارجی از نمایش فیلم مستند هسته‌ای

۳۱ شهریور ۱۳۸۸ | ۱۴:۴۹ کد : ۵۷۳۶ اخبار اصلی
25 شهریور فیلمی مستند از صداوسیما با هدف تقبیح سیاست‌های دولت اصلاحات ...
اهداف داخلی و خارجی از نمایش فیلم مستند هسته‌ای

دیپلماسی ایرانی: آن بخش از محتوای فیلم "پرونده هسته ای" که به تخریب سیاست خارجی دولت اصلاحات اختصاص داشت، اگرچه حرف چندان تازه و ناگفته ای در خود نداشت ولی از جهت آنچه این روزها فضای سیاست خارجی ایران را دربرگرفته، حائز اهمیت است.

محمود احمدی نژاد و دیپلمات های دولت نهم بعد از برپایی جشن نمادین هسته ای و مصادره دستاوردهای اتمی ایران به نام خود، همزمان پروژه تخریب دولت های قبل را نیز پیش می بردند تا دولت نهم را از جهت پیشبرد صنعت هسته ای و اتخاذ رویکردهای ملی و عزت مدارانه، تافته جدا بافته نشان دهند.

بارها از زبان آنها گفته شده است که دولت آقای خاتمی و مجموعه تحت مدیریت او در وزارت امور خارجه در صدد برقراری رابطه با امریکا و تحمیل معامله ای ننگین بر سر دستاوردهای هسته ای بوده است.

در آن روزها تخریب دولت های هاشمی رفسنجانی و خاتمی هنوز به مرحله حذف کلیه جریان های اصلاح طلب از فضای سیاسی نرسیده بود. با روی کار آمدن دولت دهم حجم برخوردها و اتهاماتی که روانه گروه های میانه رو و اصلاح طلب شد، این واقعیت را بروز داد که تخریب و تضعیف این جریان ها وارد مرحله حذف شده است.

فیلم مستند "پرونده هسته ای" شباهت های ساختاری و روایی چشمگیری به مجموعه مستندهایی داشت که پیشتر در موضوعات انقلاب رنگین و کودتای مخملی تولید و پخش شده بود.

شدت مبالغه گویی و حجم بالای تخطئه و تحقیر دولت های سابق در این فیلم به حدی بود که در برخی لحظات، ارکان بالاتر از ریاست جمهوری را نیز بی نصیب نمی گذاشت. نویسندگان برنامه حتی به این واقعیت مشهود اعتقاد نداشتند که سیاست خارجی کلان کشور (نظیر رابطه با امریکا، مسئله هسته ای و مسئله فلسطین) فراتر از وظایف و اختیارات ریاست جمهوری است و به عنوان شاخصه های ملی و ایدئولوژیک نظام، در ید هدایت و نظارت مقام رهبری است.

در جایی از فیلم که راوی می کوشد پذیرش مذاکرات و توافقات اولیه بین ایران و اروپا را "ناباورانه و تحقیرآمیز" عنوان کند، کوچک ترین اشاره ای به مجراهای نظارتی و تصمیم گیرنده کشور و نیز موقعیت ایران در زمان حمله امریکا به عراق نمی شود.

یادآوری مناظره انتخاباتی محسن رضایی و محمود احمدی نژاد لازم به نظر می رسد؛ جایی که احمدی نژاد پیش بینی های فرمانده اسبق سپاه را تخیلی و نابخردانه خواند و رضایی بطور مشخص برای او تشریح کرد که اگر تدابیر مقام معظم رهبری در آن زمان اعمال نمی شد و نظارت و راهبردهای ایشان مدنظر قرار نمی گرفت، امکان حمله به ایران منتفی نبود و آینده ای نامعلوم انتظارمان را می کشید.

سخن اینجاست که یکسویه رفتن به قاضی در مسائلی این چنین کلان و استراتژیک، جز تخریب دولت اصلاحات و سیاست خارجی آن با هزینه های گزافی توام است که در شرایط کنونی کشور بر تنش ها و اختلاف ها می افزاید و شکاف های سیاسی و اجتماعی را عمق بیشتری می بخشد.

بحث درباره مفاد مذاکرات ایران و اروپا، مذاکره سعدآباد، تعهدات متقابل ایران و امریکا با میانجی گری سوییس و... مجال گسترده ای را می طلبد که هدف این مقال نیست. اگر لازم به واکاوی باشد می توان با فرمول هزینه - فایده، مفاد تفاهم نامه مورد بحث تهران و طرف سوییسی را یک به یک سنجید و به این نکته پی برد که وزن منافع ملی ایران در آن چقدر بوده و چه مقدار هزینه ساز و چه میزان فایده آور بوده است.

به این بسنده می کنیم که در تعهدات طرف ایرانی به مواردی چون "مقابله با طالبان در ایران، حمایت از دموکراسی عراق، عدم دسترسی به دستاوردهای نظامی هسته ای و حمایت نکردن از آنچه گروه های تروریستی خاورمیانه یاد می شود" بر می خوریم که دو مقوله اول از جنس تعهد به حساب نمی آیند چرا که خود به خود تامین کننده منافع ایران هستند و مورد سوم نیز جزو تعهدهای اخلاقی و جهانی ایران محسوب می شود که همواره بر آن تاکید داشته و هنوز نیز داریم.

اما در تعهدات امریکا نسبت به ایران می خوانیم: "احترام به دستاوردهای تکنولوژیکی و صنعتی ایران، پیگرد گروهک منافقین، احترام به حضور و نفوذ مذهبی ایران در عراق، لغو کلیه تحریم های تجاری و سرمایه ای و عدم مخالفت به پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی" (جملگی این موارد همچنان جزو خواسته های نظام است و هنوز بی دغدغه به آنها دست نیافته ایم)

به هر حال فیلم "پرونده هسته ای" در ادامه پرونده سازی های جهت دار اصولگرایان رادیکال به پرونده ای برای اصلاح طلبان تبدیل شد که در مجموع منطبق با فضای تنش زا و اختلاف برانگیز ماه های اخیر به حساب می آمد.

این فیلم چند هدف عمده داشت؛ از یکسو تخریب اصلاح طلبان و شخص رییس دولت اصلاحات را دنبال می کرد و بر اتهاماتی که این روزها روانه او می شود تاکید می ورزید و از سوی دیگر، می کوشید فضایی را ترسیم کند که در آستانه مذاکرات دولت احمدی نژاد با غرب، ذهنیتی از پیش آماده برای مردم بسازد. به این معنی که اگر غرب در جریان مذاکرات مهرماه از خواسته ها و شروط ایران سر باز زد و دستور فشارهای بیشتر را صادر کرد و ایران را در منگنه ای از دشواری ها قرار داد، بتوان از موضعی ملی و مبتنی بر عزت به توجیه آن پرداخت و یا اگر توافقاتی - به زعم صداوسیما - ننگین و خردشمارنده با غرب حاصل شد، آن را معقول تر و مقبول تر از معاهدات سابق دولت اصلاحات معرفی کنند. ضمن اینکه با این ذهنیت سازی تلاش می شود اینطور وانمود شود که دولت احمدی نژاد اولین دولتی است که از موضع دست بالا و عزت طلبانه پای میز مذاکرات می رود و تا پیش از آن هر گفتگویی که وجود داشت، حقیرانه و امتیازآور بوده است.

تردیدی نیست که تصمیمات کلان کشور برای مذاکره با 1+5 مشخص شده و رسانه فراگیر داخلی (صداوسیما) ماموریت دارد تا فضاسازی لازم را برای توجیه افکار عمومی از قبل انجام دهد. فلذا آماده ترین بهانه های موجود، یکی فضای تخریبی علیه اصلاح طلبان است و دیگر، لزوم بازگرداندن وجهه و اعتبار لازم به محمود احمدی نژاد. نحوه روی کار آمدن دوباره احمدی نژاد و اعتراضات وسیع داخلی به انتخابات موجب شد تا قدرت های جهان برای مذاکره احتمالی با ایران کیسه ای فراخ تر همراه داشته باشند. بنابراین لازم می آید تا سیمایی قهرمانانه و قدرت مندانه از احمدی نژاد ارائه شود و سخنانی تند از زبان وی در نماز جمعه خطاب به مذاکره کنندگان نهم مهر جاری شود تا فضا برای امتیازدهی یا برهم زدن میز مذاکره از سوی دولت ایران آماده شود.


نظر شما :