بحث بىپايان جهان در مورد انتخابات ايران
انتخابات اخیر در ایران و چالشهای پس از آن سبب درگیریهای زیادی در این کشور شد و به نظر میرسد که به یک بحث بیپایان برای جهان تبدیل شده است. یکی از پیامدهای سحرآمیز آن شکاف عمیقی است که در بحثهای افرادی که هنوز خود را بخشی از چپها گمان میکنند، در سراسر جهان صورت میگیرد.
در ایران چه اتفاقی افتاده است؟ انتخاباتی برگزار شد و تعداد زیادی از مردم در این انتخابات شرکت کردند. دولت اعلام کرد که رایها را جارو کرده است و احمدینژاد برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور انتخاب شده است. طرفداران سه کاندیدای دیگر نتایج را ساختگی و جعلی خواندند. دو دلیل اصلی این ادعای آنها سرعت فرایند شمارش آرا و نامعقول بودن نتیجه آرا در مناطق مختلف کشور بود.
بعد از اعلام نتایج به سرعت تعداد زیادی از مردم به خیابانها ریختند تا نسبت به نتیجه انتخابات اعتراض خود را اعلام کنند. آنها همچنین خواهان ابطال انتخابات و برگزاری انتخاباتی جدید بودند. با قدرت گرفتن این اعتراضها سرکوب آنها نیز آغاز شد. گارد ویژه و نیروهای امنیتی برای سرکوب این اعتراضها وارد صحنه شدند و در این میان عدهای کشته و تعداد زیادی نیز دستگیر شدند.
چهرههای شاخص اصلاحطلبان، میرحسین موسوی، یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری و دو تن از حامیان وی، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی همچنان بر غیرقانونی بودن انتخابات تاکید داشتند. این افراد همچنین حمایت دو کاندیدای دیگر را که رای کمتری کسب کرده بودند به همراه داشتند.
این افراد خواهان چه بودند؟ این افراد مدعی بودند که همگی از حامیان اصول و بنیادهای انقلاب سال 1358 بودند. به طور خلاصه آنها خواهان تغییر حکومت نیستند. در عوض آنها اصرار دارند که نسبت به کسانی که امروز در راس قدرت قرار دارند، وارثان وفادارتر ریشههای اصلی انقلاب اسلامی هستند.
چپها در جهان چگونه این مسئله را تعبیر میکنند؟ شرایط کنونی در ایران به هیچ وجه شرایط خاصی نیست. تظاهرات و جنبشهای اعتراضی فراوانی همواره در بسیاری از کشورهای جهان وجود داشته است که برخی کوتاه مدت و برخی بسیار طولانی مدت بودند. بنابراین جهان نمونههای فراوانی برای مقایسه با این شرایط ایران دارد. برای نمونه اول میتوان به انقلاب ایران در سال 1358 اشاره کرد. اما نمونه های دیگری هم وجود دارد. میدان تیانآنمن در چین در سال 1989 و انقلابهای سال 1968 در بسیاری از کشورها (انقلابهای دانشجویی که از فرانسه آغاز شد و به بسیاری از کشورهای جهان سرایت کرد) و همچنین انقلابهای رنگین در کشورهایی که سابقا کمونیست بودند و حوادث امریکای لاتین و اعتصابهای ژنرالها در فرانسه در سال 1995 نمونههای دیگری از اعتراضهای هستند. حتی برخی در این موارد میتوانند تاریخ را چند برگی بیشتر عقب بروند و به انقلاب فرانسه و روسیه نیز نیم نگاهی بیاندازند.
مطمئن باشید که چپها در جهان یک دیدگاه مشترک نسبت به بسیاری از این اعتراضهای مردمی ندارند. در عوض ممکن است کسی پیدا شود و بگوید که یکی از اصلیترین مشکلات امروزی چپها در جهان عدم انسجام است که با انسجام چنین اعتراضهایی روبهرو شده است.
عدم انسجام چپها به سه دسته تقسیم میشود؛ ابتدا، سرخوردگی در چنین اعتراضهایی سابقهای بس طولانی در تاریخ دارد، به خصوص در 50 سال گذشته. دوم اینکه، یک ناتوانی در سازماندهی حرکات سنتی سیاسی چپها در بسيارى از کشورهاست. سوم اينکه اين واقعيت وجود دارد که تحليلگران چپ سابق به صورت بنيادين درباره موقعيتهاى متفاوت، متفاوت مىانديشند.
امروز بايد به تفاوت طبقاتى در ايران نيز توجه شود. برخى از چپگرايان در دنيا بر اين باورند که حاميان موسوى از قشر طبقه متوسط به بالا هستند و احمدىنژاد را طبقه متوسط به پايين حمايت مىکند. بنابراين آنها بر اين باورند که امروز درگيرى ميان دو قشر متفاوت از جامعه است. اما برخى ديگر از چپگرايان درست در نقطه مقابل اين نظريه قرار دارند.
دو مساله درباره جنبشهاى مردمى وجود دارد. ابتدا اينکه به هيچوجه براى مردم آسان نيست که بتوانند به خيابانها بيايند و خواستههاى خود را براى تغيير سياستهاى دولت مطرح کنند. تمام دولتها امادهاند تا از زور براى چنين خواستههايى استفاده کنند. بنابراين زمانىکه مردم به خيابانها مى آیند، اين جنبش آنها نمىتواند به سادگى تنها براى بيگانگان و خارجىها انجام پذيرد. زمانىکه CIA در ايران در سال 1953 دست به کودتا زد، اين اقدام را با حضور مردم در خيابانها همراه نکرد. امريکا اين حرکت را در پشت صحنه و با حضور نظاميان انجام داد. بنابراين بايد به فهم سياسى مردم که خود را براى حضور در خيابانها به خطر مىاندازند احترام گذاشت، چرا که هميشه مقصر دانستن ديگران بسيار ساده است.
از سوى ديگر در اين جنبش مردمى خواستههاى بسيارى نهفته است. ما امروز در جهان پيچيدهاى زندگى مىکنيم که يک استراتژى چپى در آن غيرممکن نيست. اما ساده هم نخواهد بود. اين مسئلهاى است که هنوز به ان دست نيافتهايم. شرايط در ايران روشن نيست. چپگرايان نبايد در اين شرايط سکوت کنند اما بايد با احتياط بيشترى پيش بروند.
نظر شما :